نسخه آزمایشی
شنبه, 08 ارديبهشت 1403 - Sat, 27 Apr 2024

جلسه صد و بیست و دوم شرح کتاب الحجه کافی/ معتبره مقرَّن و روایات اعراف در دسته بندی های امت نبی اکرم

متن زیر تقریر جلسه صد و بیست و دوم درس حدیث کتاب الحجه کافی است که توسط آیه الله میرباقری به تاریخ 6 آذرماه سال 1401 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بحث معتبره مقرن و مقام اعراف به روایات دیگری در بحث اعراف می پردازند که مسئله دسته بندی امت نبی اکرم را توضیح می دهد که همین درجات است که خود را در اعراف نشان می دهد و عده ای در این وادی معطل و متوقف هستند...

مرسله مجمع البیان؛ توضیح مقام اعراف

بحث در معتبره مقرَّن در باب معرفت الامام بود(1) و وارد تبیین آیه شریفه سوره اعراف شدیم. عرض که برای بررسی بیشتر قدری روایات ذیل آیه شریفه و مباحث مرتبط را باید پیگیری کنیم. به چند روایت اشاره کردیم و حال ادامه بحث روایات؛

روایت دیگری که اشاره می کنیم مرسله ای است که در مجمع البیان مرحوم طبرسی نقل کرده اند. فرموده: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع  الْأَعْرَافُ كُثْبَانٌ  بَيْنَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَيُوقَفُ  عَلَيْهَا كُلُّ نَبِيٍّ وَ كُلُّ خَلِيفَةِ نَبِيٍّ مَعَ الْمُذْنِبِينَ مِنْ أَهْلِ زَمَانِهِ كَمَا يَقِفُ صَاحِبُ الْجَيْشِ مَعَ الضُّعَفَاءِ مِنْ جُنْدِهِ وَ قَدْ سَبَقَ الْمُحْسِنُونَ إِلَى الْجَنَّةِ فَيَقُولُ ذَلِكَ الْخَلِيفَةُ لِلْمُذْنِبِينَ الْوَاقِفِينَ مَعَهُ انْظُرُوا إِلَى إِخْوَانِكُمُ الْمُحْسِنِينَ قَدْ سَبَقُوا إِلَى الْجَنَّةِ فَيُسَلِّمُ الْمُذْنِبُونَ عَلَيْهِمْ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ  وَ نادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُم »(2)

در این روایت روشن می شود اولاً اعراف وادی بین بهشت و جهنم است. ثانیاً این رجالی که بر اعراف هستند فقط نبی اکرم و اهل بیت نیستند بلکه همه پیامبران و اوصیاء آنها هم هستند. این توسعه معنایی است که در روایات دیگر بود. ثالثاً مذنبین و گناه کاران زمان هر پیامبری با نبی زمان خودش آنجا جمع می شود. البته با کمک روایات دیگر مشخص می شود که مقصود همه گناه کاران نیستند بلکه کسانیکه دچار کبائر و گناهان خاص شده اند که در دنیا تطهیر شدنی نیست. اینها ضعفاء از قوم پیامبران هستند که مشکل در سیر دارند ولی اولیاء الهی اینها را رها نمی کنند بلکه با آنها همراهی می کند که تا آنها را هم ملحق کند. در همین روایت هم بیان کرده است که عده ای که اخوان محسن نامیده شده است اینها بدون این مراحل به بهشت رفته اند. رابعاً بین این مذنبین و آن دسته محسنین که اهل بهشت شده اند یک گفتگویی رخ می دهد و روابط «سلام» است. ظاهر این تعبیر این است که فاعل «نادوا» در آیه شریفه همین اهل حجاب و اعراف است که متوقف شده اند. همین مذنبینی که گرفتار هستند.

در ادامه تعبیری هست که شاید ادامه روایت باشد و شاید تفسیر خود مرحوم طبرسی طبق این روایت. فرموده: «ثم أخبر سبحانه أنهم  لَمْ يَدْخُلُوها وَ هُمْ يَطْمَعُونَ  يعني هؤلاء المذنبين لم يدخلوا الجنة و هم يطمعون أن يدخلهم الله إياها بشفاعة النبي و الإمام و ينظر هؤلاء المذنبون إلى أهل النار و يقولون  رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ  ثم ينادي أصحاب الأعراف و هم الأنبياء و الخلفاء أهل النار مقرعين لهم  ما أَغْنى  عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ ما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ  به  أَ هؤُلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ  يعني أ هؤلاء المستضعفين الذين كنتم تحقرونهم و تستطيلون بدنياكم عليهم ثم يقولون لهؤلاء المستضعفين عن أمر من الله لهم بذلك  ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُون »

در این تعبیر هم معلوم می شود که اولاً این مذنبین هم باید مواجهه ای با اهل بهشت داشته باشند و هم با اهل جهنم. ثانیاً امید و طمع به بهشت دارند و نمی خواهند با کفار و منافقین و اهل نار باشند. اینها سختی هایی برای آنها در وادی اعراف ایجاد می کند که سبب تطهیر اینها از ذنوب می شود. کسیکه اهل ان معاصی خاص بوده است تعلقی به دستگاه باطل داشته است که باید از اینها جدا شود و الا که با آلودگی انسان وارد بهشت نمی شود. ثالثاً در این روایت و روایات دیگری بیان کرده است که ورود این مذنبین به شفاعت پیامبر و امام زمان خودشان هست. رابعاً انبیاء و رسل با اهل جهنم گفتگویی دارند که این مذنبین را شما می گفتید وارد بهشت نمی شوند و رحمت خدا شامل حال آنها نمی شود؟! اینهایی که شما تحقیر می کردید و به آنها ستم کردید؟! ما اینها را به بهشت می رسانیم. اینجا تعبیر از این افراد به مستضعف شده است. خامساً به امر الهی اولیاء الهی، شفاعت می کنند و اینها را وارد بهشت می کنند.

این تعبیر و روایاتی مثل این باز نشان می دهد که مقصود از آیات اعراف همه بهشتی ها نیست. بلکه کسانی را در این آیات دارد بحث می کند که اینها گرفتار در وادی اعراف شده اند. وادی اعراف وادی است که همه باید عبور کنند. مشرف بر صراط است که سبب یک اتفاقاتی در قیامت می شود. وادی است که همه باید با معرفه الله از اینجا عبور کنند. ولی عده ای براحتی عبور می کنند. و عده ای در این فضای بین بهشت و جهنم گیر می افتند و عبورشان از صراط مخاطراتی دارد. لذا بیان مرحوم علامه با این روایات سازگار نیست.

معتبره موسی بن بکر و زراره؛ صاحبان خلط اعمال

اما یک دسته دیگر از روایات که در این بحث داریم ذیل آیات سوره مبارکه توبه و دسته بندی های امت نبی اکرم وارد شده است. یک دسته ای که در این آیات هست را اینطور معرفی می کند: «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحيم »(توبه/102) که نشان می دهد یک دسته از امت حضرت هستند که خلط در اعمال دارند درحالیکه خود معترف به ذنوب خود هستند. ذیل این آیه شریفه روایاتی هست که مرتبط با بحث است.

در مرسله موسی بن بکر در کافی فرموده: «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ رَجُلٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ  الَّذِينَ  خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً فَأُولَئِكَ قَوْمٌ مُؤْمِنُونَ يُحْدِثُونَ فِي إِيمَانِهِمْ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِي يَعِيبُهَا الْمُؤْمِنُونَ وَ يَكْرَهُونَهَا فَأُولَئِكَ  عَسَى  اللَّهُ  أَنْ  يَتُوبَ  عَلَيْهِمْ »(3) یعنی این افراد کسانی هستند که مومن اند ولی در ایمان خود با ذنوب کاری کرده اند که مومن کارها را عیب و نقص جدی برای خود می داند و از آن کراهت دارد. اینها کسانی هستند که خدا با «عسی» وعده توبه و غفران و رحمت داده است. در بعض روایات فرمودند هرجا قرآن عسی بگوید این معنای ایجابی دارد و به نحوی واقع می شود. «عَسَى  مُوجِبَةٌ»(4)

این همان نکته ای است که عرض کردیم که این همه معاصی نیست بلکه گناهان خاص است. به تعبیر دیگر کبیره مرتکب شده اند. و الا اگر کسی از کبیره دوری کند ورودش بشکل دیگری است. سیئات و صغائر در دنیا برای مومن تکفیر می شود و البته اسباب تکفیر سیئات در دنیا در روایات ما مفصل است.

نکته: جالب است که بعد از این دسته که از خطا و اعتراف اینها به ذنوب بحث کرده است مسئله اخذ صدقات و تطهیر بدست رسول الله اشاره شده است. کانه یکی از مهمترین کارهایی که در مسئله زکات رخ می دهد تطهیر انسان از معاصی است. البته روشن است که آیه مخاطبش عام است و فقط این دسته نیستند ولی اینکه بعد از معرفی این دسته آمده است حتماً نکته دارد.

موثقه زراره؛ تبیین دسته مُرجَون

اما آیه دیگری که در سوره توبه در این بحث مهم است معرفی دسته «مرجون» است. فرموده: «وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَ اللَّهُ عَليمٌ حَكيمٌ» اینها کسانی هستند که وضعیت مبهمی برای ما دارند و منتظر فرمان الهی باید بمانیم. «ارجاء لامر الله» اینها کسانی هستند که وضع شان متفاوت با دسته قبلی است. اینها وعده توبه و رحمت داده نشده است بلکه واگذار به مشیت الهی شده است. کسانیکه چه بسا خدا برآنها توبه کند و چه بسا عذاب شان کند. و عجیب اینکه اول هم عذاب را بیان کرده است. و با اسم «علیم حکیم» هم تمام شده است نه «غفور رحیم»

روایات ذیل این آیه هم به بحث ما ربط دارد. در موثقه زراره فرموده: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ مُوسَى بْنِ بَكْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ  فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ  قَالَ قَوْمٌ كَانُوا مُشْرِكِينَ فَقَتَلُوا مِثْلَ حَمْزَةَ وَ جَعْفَرٍ وَ أَشْبَاهَهُمَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ إِنَّهُمْ دَخَلُوا فِي الْإِسْلَامِ فَوَحَّدُوا اللَّهَ وَ تَرَكُوا الشِّرْكَ وَ لَمْ يَعْرِفُوا الْإِيمَانَ بِقُلُوبِهِمْ فَيَكُونُوا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَتَجِبَ لَهُمُ الْجَنَّةُ وَ لَمْ يَكُونُوا عَلَى جُحُودِهِمْ فَيَكْفُرُوا فَتَجِبَ لَهُمُ النَّارُ فَهُمْ عَلَى تِلْكَ الْحَالِ  إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِم»(5)

حضرت در این روایت فرمودند اینها کسانی بودند که مشرکینی بودند که مسلمان شدند ولی کارهای عجیبی در دوره کفر خود کرده بودند؛ مثل قتل جناب حمزه و جعفر علیهما السلام. اینها به وادی ایمان نرسیدند ولی کافر هم نبودند. لذا امری وسط دارند. و البته اینها «منافق» هم نیستند که در همین آیات به عنوان دسته دیگری معرفی می کند. اینها کفر باطنی ندارند ولی مومن هم نشدند.

تکلیف اینها را ارجاء به مشیت الهی کنید. روشن است که اینها با مومن مذنب فرق دارند. «مرجون» کسی است که بخاطر کارهایی که کرده است اصلاً به وادی ایمان نمی رسد. ولی «خلطوا عملا صالحا یا همان مومن مذنب» فردی هست که مومن است و بخاطر معاصی بزرگ، آسیب جدی به ایمان خود زده است ولی ایمانش سبب شده است که حال «اعتراف» دارد. اینها وعده مغفرت دارند در مقابل دسته «مرجون».

محتمل است تعبیری که در صحیحه زراره داشتیم که فرموده بود عده ای نه مومن هستند و نه کافر و امر اینها را ارجاء به مشیت خدا کنید همین دسته باشند. تعبیر آنجا این بود «وَ لَكِنَّهُمْ قَوْمٌ اسْتَوَتْ حَسَنَاتُهُمْ وَ سَيِّئَاتُهُمْ فَقَصُرَتْ بِهِمُ الْأَعْمَال » یعنی این استواء حسنات و سیئات مقصود همین باشد. یعنی نه مومن شده است نه کافر. این را بعد جمع بندی خواهیم کرد.(6)

اما نکته مهمی که باید توجه کرد اینکه اگر وادی اعراف وادی بین جنت و نار است. وادی بین ایمان و کفر است، اینها هم جزو کسانی هستند که در وادی اعراف و حجاب بین بهشت و جهنم توقف دارند. اینها هم باید تکلیف شان معلوم شود. کما اینکه در صحیحه زراره این دسته را جزو «اصحاب الاعراف» معرفی می کند. ولی روشن است که اینها با مومن مذنب فرق دارند. آیات سوره اعراف ناظر به کسانی است که وارد بهشت می شوند. لذا بنظر می رسد ناظر به این افراد نباشد.

مرسله حارث بن مغیره؛ منزلت بین ایمان و کفر

اما روایت دیگری که به ایندو آیه مذکور اشاره کرده است مرسله حارث بن المغیره در تفسیر العیاشی است که فرموده: «عَنِ الْحَارِثِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: سَأَلْتُهُ بَيْنَ الْإِيمَانِ وَ الْكُفْرِ مَنْزِلَةٌ فَقَالَ نَعَمْ وَ مَنَازِلُ لَوْ يَجْحَدُ شَيْئاً مِنْهَا أَكَبَّهُ اللَّهُ فِي النَّارِ بَيْنَهُمَا آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ  وَ بَيْنَهُمَا الْمُسْتَضْعَفُونَ وَ بَيْنَهُمَا آخَرُونَ  خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً وَ بَيْنَهُمَا قَوْلُهُ  وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجال »(7)

در این روایت فرموده بین ایمان و کفر منازل متعددی است. و ایمان هم روشن است که معرفت الله و معرفت الامام است. کسانی هستند که به ایمان نرسیده اند ولی کافر هم نیستند. و اینها خود دسته بندی هایی دارند و یکسان نیستند. بعد حضرت به دو دسته مذکور اشاره می کنند. یک دسته «خلطوا عملا صالحا» هستند که همان شیعیان مذنب می باشند. این نشان می دهد که این ذنوب به نحوی است که امری از ایمان را در انسان از بین می برد.(8) یک دسته هم «مرجون» هستند که اصلاً به ایمان نرسیدند ولی کافر هم نشدند. دسته دیگر «مستضعفین» هستند که اینها اصلاً دعوت به اسلام یا ایمان نشدند و متوجه اینها نبودند که در روایات دیگر مفصل در باب اینها توضیحات داده است. کسانیکه سوره نساء فرموده: «إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلا»(نساء/98) که حیله برای دفع کفر و سبیل برای اهتداء نداشتند.

البته در این روایت دسته دیگری را هم به عنوان افراد بین ایمان و کفر نام می برد که همان «اصحاب الاعراف» هستند. لکن این روشن است که وادی اعراف امری عدل و در عرض این دسته ها نیست. بلکه امر وسیع بین بهشت و جهنم است که همه این دسته در همین وادی هستند. لذا محتمل است مقصود عبارت همین باشد که کل وادی بین ایمان و کفر را حجاب اعراف می گویند. محتمل هم هست که «اصحاب الاعراف» در ذیل روایت همان دسته قبل را توضیح می دهد که «خلطوا عملا صالحا» بودند. زیرا همین دسته در آیات سوره اعراف مورد بحث قرار گرفته است که مشمول شفاعت می شوند.

صحیحه حمزه بن طیار؛ دسته بندی انسان ها

روایت دیگری که به همین دسته بندی ها اشاره کرده است معتبره حمزه بن طیار در کافی و العیاشی است که فرموده: «عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ يُونُسَ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ الطَّيَّارِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ  النَّاسُ عَلَى سِتِ  فِرَقٍ  يَئُولُونَ  كُلُّهُمْ إِلَى ثَلَاثِ فِرَقٍ الْإِيمَانِ وَ الْكُفْرِ وَ الضَّلَالِ وَ هُمْ أَهْلُ الْوَعْدَيْنِ  الَّذِينَ وَعَدَهُمُ اللَّه الْجَنَّةَ وَ النَّارَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْكَافِرُونَ وَ الْمُسْتَضْعَفُونَ وَ الْمُرْجَوْنَ  لِأَمْرِ اللَّهِ  إِمَّا يُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا يَتُوبُ عَلَيْهِمْ  وَ الْمُعْتَرِفُونَ  بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً وَ أَهْلُ الْأَعْرَاف »(9)

در این روایت حضرت مردم را در شش دسته معرفی می کنند که برگشت اینها به سه دسته بیشتر نیست. مومن و کافر و ضال. بعید نیست این دسته بندی سه گانه ابتدای سوره حمد است. انعمت علیهم؛ مغضوب علیهم؛ ضالین. اما دسته سوم که نه مومن هستند و نه کافر تفصیل داده شده است. به «مستضعفین» و «مرجون» و «خلطوا عملا صالحا» و «اهل اعراف»

در این تعبیر دیگر نمی شود اهل اعراف را با دسته خلطوا عملا صالحا یکی گرفت زیرا صریح در این است که عِدل اینهاست. لذا این روایت در جمع بندی روایات باید دقت شود که مقصود از اهل اعراف چه کسانی هستند. این تعبیر با روایاتی که اهل اعراف را مشمول شفاعت معنا می کرد و به مومن مذنب این خیلی سازگار نیست. بلکه از بعض تعابیر بدست می آمد که کل کسانیکه بین جهنم و بهشت هستند از وادی اعراف باید عبور کنند و تکلیف شان به نحوی معلوم شود. ولو یک دسته از آنها وعده غفران دارند که شیعه مذنب است. فتدبر. والحمدلله...

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 184

(2) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 4، ص: 65

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 408 در تفسیر العیاشی هم این روایت مرسلا از زراره نقل شده است. بنظر است که این مضمون را نمی شود کنار گذاشت. و طبق مبنای استاد که اصلاً ارسال در اسناد کافی تا مشکل خاص نباشد ضرری نمی زند.

(4) الخصال، ج 1، ص: 218. نیز مراجعه کنید تفسير العياشي، ج 2، ص: 105

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 407

(6) روایت داریم افرادی مثل وحشی قاتل جناب حمزه و... تطبیق بر آیه «خلطوا عملا صالحا» شده است. ولی بنظر ما این اشتباه از فهم راوی است و دسته بندی ها را متوجه نشده است. و الا در روایات مکرری این افراد به دسته «مرجون» تطبیق داده شده اند. فتدبر.

(7) تفسير العياشي، ج 2، ص: 111

(8) مراجعه کنید به بحث خروج روح الایمان از مومن وقتی که کبیره مرتکب می شود.

(9) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 382. حمزه بن طیار مورد بحث و گفتگوست ولی از مجموع قرائن و نقل هایی که در کتب رجالی در مورد او هست حسن او اثبات می شود. رجال ابن داود هم او را ممدوح دانسته و از شیخ طوسی هم همین مدح را نقل می کند. مورد ترحم امام بوده است. در ضمن این روایت دسته بندی شش گانه در چندین نقل به اسنادی از حمزه آمده است که بنظر است روایت او مورد قبول اصحاب بوده است.