نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403 - Thu, 2 May 2024

جلسه چهاردهم خارج فقه انفال/ بررسی روایات باب انفال – مرسلات متعدد در العیاشی

متن زیر تقریر جلسه چهاردهم بحث درس خارج فقه انفال آیت الله میرباقری است که به تاریخ 11 خرداد ماه 1401 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بحث انفال به بررسی روایات انفال می پردازند. در این جلسه به تکمله روایات می پردازند و مرسلات دیگری از کتاب تفسیر العیاشی می خوانند...

روایت بیست و ششم (مرسله العیاشی)

وَ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَنْفَالِ فَقَالَ كُلُّ أَرْضٍ بَادَ أَهْلُهَا فَذَلِكَ الْأَنْفَالُ فَهُوَ لَنَا

این روایت شریفه نیز از کتاب مرحوم عیاشی نقل شده است فلذا سند ندارد؛ به لحاظ مضمون هم دلالت دارد که سرزمینی که اهل آن کوچ کرده باشند از انفال است خواه خراب شده باشد یا خیر.

روایت بیست و هفتم (مرسله زید شحام)

وَ عَنْ أَبِي أُسَامَةَ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَنْفَالِ فَقَالَ هُوَ كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ وَ كُلُّ أَرْضٍ لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهَا بِخَيْلٍ وَ لَا رِكَابٍ.

این روایت شریفه نیز از کتاب عیاشی است و به لحاظ مضمون، نکته ای اضافه بر آنچه ذیل روایات گذشته بیان شد، ندارد.

روایت بیست و هشتم (مرسله ابابصیر)

وَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ لَنَا الْأَنْفَالُ قُلْتُ وَ مَا الْأَنْفَالُ قَالَ مِنْهَا الْمَعَادِنُ وَ الْآجَامُ وَ كُلُّ أَرْضٍ لَا رَبَّ لَهَا وَ كُلُّ أَرْضٍ بَادَ أَهْلُهَا فَهُوَ لَنَا.

این روایت نیز از تفسیر عیاشی است و دلالت دارد که مطلق معادن از انفال هستند لکن سند ندارد.

روایت بیست و نهم (مرسله عبدالله بن سنان)

قَالَ وَ فِي رِوَايَةِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ: هِيَ الْقَرْيَةُ الَّتِي قَدْ جَلَا أَهْلُهَا وَ هَلَكُوا فَخَرِبَتْ فَقَالَ هِيَ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ.

این روایت شبیه همان روایت بیست وچهارم است و شاید هم همان روایت باشد که در اینجا از عبدالله بن سنان نقل شده است.

روایت سی ام (مرسله ابوحمزه)

وَ عَنِ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ فِي الْمُلُوكِ الَّذِينَ يَقْطَعُونَ النَّاسَ قَالَ هُوَ مِنَ الْفَيْ ءِ وَ الْأَنْفَال  وَ أَشْبَاهِ ذَلِكَ.

روایات دیگر دلالت بر این داشت که قطائعی که ملوک برای خود برمی داشتند از انفال است ولی از این روایت این نکته نیز استفاده می شود که هر قطیعه ای که ملوک به دیگران واگذار کرده اند نیز از انفال است.

روایت سی و یکم

وَ عَنْهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا كَانَ لِلْمُلُوكِ فَهُوَ لِلْإِمَامِ.

این مضمون نیز در روایات گذشته بیان شده است.

روایت سی و دوم (مرسله داود بن فرقد)

وَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: قُلْتُ وَ مَا الْأَنْفَالُ قَالَ بُطُونُ الْأَوْدِيَةِ وَ رُءُوسُ الْجِبَالِ وَ الْآجَامُ وَ الْمَعَادِنُ وَ كُلُّ أَرْضٍ لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهَا بِخَيْلٍ وَ لَا رِكَابٍ وَ كُلُّ أَرْضٍ مَيْتَةٍ قَدْ جَلَا أَهْلُهَا وَ قَطَائِعُ الْمُلُوكِ.

مضمون این روایت هم در سایر روایات بیان شد الا اینکه معدن به صورت مطلق آمده است.

روایت سی و سوم (مرسله فضلاء)

وَ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ أَبِي بَصِيرٍ أَنَّهُمْ قَالُوا لَهُ مَا حَقُّ الْإِمَامِ فِي أَمْوَالِ النَّاسِ قَالَ الْفَيْ ءُ وَ الْأَنْفَالُ وَ الْخُمُسُ وَ كُلُّ مَا دَخَلَ مِنْهُ فَيْ ءٌ أَوْ أَنْفَالٌ أَوْ خُمُسٌ أَوْ غَنِيمَةٌ فَإِنَّ لَهُمْ خُمُسَهُ فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ- وَ لِذِي الْقُرْبى  وَ الْيَتامى  وَ الْمَساكِينِ وَ كُلُّ شَيْ ءٍ فِي الدُّنْيَا فَإِنَّ لَهُمْ فِيهِ نَصِيباً فَمَنْ وَصَلَهُمْ بِشَيْ ءٍ فَمِمَّا يَدَعُونَ لَهُ لَا مِمَّا يَأْخُذُونَ مِنْهُ.

این روایت شریفه علاوه بر اینکه سند ندارد مضمره است؛ البته با توجه به اینکه فضلاء آن را نقل کرده اند اشکال اضمار قابل حل می شود؛ لکن علاوه بر این دو اشکال، متن روایت نیز اضطراب دارد. زیرا حضرت علاوه بر خمس و فیء و انفال، می فرمایند که «كُلُّ مَا دَخَلَ مِنْهُ فَيْ ءٌ أَوْ أَنْفَالٌ أَوْ خُمُسٌ أَوْ غَنِيمَةٌ فَإِنَّ لَهُمْ خُمُسَهُ» که روشن نیست، مراد چیست.

بعضی فرموده اند مراد این است که فیء و انفال ملک امام علیه السلام هستند و اگر در مالی مخلوط شدند باید خمس آن پرداخت شود که در این صورت به نوعی تطبیق خمس مال مخلوط به حرام محسوب می شود، زیرا گرچه مال حرام نیست اما ملک امام علیه السلام است که مخلوط به اموال مکلف شده است.

بعضی هم فرموده اند مراد این است که اگر فیء و انفال و خمس در اموال شخصی داخل شد باعث می شود که کل اموال او ملک امام علیه السلام باشد. یعنی حضرت فرموده اند «الْفَيْ ءُ وَ الْأَنْفَالُ وَ الْخُمُسُ وَ كُلُّ مَا دَخَلَ مِنْهُ فَيْ ءٌ أَوْ أَنْفَالٌ أَوْ خُمُسٌ» ملک امام علیه السلام هستند و سپس فرموده اند خمس غنیمت نیز ملک امام علیه السلام است. لکن این احتمال احتمال قبلی قابل قبول نیست و خلاف ادله است.

حضرت در فراز پایانی روایت شریفه می فرمایند هر شخصی هر استفاده ای از انفال می کند ثروت او آمیخته به ثروت امام علیه السلام خواهد شد؛ خواه به صورت مستقیم از انفال و فیء استفاده کند یا به صورت غیر مستقیم. بنابراین اگر کسی به امام علیه السلام چیزی پرداخت می کند در واقع ملک خود ایشان را که به او ودیعه داده بوده اند را بازمی گرداند، نه اینکه آن شخص از اموال خودش چیزی به امام علیه السلام بازگرنداده باشد.

باید توجه داشت که این فراز غیر از آن روایاتی است که دلالت دارد که کل ارض ملک امام علیه السلام است؛ بلکه حضرت از باب فیء و انفال هم شریک در اموال همه مردم هستند؛ زیرا مبدأ ثروت های مردم معمولا از انفال است.