نسخه آزمایشی
دوشنبه, 31 ارديبهشت 1403 - Mon, 20 May 2024

جلسه سی و دوم خارج فقه انفال/ بررسی مسئله ملکیت انفال و روایات آن

متن زیر تقریر جلسه سی و دوم بحث درس خارج فقه انفال آیت الله میرباقری است که به تاریخ 30 مهر ماه 1401 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بحث انفال به بحث بعدی می پردازند که ملکیت این اموال با امام است و بر این مسئله روایات مکرری بیان شده است و جای تشکیک ندارد...

ملکیت انفال

موارد انفال و قاعده کلیه در انفال بیان شد و گفته شد که بعید نیست که بتوان گفت که قاعده کلیه در انفال این است که هرچه مالک معینی نداشته باشد، ملک امام علیه السلام است.

اما اینکه انفال ملک امام علیه السلام است نیز روشن است و روایات آن در مباحث گذشته بیان شد؛ مرحوم شیخ حر روایات این نکته را در سه باب از ابواب الانفال آورده اند؛

در باب اول در روایت اول که صحیحه حفص بن البختریست، آمده است: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الْأَنْفَالُ مَا لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ وَ لَا رِكَابٍ أَوْ قَوْمٌ صَالَحُوا أَوْ قَوْمٌ أَعْطَوْا بِأَيْدِيهِمْ وَ كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ وَ بُطُونُ الْأَوْدِيَةِ فَهُوَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص- وَ هُوَ لِلْإِمَامِ مِنْ بَعْدِهِ يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ.»

این روایت علاوه بر ملکیت، مصرف آن را نیز بیان کرده و می فرماید امام علیه السلام هرطور که بخواهند آن را مصرف می کنند که روشن است که «شاء» امام علیه السلام مصرف انفال در مصالح مسلمین است.

در روایت دوم همین باب نیز آمده است که امام علیه السلام می تواند قبل از تقسیم غنائم، مواردی از آن را به عده ای ببخشد و جایزه بدهد و ممکن است امام علیه السلام همه غنائم را در همین مسیر مصرف کنند و هیچ مقداری از آن را بین مقاتلین تقسیم نکنند. در این روایت شریفه آمده است: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: الْإِمَامُ يُجْرِي وَ يُنَفِّلُ وَ يُعْطِي مَا شَاءَ قَبْلَ أَنْ تَقَعَ السِّهَامُ وَ قَدْ قَاتَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِقَوْمٍ لَمْ يَجْعَلْ لَهُمْ فِي الْفَيْ ءِ نَصِيباً وَ إِنْ شَاءَ قَسَمَ ذَلِكَ بَيْنَهُمْ.»

همچنین در روایت سوم آمده است: «وَ عَنْهُ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع السَّرِيَّةُ يَبْعَثُهَا الْإِمَامُ فَيُصِيبُونَ غَنَائِمَ كَيْفَ يُقْسَمُ قَالَ إِنْ قَاتَلُوا عَلَيْهَا مَعَ أَمِيرٍ أَمَّرَهُ الْإِمَامُ عَلَيْهِمْ أُخْرِجَ مِنْهَا الْخُمُسُ لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ- وَ قُسِمَ بَيْنَهُمْ ثَلَاثَةُ أَخْمَاسٍ وَ إِنْ لَمْ يَكُونُوا قَاتَلُوا عَلَيْهَا الْمُشْرِكِينَ كَانَ كُلُّ مَا غَنِمُوا لِلْإِمَامِ يَجْعَلُهُ حَيْثُ أَحَبَّ.» این روایت شریفه درباره غنیمت بلااذن است که مصداقی از مصادیق انفال است و کل آن ملک امام علیه السلام است و مصرف آن هم این است: «يَجْعَلُهُ حَيْثُ أَحَبَّ»

روایات باب دوم کتاب الانفال وسائل

در باب دوم ایشان خصوصا به این نکته پرداخته اند کل انفال ملک امام علیه السلام است؛ ایشان عنوان باب را اینطور بیان کرده اند: «بَابُ أَنَّ الْأَنْفَالَ كُلَّهَا لِلْإِمَامِ خَاصَّةً لَا يَجُوزُ التَّصَرُّفُ فِي شَيْ ءٍ مِنْهَا إِلَّا بِإِذْنِه ».

ایشان در این باب بعد از بیان شش روایت می فرمایند: «أَقُولُ: وَ تَقَدَّمَ مَا يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ وَ يَأْتِي مَا يَدُلُّ عَلَيْهِ» یعنی روایات این باب منحصر به این موارد نیست و روایات دیگری هم همین مدلول را دارد که در باب قبل و ابواب دیگر بیان شده است.

روایت اول: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ الْأَنْفَالُ هُوَ النَّفَلُ وَ فِي سُورَةِ الْأَنْفَالِ جَدْعُ الْأَنْفِ.

همین روایت را مرحوم شیخ حر در باب قبل از مقنعه مرحوم شیخ مفید نقل کرده اند که یک ذیلی هم در آن آمده است؛ در این روایت آمده است: «وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ الْأَنْفَالُ هُوَ النَّفَلُ وَ فِي سُورَةِ الْأَنْفَالِ جَدْعُ الْأَنْفِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْأَنْفَالِ فَقَالَ كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ أَوْ شَيْ ءٌ كَانَ يَكُونُ لِلْمُلُوكِ وَ بُطُونُ الْأَوْدِيَةِ وَ رُءُوسُ الْجِبَالِ وَ مَا لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ وَ لَا رِكَابٍ فَكُلُّ ذَلِكَ لِلْإِمَامِ خَالِصاً». از اینکه فقط صدر این روایت در کافی آمده است و در مقنعه اضافه ای با «قال» آمده است ممکن است استفاده شود که مرحوم مفید جمع در روایت کرده اند؛ یعنی دو روایت را یکجا نقل کرده اند.

البته صدر این روایت شریفه دلالت بر این ندارد که انفال ملک امام علیه السلام است؛ بلکه ذیل روایت که مرحوم مفید نقل کرده اند دلالت بر این مدعا دارد. البته اگر مراد از «جدع الانف» اشاره به سوره انفال باشد و مراد این باشد که در آن جریان خدای متعال انفال را ملک رسول صلی الله علیه و آله قرار داده است.

روایت دوم: وَ عَنْهُمْ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي الصَّبَّاحِ الْكِنَانِيِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا لَنَا الْأَنْفَالُ وَ لَنَا صَفْوُ الْمَالِ الْحَدِيثَ. این روایت شریفه هم دلالت بر این دارد که انفال ملک امام علیه السلام است.

روایت سوم: وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْغَنِيمَةِ قَالَ يُخْرَجُ مِنْهُ الْخُمُسُ وَ يُقْسَمُ مَا بَقِيَ بَيْنَ مَنْ قَاتَلَ عَلَيْهِ وَ وَلِيَ ذَلِكَ وَ أَمَّا الْفَيْ ءُ وَ الْأَنْفَالُ فَهُوَ خَالِصٌ لِرَسُولِ اللَّهِ ص. این روایت را مرحوم شیخ حر از تهذیب نقل کرده اند و دلالت بر این دارد که انفال ملک رسول خدا صلی الله علیه و آله است.

روایت چهارم: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدِ بْنِ عُقْدَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْأَشْعَرِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو الْخَثْعَمِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ وَ مُعَلَّى بْنِ خُنَيْسٍ عَنْ أَبِي الصَّامِتِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَكْبَرُ الْكَبَائِرِ سَبْعٌ الشِّرْكُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَكْلُ أَمْوَالِ الْيَتَامَى وَ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ قَذْفُ الْمُحْصَنَاتِ وَ الْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ وَ إِنْكَارُ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى أَنْ قَالَ وَ أَمَّا أَكْلُ أَمْوَالِ الْيَتَامَى فَقَالَ ظُلِمْنَا فَيْئَنَا وَ ذَهَبُوا بِهِ الْحَدِيثَ.

این روایت مضمون والائی دارد و در آن اکبر کبائر آمده و همگی تأویل به ائمه علیهم السلام شده است. در این روایت شریفه «اکل اموال الیتامی» اینطور معنی شده است: «ظُلِمْنَا فَيْئَنَا وَ ذَهَبُوا بِهِ » که معنای آن این است که فیء ملک ایشان بوده است و غصب شده است.

روایت پنجم: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا أَيْسَرُ مَا يَدْخُلُ بِهِ الْعَبْدُ النَّارَ قَالَ مِنْ أَكْلٍ مِنْ مَالِ الْيَتِيمِ دِرْهَماً وَ نَحْنُ الْيَتِيمُ. البته اینکه از امام علیه السلام در روایات تعبیر به «یتیم» یا «مستضعف» می شود باید به خوبی معنی شود؛ لکن این روایت شریفه دلالت بر این ندارد که انفال ملک امام علیه السلام باشد و فقط دلالت بر این دارد که تأویل آنچه در قرآن کریم درباره اموال یتامی ذکر شده است، ائمه علیهم السلام هستند.

روایت ششم: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي عَلِيِّ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ الثَّالِثِ ع إِنَّا نُؤْتَى بِالشَّيْ ءِ فَيُقَالُ هَذَا كَانَ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع عِنْدَنَا فَكَيْفَ نَصْنَعُ فَقَالَ مَا كَانَ لِأَبِي ع بِسَبَبِ الْإِمَامَةِ فَهُوَ لِي وَ مَا كَانَ غَيْرَ ذَلِكَ فَهُوَ مِيرَاثٌ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ

این روایت را مرحوم شیخ حر از من لایحضر آورده اند؛ ابی علی راشد که از وکلاء حضرت بوده است از حضرت درباره اموال ائمه علیهم السلام که نزد آنها بوده است سوال کرده و حضرت می فرمایند اموال خصوصی امام علیه السلام ارث به ورثه می رسد ولی اموال منصب امامت منتقل به امام بعدی می شود.

این روایت شریفه هم دلالت بر این ندارد که انفال ملک ائمه علیهم السلام باشد بلکه بیشتر درباره نوع ملکیت اموال ائمه علیهم السلام سخن فرموده است که اموال ائمه علیهم السلام دو دسته اند و اموالی که ملک شخصی و خصوصی حضرت نیستند و مربوط به امامت ایشان هستند به امام بعدی می رسد.

دلالت روایات باب چهارم بر ملکیت امام

در باب چهارم که مرحوم شیخ حر اخبار تحلیل را آورده اند نیز روایاتی وجود دارد که دلالت بر همین مطلب دارد که فیء و انفال ملک امام علیه السلام است.

مشهور فقها در روایات باب تحلیل فرموده اند که مراد از این اخبار این است که اگر اموالی از عامه که مخلوط به خمس امام علیه السلام است به شیعه ای برسد، برای وی تحلیل شده است؛ مرحوم خویی علاوه بر عامه، شیعه فاسق را هم داخل در مضمون روایات دانسته و فرموده اند که اگر شیعه ای نیز خمس را نپردازد و شخص دیگری اموال او را خریداری کند یا هدیه بگیر، برای وی تحلیل شده است. البته برخی به صورت کلی تحلیل خمس را از این روایات استفاده کرده اند و مرحوم شیخ حر هم تحلیل سهم امام علیه السلام از خمس در صورت عدم امکان ایصال به امام علیه السلام را استفاده کرده اند.

بنابراین اینکه انفال ملک امام علیه السلام است فراوان هستند و این مسئله روشن و واضح است. وانگهی آیه شریفه انفال در رتبه قبل از همه این روایات دلالت بر این دارد که انفال برای رسول خدا صلی الله علیه و آله است و این روایات هم دلالت بر این دارد که بعد از ایشان ملک امام علیه السلام است.

مصرف انفال

نکته دیگر درباره مصرف انفال است که در بعض روایات به این صورت بیان شده است: «يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاء» یا درباره غنائم بلااذن آمده است: «يَجْعَلُهُ حَيْثُ أَحَب »؛ همچنین درباره غنائم دارالحرب هم آمده است: «وَ لَهُ أَنْ يَسُدَّ بِذَلِكَ الْمَالِ جَمِيعَ مَا يَنُوبُهُ مِنْ مِثْلِ إِعْطَاءِ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ غَيْرِ ذَلِكَ مِمَّا يَنُوبُهُ فَإِنْ بَقِيَ بَعْدَ ذَلِكَ شَيْ ءٌ أَخْرَجَ الْخُمُسَ مِنْهُ فَقَسَمَهُ فِي أَهْلِهِ وَ قَسَمَ الْبَاقِيَ عَلَى مَنْ وَلِيَ ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ يَبْقَ بَعْدَ سَدِّ النَّوَائِبِ شَيْ ءٌ فَلَا شَيْ ءَ لَهُمْ» یعنی امام علیه السلام در مورد غنیمت -که در قول مختار از انفال است- هم می توانند تمام غنائم را در نوائب خود مصرف کنند.

البته روشن است که مراد از «يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاء» مصرف این اموال در مصالح شخصی امام نیست بلکه مراد این است که حضرت این اموال در مصالحی که مربوط به عنوان امامت و سرپرستی اجتماعی ایشان هست مصرف می کنند. درجلسه آینده ادله مربوط به مصرف انفال و فیء بررسی خواهد شد.