نسخه آزمایشی
شنبه, 15 ارديبهشت 1403 - Sat, 4 May 2024

جلسه چهلم خارج فقه انفال/ مسئله تحلیل انفال در بحث ارث من لا وارث له و نظریه نهایی استاد

متن زیر تقریر جلسه چهلم بحث درس خارج فقه انفال آیت الله میرباقری است که به تاریخ 16 آبان ماه 1401 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بحث انفال و بحث تحلیل انفال به اقوال این مسئله اشاره کرده و نظریه مختار خود را بیان می کنند که منافاتی بین این ادله نیست زیرا ارتکاز بر مصرفیت در این ادله روشن است و منافات با انفال بودن ندارد...

مقدمه

همانطور که گفته شد برخی از فقها قائل شده اند که ارث بلاوارث تحلیل شده است و برخی فرموده اند باید به فقرا برسد و احتیاط این است که به فقرای همشری او برسد و یک قول هم این بود که این مال هم همانند مابقی اموال امام علیه السلام است که در این باب سه نظر وجود دارد؛ یکی اینکه همانند مابقی اموال ایشان باید حفظ شود تا به ایشان برسد و دوم اینکه باید در جایی که احراز رضای ایشان شود مصرف شود و از این جهت در بین فقرا مصرف می شود؛ و سوم هم اینکه در اختیار حاکم شرع قرار می گیرد.

در بررسی این اقوال باید گفت که گرچه در مباحث گذشته اثبات شد که این اموال از انفال است و ملک امام علیه السلام است ولی روایاتی درباره خصوص ارث بلا وارث بیان شده است که اولا ممکن است با انفال بودن منافات داشته باشد و ثانیا حکم ارث بلاوارث را روشن می کند.

در مقابل روایات انفال سه دسته روایت دیگر وجود دارد یکی اینکه باید در بیت المال مسلمین قرار داده شود و دوم روایت موثقی بود که دلالت داشت که باید به اقرب الناس الیه پرداخت شود و سوم اینکه باید به همشریان او پرداخت شود.

روایات پرداخت ارث بلاوارث به همشریان

روایات ایصال به همشریان معمولا سند تمامی ندارد الا روایت اول که صحیحه است و حضرت می فرمایند: «كَانَ عَلِيٌّ ع يَقُولُ فِي الرَّجُلِ يَمُوتُ وَ يَتْرُكُ مَالًا وَ لَيْسَ لَهُ أَحَدٌ أَعْطِ الْمَالَ هَمْشَارِيجَهُ». یعنی حضرت امیر علیه السلام دائما این کار را در عهد خود انجام می داده اند؛ ضمن اینکه امام صادق علیه السلام این حکم را از امیرالمومنین علیه السلام نقل کرده اند که دائما حضرت این کار را انجام می داده اند. لذا حمل این روایت به شرایط تعذر ایصال مشکل است.

مرحوم شیخ صدوق فرموده اند روایاتی که دلالت می کند که این اموال باید به همشریان پرداخت شود مربوط به عصر غیبت است؛ وجه حمل این روایات به عصر غیبت روشن نیست.

مرحوم شیخ حر فرموده اند این اموال ملک امام علیه السلام است و روایاتی که مصارف گوناگونی بیان کرده است مربوط به زمانی است که ایصال اموال به امام علیه السلام ممکن نباشد؛ ایشان بین این روایاتی که مصارف مختلف بیان کرده است جمعی نفرموده اند ولی بین روایات انفال با مجموع این روایات جمع کرده اند.

مرحوم شیخ مفید و مرحوم شیخ طوسی از سه روایت اول استظهار کرده اند که باید این اموال را به فقرای بلد پرداخت شود و در جمع بین این روایات و روایات انفال فرموده اند که این اموال ملک امام علیه السلام است و ایشان این مصرف را تبرعا بیان فرموده است.

در این کلام ایشان باید به این نکته توجه داشت که گرچه وجه جمع ایشان صحیح است لکن در روایاتی که دلالت بر این دارد که این اموال باید به همشریان پرداخت شود و قید فقر در آنها نیامده است. ضمن اینکه در آنچه از سیره نبوی صلی الله علیه وآله هم که نقل شده است هم اینطور نیست که به فقرای بلد پرداخت کرده باشند.

روایات جعل ارث بلاوارث در بیت المال مسلمین

اما روایاتی که دلالت دارد که این اموال در بیت المال مسلمین قرار می گیرد همانند روایت پنجم و هشتم، نیز منافاتی با انفال بودن ندارد زیرا می تواند مراد از بیت مال المسلمین، بیت المال اموال امام علیه السلام باشد زیرا اموال امام علیه السلام هم در مصالح مسلمین هزینه می شود و لذا به منزله بیت المال مسلمین است.

البته درباره روایتی که حضرت می فرمایند: «أَنَّ عَلِيّاً ع أَعْتَقَ عَبْداً نَصْرَانِيّاً ثُمَّ قَالَ مِيرَاثُهُ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ عَامَّةً إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ» ممکن است گفته شود این حمل درست نیست زیرا در این روایت ندارد که در بیت المال قرار بگیرد بلکه فرموده اند متعلق به عموم مسلمین است؛ لکن همان نکته ای که در روایات گذشته بیان شد را در این روایت شریفه نیز می توان بیان کرد که مراد این است که باید این اموال در بیت المال قرار بگیرد. اما اگر این جمع پذیرفته نشود باید گفته شود که حضرت تبرعا در این باره اینطور حکم کرده اند؛ یعنی این اموال از انفال است و حضرت در این مورد این مصرف را بیان فرموده اند.

روایات پرداخت ارث بلاوارث به اقرب الناس الیه

اما روایتی که دلالت بر این دارد که این اموال را باید به کسی پرداخت کرد که اقرب الناس به او است. مرحوم شیخ حر در باب چهارم در روایت ششم می فرمایند: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: السَّائِبَةُ لَيْسَ لِأَحَدٍ عَلَيْهَا سَبِيلٌ فَإِنْ وَالَى أَحَداً فَمِيرَاثُهُ لَهُ وَ جَرِيرَتُهُ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ يُوَالِ أَحَداً فَهُوَ لِأَقْرَبِ النَّاسِ لِمَوْلَاهُ الَّذِي أَعْتَقَهُ.» این روایت همان روایت دهم در باب قبل است که عین همین روایت است ولی تعلیق به حسن بن محمد بن سماعه شده است.

به نظر می رسد که یک روایت است که در تهذیب نقل شده است و اینکه در وسائل دوبار و از دو طریق نقل شده به این دلیل است که از طرفی این روایت در تهذیب به صورت معلق نقل شده است ولی در روایت قبل آن حسن بن محبوب است و روایت قبل از حسن بن محبوب هم روایت حسن بن محمد بن سماعه است و از طرف دیگر همین روایت در استبصار از حسن بن محمد بن سماعه نقل شده است که روشن می شود که روایت تهذیب هم معلق به دو سند قبل است نه سند قبل ولی مرحوم شیخ حر این دو روایت را دو نقل جدا دانسته اند؛ درحالی که یک روایت است که حسن بن محمد بن سماعه نقل کرده و مرحوم شیخ هم در تهذیب و هم در استبصار آن را آورده اند. علی ای حال سند روایت شریفه تمام است و حسن بن سماعه هم گرچه وافقی است اما روایات وی مقبول است و ثقه شمرده شده است.

همانطور که در جلسه گذشته بیان شد این روایت یا باید با روایات انفال جمع عرفی شود که حضرت تفضلی بر آن شخص کرده اند و یا باید به این دلیل که اصحاب به آن عمل نکرده اند، کنار گذاشته شود.

جمع بین روایات انفال و سه دسته روایت دیگر در ارث بلاوارث

از آنچه گذشت روشن می شود که بهترین جمع بین روایات همین است که گرچه ظاهر اولیه این روایات این است که حکم اولیه شرعی را بیان می کند ولی در جمع بین این روایات و روایات متعدد و صحیحه ای که دلالت دارد که از انفال است، باید از این ظهور ابتدائی دست کشید و این روایات را حمل بر مصارفی کرد که ائمه علیهم السلام در انفال فرموده اند؛ یعنی این اموال از انفال است و ائمه علیهم السلام تبرعا مصارفی درباره آن بیان فرموده اند.

لذا ممکن است گفته شود که مصرف ارث بلا وارث منحصر در این موارد نیست؛ بلکه در اختیار امام علیه السلام است و هرطور که بخواهند مصرف می کنند. لذا نه حمل مرحوم صدوق تمام است و نه حمل مرحوم شیخ حر؛ بلکه وجه صحیح همان کلام مرحوم شیخ مفید است که این اموال مربوط به امام علیه السلام است و ایشان اینطور مصرف کرده اند. در این صورت حتی روایتی که می فرمایند به اقرب الناس پرداخت شود هم ممکن است درست باشد زیرا تبرعی از جانب حضرت بوده است.