نسخه آزمایشی
جمعه, 14 ارديبهشت 1403 - Fri, 3 May 2024

ایام زیارت اربعین در برنامه سمت خدا/ جایگاه و اهمیت زیارت در سلوک معنوی انسان

متن زیر گفتگوی آیت الله میرباقری در برنامه سمت خداست که در تاریخ 30 آبان ماه ۹5 برگزار شده است. ایشان در این جلسه به بیان نکاتی از ابعاد زیارت اربعین پرداختند و بیان داشتند که؛ زیارت از افضل اعمال است و ثوابهای فوق العاده ­ای را در زیارت معصومین خصوصا زیارت سیدالشهداء علیه السلام نقل کردند. تمام عبادات برای تقرب انسان به خدا است و تقرب انسان جز در همراهی با امام میسر نیست. زیارت قصد امام کردن به طور مستقیم است و اگر شرایط و آداب آن حفظ شود تاثیر قرب آن از همه عبادات بیشتر است. زیارت اربعین بستر امت سازی بر محور توحید و امام علیه السلام است...

سوال: امروز روز اربعین است. برای شروع از فضیلت اربعین و زیارت اربعین برای ما بگویید.

جواب: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعنة علی اعدائهم اجمعین. یکی از عباداتی که به طور ویژه در فرهنگی که از اهل‌بیت به ما رسیده است، فضیلت و اثر و برکت برای آن ذکر شده است و شاید اصلاً نظیری نداشته باشد، مگر اشک بر سید الشهداء علیه السلام، زیارت اهل‌بیت به خصوص سیدالشهداء است. فضیلت زیارت حضرت به اندازه ‌ای است که برای انسان معمولی مثل ما اصلاً باورکردنی نیست. زیارت سیدالشهداء با بهترین اعمال مقایسه شده و افضل آنهاست؛ از جمله با شهادت در راه خدا و در رکاب وجود مقدس نبی اکرم مقایسه شده و در بعضی زیارات فضیلت هزار شهید بدر را به آدم می ‌دهند.

در خصوص حج که یکی از سرآمد اعمال است، فرمودند: حاجی وقتی به طرف خانه‌ خدا حرکت می‌ کند، با هر حرکت مرکبش یک حسنه برای او می ‌نویسند و یک سیئه از او پاک می ‌کنند؛ قدمش را که روی زمین می ‌گذارد یک حسنه دیگر برای او می ‌نویسند و وقتی عملش را تمام کرد به او بشارت می‌ دهند که گذشته تو پاک شده و مواظب آینده ‌ات باش. لذا معصومین مکرر با خودشان مرکب می ‌بردند اما پیاده به حج می‌ رفتند؛ اینقدر عمل با فضیلتی است. در روایت است که کسی موفق به حج نشده بود، به حضرت هادی علیه السلام گفت: من امسال موفق به حج نشدم؛ ولی سرمایه زیادی دارم. چقدر انفاق کنم که جای حج را بگیرد؛ حضرت هادی فرمودند: اگر به اندازه این کوه طلا و نقره در راه خدا انفاق کنی جای این حج را نمی ‌گیرد. عمل خیلی با فضیلت است.

ثواب زیارت سیدالشهداء با حج مقایسه شده و گاهی گفته شده که ثواب یک حج و عمره دارد. گاهی گفته شده ثواب هفتاد هزار حج و عمره دارد و گاهی گفته شده در هر قدمی که زائر برمی ‌دارد ثواب یک حج و عمره به زائر می ‌دهند. همچنین با انفاق در راه خدا مقایسه شده و افضل انفاق ‌هاست؛ یا با آزاد کردن بنده مقایسه شده و ثواب آزاد کردن هزار بنده را دارد.

در ثواب زیارت کسانی که پیاده می ‌روند، روایتی در کامل الزیارات است که حضرت فرمودند: برای هر قدمی که زائر برمی ‌دارد حسنه می ‌نویسند و همین که به حائر که نزدیکی کربلا است، میرسد ملائکه به استقبالش می ‌آیند و خدای متعال می‌ فرماید: تو از مفلحین و منجحین شدی. مفلحین و منجحین در قرآن معرفی شدند. «قَدْ أَفْلَحَ‏ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُون»(مؤمنون/1-2) مؤمنی که دارای این صفات است، مفلح است. کسی که با پای پیاده به زیارت امام حسین می‌ آید، وقتی به حائر می‌رسد مفلح و منجح است و وقتی عملش را انجام داد به او می ‌گویند: «كَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِين‏»(1) تو جزء فائزین نوشته شدی. در خصوص فائزین هم در قرآن فرمود: آنهایی که مقام اطاعت و خشیت و تقوا را با هم دارند، جزء فائزین هستند.

وقتی زائر زیارتش را تمام می‌کند و می ‌خواهد برگردد، یک فرستاده از سوی نبی اکرم که یک ملک است سلام نبی اکرم را به این زائر میرساند و می ‌گوید: پیغمبر خدا به تو سلام مخصوص رساند؛ گذشته ‌ها گذشته است. برای آینده‌ ات مواظب باش. این عمل با ثواب ‌های فوق العاده است. زائر امام حسین در روز عرفه مثل کسی است که خدا را در عرش زیارت کرده است. «كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فِي عَرْشِه‏»(2)؛ «كَمَنْ زَارَ اللَّهَ فَوْقَ كُرْسِيِّهِ فِي عَرْشِهِ‏»(3) این تعابیری که آمده است در باب زیارات دیگر نیست. زیارت امام حسین اینقدر فضیلت دارد.

هدف اصلی رسیدن به خدای متعال است که باید او را بپرستیم و بنده او باشیم، همه دین هم برای این است که ما عبد خدا شویم و محبت خدا در ما پیدا شود و مقام محبت و معرفت الهی ما را به عبودیت خدا برساند و عبد مطلق شویم. همه دستورات شرع برای همین است. نماز و روزه، حج، جهاد باید به محبت خدا ختم شود. این عبودیت و مقام بندگی که عهدش را با خدا بستیم همان حرکت در صراط مستقیم است. قرآن می ­فرماید «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِي‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ»(یس/60-61) مسیر عبودیت خدای متعال صراط مستقیم است. باید در این صراط مستقیم حرکت کنیم و به خدا برسیم. در نمازها هم از خدا همین را می ‌خواهیم که خدایا ما را به صراط مستقیم هدایت کن و اگر در صراط مستقیم هستیم ما را ملازم این صراط نگه دار.

در روایات فرمودند «الزمنا طریق محبتک»؛ یعنی همیشه در وادی محبت تو باشیم و از صراط محبت جدا نشویم. قدم‌ هایمان همیشه رو به محبت الهی باشد. در روایت است که «هو طریق معرفه الله» این صراط معرفت است. این صراط مستقیم آیا یک جاده ‌ای است که کشیدند و پیامبر از طرف خدای متعال می ‌آید و یک برنامه به ما می دهد و ما به آن برنامه عمل می‌ کنیم و آدرس جاده را می ‌دهد، ما در آن جاده می‌ پیچیم و در گردنه ‌ها حرکت می‌ کنیم تا به خدای متعال برسیم؛ آیا صراط مستقیمی که باید در آن حرکت کنیم تا عبد و بنده شویم نماز و روزه و حج و جهاد است؟ نه اینها گرچه لازم است اما صراط مستقیم نیست. صراط مستقیم شخص امام و ولایت امام است.

ورودی صراط مستقیم از دنیاست. اگر کسی در دنیا وارد صراط مستقیم نشود، در آخرت نمی ‌تواند میانبر بزند. همین ‌جا باید وارد شود. به اندازه ­ای که اینجا در صراط است در آخرت از صراط به سرعت و سلامت عبور می­کند. در روایات داریم که «عَلِيٌّ هُوَ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيم‏‏»(4) «هُوَ الطَّرِيقُ إِلَى مَعْرِفَةِ اللَّه‏»(5)؛ و یا در تفسیر «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِم»‏(فاتحه/7) فرمودند:«شِيعَةِ عَلِيٍّ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب‏»(6)

صراط مستقیم امام است. راه خدا وادی ولایت امام است. لذا در روایت است که امام هم باب الله و هم سبیل الله و صراط الله و وجه الله و جنب الله است. کسی که می ‌خواهد به این مقامات برسد باید وارد وادی ولایت امام شود و از باب ولایت امام وارد شود و در این وادی سیر کند تا به مقام معرفت امام برسد و وجه امام را بشناسد، آنوقت به مقام معرفت الله برسد. این است که امیرالمؤمنین فرمودند:«مَعْرِفَتِي بِالنُّورَانِيَّةِ مَعْرِفَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل‏»(7) اگر صراط مستقیم، صراط معرفت است، معرفت من معرفت الله است. امام در یک موقعیتی قرار دارد که معرفت او معرفت الله و محبت او محبت الله است؛ چون صراط مستقیم است. این زیارتی که انسان انجام می‌دهد که این همه فضیلت دارد، حرکت در صراط مستقیم است.

تصرفی که سقیفه و دشمنان اهل‌بیت کرده اند، صراط مستقیم بین ما و خدای متعال را حذف کرده است. هدف توحید است، اما رسیدن به معرفت و قرب با حرکت در صراط مستقیم محقق می‌ شود. صراط الهی یک جاده آسفالت نیست، فروع هم نیست؛ صراط الهی خود امام است. اگر کسی ملازم امام شد و با امام حرکت کرد و همسفر امام و پیرو امام شد، هر قدمی که می‌رود به خدای متعال نزدیک می ‌شود. تعریفی که در دین کردند این است که این صراط مستقیم را برداشتند و گفتند: راه خدا یک جاده‌ ای است، پیغمبر آدرس داده و ما آدرس را می‌ گیریم و می ‌رویم. «حسبنا کتاب الله» همین است. در حالی که کتاب خدا که کتاب الهی و نور الهی است، با امام یکی است. چنانچه پیامبر فرمودند «لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض‏»، «عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض‏‏» هرجا قرآن هست حضرت با قرآن هستند. مقامات و اسرار قرآن حضرت هستند، ولی اینطور نیست که حضرت تابع قرآن باشند.

بنابراین قرآن هم یک آدرسی که روی کاغذ باشد و بگویند: این راه را بروید و این کار را انجام بدهید و این ذکر را اینقدر انجام بدهید، نیست. قرآن مقاماتی دارد باید سیر در مقامات قرآن کرد. اینکه می ‌گویند:«اقْرَأْ وَ ارْق‏»؛ قرآن بخوان و بالا برو؛ درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است؛ یعنی به اندازه ‌ای که از حقایق قرآن به وجود انسان منتقل شده است و انسان نورانی به نور قرآن شده است و مقامات باطنی قرآن را طی کرده است، به همان اندازه درجات بهشت را دارد؛ البته خواندن هم خوب است اما قرآن صرفاً الفاظ نیست. قرآن صراط و طریق هدایت است. طریق هدایت با امام یکی است. امام «مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب‏»(رعد/43) است. امام کسی است که «بَلْ هُوَ آياتٌ‏ بَيِّناتٌ‏ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْم‏»(عنکبوت/49) همه حقایق قرآن در قلب امام است. امام باقر علیه السلام ذیل این آیه فرمودند: خدای متعال نفرموده قرآن بین دو جلد کتاب است؛ بلکه در قلب امام است.

باید با قرآن به سمت خدای متعال طی مسیر کرد، قرآن شفیع ماست و دست ما را می ‌گیرد و قدم به قدم به خدا نزدیک می ‌کنند و ما را در درجات بهشت جای می‌دهد، این قرآن با جان امام یکی است. بنابراین قرآن صرفاً یک آدرس نیست و باید درجات این قرآن را طی کرد و درجاتش هم با امام باید طی کرد و به فرموده قرآن «لِتُبَيِّنَ‏ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏»(نحل/44) به اندازه ‌ای که انسان وارد وادی ولایت امام می ‌شود به درجات نورانیت امام راه پیدا می‌کند به همان اندازه به قرآن می‌رسد. معلم قرآن و کسی که اسرار قرآن را به قلب انسان منتقل می‌کند امام است. همه حقایق قرآن در نزد امام است و به امام تفویض شده که از این آیه قرآن چقدر به مخاطب بدهد. در روایت است در یک مجلس سه نفر از یک آیه از امام سوال کردند و امام سه جواب مختلف دادند، شخصی در این خصوص از حضرت سوال کرد و ایشان جواب دادند که «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»(حشر/7) خدای متعال به سلیمان ملک داده آیا خیال می­ کنی به پیامبرش نداده است؟! خدای متعال دین را به دست پیامبر داده و فرموده هرچه از دین به شما داد بگیرید و هرچه را نداد، رها کنید. ما به هر کسی به اندازه­ ای که بخواهیم می ­دهیم و اینطور نیست که از قرآن به هر اندازه که بخواهید بدهیم.

حقایق قرآن نزد امام است و به قرآن رسیدن هم با امام ممکن است. آمدند امام را برداشتند و قرآن هم یک آدرس شد و گفتند که می ‌خوانیم آدرس را پیدا می ‌کنیم می ‌رویم. همه می‌ خواهند راه توحید را بروند، هزار مسلک درست شده و همه هم می ‌گویند: مقصد خداست، یکی می‌ خواهد با ذکر برود و یکی با ورد برود. کار شیطان همین است، «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ‏ الْمُسْتَقِيمَ»(اعراف/16)؛ یعنی نمی ‌گذارد انسان در وادی صراط مستقیم حرکت کند. آنوقت هزار سال نماز می‌ خواند؛ در حالیکه به نقل فریقین حضرت فرمود که یا علی! اگر بین رکن و مقام هزار سال نماز بخواند فایده ندارد و باید ولایت تو را داشته باشد؛ چون امام صراط است.

بعد از اینکه انسان به امام رسید و بعد از ایمان هیچ چیزی به اندازه نماز مهم نیست؛ چنانچه فرمود: اگر نماز شب نخوانید از ما نیستید و ما کسانی را که اهل سحر نیستند جزو اصحاب خصوصی­ مان قرار نمی ­دهیم. کسی که به امام می‌رسد باید نماز شب هم بخواند. نماز اول وقت بخواند. توجه در نماز و حضور قلب در نماز داشته باشد. امام صادق علیه السلام فرمود: اگر نماز را سبک بشمارید ما شما را شفاعت نمی ‌کنیم. پس نماز مهم است ولی کنار امام باشد.

در روایات فرمودند: «نَحْنُ أَصْلُ كُلِّ خَيْرٍ وَ مِنْ فُرُوعِنَا كُلُّ بِر»(8) همه خیرات از فروع ماست، از جمله آنها نماز و زکات است. پس وقتی شما امام را برمی‌ دارید، صراط مستقیم را برمی ‌دارید و دیگر آن نماز، در وادی ولایت و توحید نیست. نمازی که در وادی توحید نیست نه تنها معراج و «قُرْبَانُ كُلِّ تَقِي‏»(9) نیست بلکه حجاب است. هر نمازی می ‌خواند از خدا دورتر می ‌شود. شیطان دو رکعت نماز چهار هزار ساله خواند اما پایانش دشمن خدا و اولیای خدا و به تعبیر امیرالمومنین علیه السلام «عدو الله» شد. آنچه ما را به خدا می‌ رساند امام است. اگر کسی به امام رسید خوابش هم ذکر است. اگر کسی وارد خانه امام شد، «في‏ بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَر»(نور/36) این آدم خوابش هم ذکر می‌شود. «رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ‏ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه‏»(نور/37) تجارت و خرید و فروشش مانع ذکرش نیست.

پس اول آن کسی که ما را به خدا می ‌رساند امام و رو به امام آوردن و با امام بودن است. قرآن می ­فرماید «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ‏ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»(توبه/119) از خدا بترسید و همراه صادقین باشید. نه اینکه خودتان سرتان را زیر بیاندازید و جلو بروید، این راهی نیست که خودت بروی. در اقوام گذشته شخصی، خودش و اجدادش مستجاب الدعوه بودند. خداوند متعال پیغمبری مبعوث کرد، آن شخص هرچه دعا کرد مستجاب نشد. عرض کرد که خدایا چطور شد سنت برگشت، من مستجاب الدعوه بودم. برایش پیغام آمد پیغمبر فرستادیم. اگر از راه او آمدی حرفت را می ‌شنویم و الا نمی ‌شنویم.

امام صراط است. با امام بودن انسان را به خدا می‌ رساند و این اصل است. وقتی با امام بودی باید ترک گناه و ترک مکروه کنی و اگر مثل سلمان شدی باید حواست جمع باشد ترک اولی هم نکنی تا «منا اهل البیت» بشوی و الا هبوط می ­کنی. ما باید ترک اولی نکنیم و مکروه هم انجام ندهیم. اگر کسی به امام رسید، ارزش پیدا می‌کند؛ ولی اگر به امام نرسید هزار سال نماز هم فایده ندارد و راه توحید بسته است.

خدای متعال در قرآن می‌ فرماید: «قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعين‏»(ملک/30) اگر این آب گوارایی که از آسمان می‌ آید در چشمه ‌ها جاری می ‌شود، نهرها به دنبال شما تشنه ‌ها می ‌دوند، در اعماق زمین پنهان ‌شود، چه کسی به شما آب گوارا که «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ‏»(انبیا/30) است و حیات شما به آن بستگی دارد را می ‌دهد؟ ظاهر این آیه خیلی روشن است. باطنش را روایات تفسیر کرده است از وجود مقدس امام رضا علیه السلام که فرمودند «مَاؤُكُمْ أَبْوَابُكُمْ أَيِ الْأَئِمَّةُ وَ الْأَئِمَّةُ أَبْوَابُ اللَّهِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِه‏»(10) که این آبی که خدای متعال فرموده در اختیار شما قرار دادیم آبی است که به شما دادیم. مقصود از آب ابواب است. ابواب یعنی ائمه، ائمه باب الله هستند.

اگر این سرچشمه حیات پنهان و از دست شما خارج شود، چه کسی در اختیار شما حیات قرار می‌دهد؟ امام چون باب الله است سرچشمه حیات است. اگر کسی از وادی ولایت امام وارد شد، به توحید و سرچشمه حیات و به حقیقت معرفت الهی راه پیدا می‌کند. پس امام باب الله و صراط و سبیل و وجه الله است. اگر با امام بودی خوابت هم ذکر و خانه ‌ات هم مسجد می ‌شود. اگر با امام نبودی مسجد تو هم مسجد ضرار است. نمازت هم تو را از خدا دور می‌کند. نماز خواندن بنی امیه که آنها را به خدا نزدیک نمی­ کند.

کیفیت، با امام بودن است. یک زمان کیفیت صلاۀ مهم است و یک زمان خشوع در صلاۀ مهم است. خیلی‌ ها در نمازهایشان غش می‌ کردند؛ اینها فایده ندارد. ائمه فرمودند: این بازی‌ ها چیست در می ‌آورید؟ وقتی با امام بودی دو رکعت نمازت معراج است. وقتی با امام نبودی هزار سال نماز بین رکن و مقام و شب زنده داری و روزه داری یک قدم تو را نزدیک نمی ‌کند.

یکی از آثار زیارت امام معیت است. علت اینکه زیارت اینقدر با فضیلت است این است که زیارت با امام بودن است. زائری که از راه دور می‌ آید پیاده و سواره خودش را به امام می ‌رساند. در واقع زیارت، قصد الامام است. لذا در زیارت هم گفتند: کسی که می ‌آید به شرط معرفت و به اندازه درجات معرفت به او فضیلت می ‌دهند. زیارت با معرفت این ثواب ‌ها را دارد. معرفت هم مقاماتی دارد. مقام حداقلش که بدون او دیگر زیارت ارزش ندارد، این است که امام را خلیفه الهی و مفترض الطاعه بداند؛ یعنی بگوید: حرف امام حرف خداست و اطاعت فرمان او واجب است.در قرآن از این مقام به ملک عظیم تعبیر شده است یعنی کسی در یک مقامی باشد که حرفش حرف خدا باشد. امام صادق علیه السلام فرمود: «خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ فَجَعَلَ ظُلْمَنَا ظُلْمَهُ وَ وَلَايَتَنَا وَلَايَتَه‏»(11) خدای متعال ما را با خودش یکی کرده است و ولایت ما را ولایت خودش قرار داده است.

آنچه مهم است این است که امام در مقامی است که حرفش حرف خداست، اطاعتش اطاعت خداست، محبتش محبت خداست؛ این قراردادی نیست. در روایات «جنب الله» به حضرت امیرالمومنین تفسیر شده است. امام باید جنب الله باشد که وقتی به امام رسیدی کنار خدا باشی؛ این امام است که طاعتش طاعت الله است، امام در یک چنین مقامی است. همه توحید با رسیدن به امام حل می ‌شود. وقتی به امام رسیدی کار تمام است زیرا «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي‏» و دست شیطان به تو نمی ‌رسد؛ اما اگر به امام نرسیدی هرکسی که باشی، شیطان تو را شکار می‌کند و به ریاضت و مکاشفه نیست. اینکه یک نفر بگوید در جیب تو یا در آن طرف کره زمین چیست، نباید فریب خورد؛ چون شیطان هم این چیزها را می ­داند؛ حتی چیزهایی می ­فهمد که هیچکدام از آنها نمی ­فهمند؛ در روایت داریم وقتی حضرت مبعوث شد، امیرالمؤمنین فرمود: «سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَان‏» صدای ناله شیطان را شنیدم، فریادش بلند شد. وقتی حضرت متولد شد، راه ‌های آسمان بسته شد و شیطان فهمید خبری در آسمان است. گشت و پیدا کرد که در مکه است. خواست داخل شود او را راه ندادند. به جبرئیل گفت: چه خبر است؟ گفت: پیغمبر آخر الزمان متولد شده است. چه کسی مثل شیطان می­ فهمد که در شب قدر در عالم خبرهایی است.

بنابراین ملاک، بندگی و حرکت در صراط مستقیم است. صراط مستقیم هم امام است. به اندازه ­ای که در وادی ولایت امام طی مسیر می­ کنی از تسلیم تا مقام نورانیت به ولایت امام تو را پاک می ­کنند و انوار و تجلیات امام در قلب تو می ­آید، هر تجلی که بیاید یک مقام توحید است. معرفت خدا همان معرفت امام است. معرفت امام هم اینگونه حاصل می ­شود که از آن طرف امام در قلب ظهور پیدا کند و قلب مومن را نورانی کند. درجات قرب و توحید ما به اندازه درجات امام است. زیارت یعنی امام را مقصد قرار دادن و تجدید عهد با امام کردن و کمال العهد با امام است چون عهدهای ما ناقص است و ما این عهدها را در زیارت با امام کامل می ­کنیم.

زیارت اینقدر فضیلت دارد چون قصد الامام است. اینها آمدند تا از طریق امام حسین علیه السلام مقرب خدا شوند، می‌ گویند: «أَنْتَ وَسِيلَتِي إِلَى اللَّهِ وَ ذَرِيعَتِي إِلَيْه وَ لِي حَقُّ مُوَالاتِي وَ تَأْمِيلِي‏‏» شما وسیله تقرب ما به خدا باش. من به شما دل بستم و یک حقی پیدا کردم زیرا کسی که با یک امیدی به در خانه کسی برود حقی پیدا می­کند. زیارت یعنی از وادی ولایت امام به سمت خدا رفتن. در باب زیارت امام رضا علیه السلام فرمودند که وقتی از منزلتان بیرون می ‌آیید، جلوی درب خانه بگو: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَى اللَّه‏ وَ إِلَى ابْنِ رَسُولِ اللَّه‏»؛ یعنی با استعانت از حق پا در وادی ولایت می ­گذارم و از وادی ولایت امام می ‌خواهم به سمت خدا بروم و این است که اینقدر قیمت دارد. هزار سال نماز کجا می ­تواند جای زیارت امام حسین را بگیرد؛ خود امام واسطه است.

روایت داریم که کسی که نماز صبحش را خوب بخواند، از وادی امام حسین عبور کرده است. معنی «أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاة» همین است. یعنی کسی که اهل نماز است از وادی امام حسین به سمت خدا می‌رود. همه عبادات فرع بر امام هستند.

این حلقه مفقوده ­ای است که دشمنان نبی اکرم برداشتند، که دیگر نه عبادات و مناسک معنی دارد؛ چون عبادات از وادی صراط مستقیم و ولایت انسان را به خدا می ‌رساند؛ و نه ریاضات نتیجه می‌دهد. همه می ‌گویند: مقصد خداست؛ ولی با کدام پا و از کدام صراط؟! همه می ‌گویند: قرآن؛ اما قرآن که آدرس نیست؛ بلکه قرآن در قلب امام است. به اندازه ‌ای که با امام سیر می‌کنی به قرآن می‌رسی و الا در ابتدا دست کسی به قرآن نمی ‌رسد. واسطه نزول قرآن وجود مقدس نبی اکرم و بعد ائمه هستند.

با بسته شدن باب امام، هم باب قرآن بسته شده است، هم باب توحید بسته شده است. ریاضت و ذکر کسی را به خدا نمی ‌رساند؛ بلکه امام می ­رساند. اما با امام بودن شرط و آداب دارد. علت اینکه زیارت اینقدر با فضلیت است بخاطر امام است. انسان مقصدش امام است، با امام عهد می ‌بندد و راه خدا از وادی ولایت امام می‌رود. بقیه خیرات به دنبالش می ‌آیند. کسی زیارت رفت اهل نماز هم می ‌شود. کسی که به محبت امام رسید اهل بیداری شب هم می ­شود. فرمود: کسی که خدای متعال محبت اهل بیت من را به او بدهد، ده صفت در دنیا و ده صفت در آخرت به او می‌دهد. زهد و بی ‌قراری در دنیا، رغبت به عبادت و از جمله نشاط در قیام اللیل است، یعنی هم اهل شب زنده‌ داری می‌ شود، هم اهل نشاط در شب می‌ شود.

یکی از آثار زیارت امام معیت است. مناسکی که آدم با امام طی می‌کند، یعنی انسان وقتی به زیارت امام می ‌آید، انسان چه چیزی را به دست می ­آورد. مناسک آن در زیارات عاشورا آمده است؛ هم اشک برای امام حسین و هم زیارت این سیر را در آدم ایجاد می‌کند. معنی زیارت عاشوا همین است. وقتی آدم زیارت می‌ آید از سلام به امام شروع می‌کند و به عظمت و مصیبت امام توجه پیدا می‌کند که سماوات و ارض را در برگرفته است و به یک بصیرتی می‌رسد که این صف درگیر با سیدالشهداء یک امت تاریخی است. این بصریت برای او موضع از لعن و برائت تا صف و قتال ایجاد می‌کند، معیت یعنی همین. انسان وقتی دشمن کسی است با خود او نیست. انسان وقتی بصیرت پیدا می‌کند و میدان درگیری امام با دشمن را می ‌فهمد، صفش را با دشمن جدا می‌کند، آرام آرام به همراهی می‌رسد. همراهی هنوز حاصل نشده است.

سیر زیارت عاشورا وجاهت و قرب و معیت و ثبات قدم است. یکی از چیزهایی که در زیارت امام به دست می‌رسد، این است که انسان به معیت با امام می‌رسد. امام راحل الی الله و عبد خداست و اوست که به سمت خدا می‌رود. ما با امام حرکت می‌ کنیم و امام ما را می‌ برد. اینکه حضرت سفینه هستند یعنی در دریای طوفانی و مواج و ظلمانی که شیطان با اولیای طاغوت ایجاد کردند که به تعبیر قرآن «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْض‏»(نور/40) این کشتی است که ما را از امواج نجات می‌ دهد؛ این چراغ ما را از ظلمات نجات می‌دهد. با امام که همراه شدیم در وادی نور هستیم. بیرون وادی ظلمات است.

زیارت ما را به معیت با امام می ‌رساند. این جمعی که اینجا هستند همه مع الامام هستند. بخاطر همین یک قدم که برمی‌ داری حج است. مگر همه ثواب‌ ها غیر از این است که انسان به قرب خدا و به معرفت خدا می‌رسد و رحمت خدا را درک می‌کند؟ پس هر ثواب یعنی یک نوری از معرفت الهی در قلب انسان بیاید. مگر همه انوار معرفت الهی در امام خلاصه نمی ‌شود؟ بنابراین همه عبادات اگر قبول شوند، باید ما را یک قدم به امام نزدیک کنند. نماز مقبول خاصیتش این است که یک قدم ما را به امام نزدیک می‌کند؛ یعنی یک نوری از امام در قلب انسان می ‌آید، یعنی معرفت الله و محبت الله هم می ‌آید. محبت و معرفت خدا که مزد نماز قبول است، یک جلوه­ ای از نور امام است. پس ثواب همه عبادات، ولایت است.

در زیارت چون مستقیماً قصد امام را می ­کنیم هر یک قدم شما را به اندازه حج به امام نزدیک می‌کند و در هر قدم اگر اهل باشد، یک نوری از امام در قلب او می ­آید و یک حجاب بین او و امام برداشته می‌ شود. توحید و معرفت و ثواب و جنت یعنی همین. معیت یعنی چشم و گوش و زبان و همه قوایش باید با امام باشد؛ نمی ‌شود عقلت جدا باشد و دستت با امام باشد. اگر عقل خودش مستقل شد، هیچوقت ما را به امام نمی ‌رساند؛ دل من باید تابع امام شود؛ فهم من باید تابع امام شود. اگر دلدادگی‌ هایم جدا از امام شد، هوای من هوای امیرالمؤمنین نشد، این دیگر نمی ‌تواند با امام باشد. کسی که با امام است، قلب و دل و محبت‌ هایش باید تابع امام باشد و دشمنی ‌هایش تابع دشمنی‌ های امام باشد.

زیارت، آدم را به جایی می ‌رساند که «سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُم‏ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُم‏» می ­شود؛ یعنی محب شما را دوست دارم و با دشمن شما دشمن هستم و این در هیچ عبادت دیگری نیست. نماز مقبول هم انسان را به امام می ‌رساند. اینکه فرمودند: «إِنَّهُ لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاة»(12) اگر کسی نمازش را خوب خواند ما دستش را می‌ گیریم؛ نتیجه نماز مقبول شفاعت امام است و آن است که کار را حل می‌کند؛ و الا نماز بدون امام فایده ندارد. وقتی انسان به وادی امام رسید باید نافله شب را هم ترک نکند و الا به قرب نمی ­رسد؛ ولی اگر به امام نرسید مابقی شیطنت است. معیت و ثوابی که در عبادات هست در زیارت به نحو کامل به دست می‌ آید.

در خصوص زیارت اربعین، این زیارت سیر الی الله است. من این سفر را با گردشگری و توریسم مقایسه کنم. در فرهنگ توسعه، گردشگری و توریسم یک صنعت است و حرف و فنونی هم دارد که از یک زاویه معطوف به تولید ثروت است ولی بیش از تولید ثروت بیشتر معطوف به انتقال فرهنگ است. صنعت توریسمی که غرب تولید کرده است و با فنون خودش که فنون مختلفی دارد، به جهان منتقل می‌کند، مثلاً هتل ‌داری و شهربازی و جاذبه­ های گردشگری چطور باشد. شهربازی روی آب درست می ‌کنند. آدم آنجا می‌رود مست دنیا می ‌شود. شهربازی درست می ‌کنند سه روز آنجا می ‌روند و مست دنیا می ‌شوند. مثل ما که سه روز اعتکاف می ‌رویم. توریسم انتقال فرهنگ است و ما غرب را از دریچه توریسم شناختیم و واقعیت و فاجعه ­ای که در غرب هست را نمی ­شناسیم.

حقیقت را آن دو نامزد ریاست جمهوری افشا کردند و الا از باب توریسم مثل ملکم خان است که وقتی از فرنگ برگشت گفت: از فرق سر تا نوک پا باید غربی بشویم. لذا طرفداران توسعه توریسم را مثل ناموس خود می ­دانند که اصلاً نباید با آن مخالفت کرد؛ بحث توریسم فقط تولید ثروت نیست بلکه عمدتاً فرهنگ جامعه جهانی را منتقل می­کند تا توسعه و مدل غربی واقع شود.

این زیارت گردشگری و توریسم نیست. این زیارت سفر الی الله است که از وادی ولایت امام می ‌گذرد. اثرش انتقال فرهنگ توحید و ولایت به جامعه است. اخلاقش اخلاق الهی می ‌شود. صبرش همه فرهنگ الهی می ‌شود. اثر این زیارت دقیقاً ضد اثر توریسم غربی است. توریسم غربی انتقال فرهنگ مادی می‌دهد؛ عشق به دنیا را بالا می ‌برد؛ گاهی منشأ پیدایش یک تحولات اجتماعی عظیم به سمت توسعه غربی می ‌شود، زیارت مبدأ پیدایش تحولات عظیم به سمت عصر ظهور می ‌شود و در محور زیارت حول امام امت سازی می ‌شود. نه در مقیاس ملی، بلکه در مقیاس فراملی و جهانی امت سازی می‌ شود. این که غربی ‌ها منتشرش نمی‌ کنند به دلیل این است که هنوز مطالعات جامعه شناسانه و مردم شناسانه خود را انجام ندادند. وقتی انجام دهند مخالفتشان بیشتر هم خواهد شد.

مخالفان این زیارت مستکبرین و پرچم داران توسعه هستند که می ‌خواهند یک نظام واحد جهانی بر محور ادبیات فرهنگی خودشان ایجاد کنند، هویت بشر را القاء کنند تا هویت توسعه پیدا کند. این زیارت همه هویت ‌ها را در هویت تشیع و بر محور امام منحل می‌کند. اینجا همه نژادها کنار می‌رود و همه محب سیدالشهداء هستند. همه در حق هم فداکاری می‌ کنند. حول این زیارت امت سازی می­ شود. بر محور این زیارت انتقال فرهنگ و دلدادگی پیدا می ­شود. بر محور امام همه به هم عشق می ‌ورزند. این وسعت بستر پیدایش یک تحول عظیم تاریخی است. حضرت زینب سلام علیها خطبه‌ ای در شام خواندند و به یزید گفتند: «لَا تَمْحُو ذِكْرَنَا» همه کارها و تلاشت را بکن، این کاری که امام حسین کرده و وعده ‌ای که خدا داده است قطعی است و تو نمیتوانی ذکر ما را محو کنی.

مخالفان این بستر امت سازی تاریخ غرب و تمدن غرب است و بعد هم شبکه طرفداران غرب در دنیای اسلام هستند و فرقی ندارد کجا باشند. مخالف دیگرش طرفداران جریان خوارج و جملی ‌ها و بنی امیه هستند. سه دسته با حضرت امیر جنگیدند: جریان بنی امیه که ادامه‌ آن اروپای فعلی و تمدن غرب فعلی می‌ شود. این سه دسته هر سه به اشکال مختلف مخالف هستند. داعش و روشن ‌فکر‌های ترکیه و اروپا مخالف هستند.

این زیارت ضد توسعه غربی است؛ اما هنوز امواج آن دنیا را نگرفته است؛ چنانچه وقتی امواج انقلاب اسلامی راه افتاد آنها مخالفتهای خود را جدی کردند. اول کاری که می ‌کنند می ‌خواهند این الفت را به هم بزنند و ما باید تلاش کنیم که اسباب گسترش این الفت اضافه شود. این زیارت اثر تربیتی فردی دارد. هرکس برمی‌ گردد یک قدم به خدا نزدیک شده است. ملکی از طرف نبی اکرم می ‌آید می ‌گوید: همه گذشته ‌ات را پاک کردیم برو فکر آینده باش؛ این اثر طهارت نفس است؛ ولی اثر اجتماعی آن جامعه سازی و امت سازی است. هیچ چیز به اندازه زیارت، امت بر محور امام یعنی بر محور توحید و صراط مستقیم درست نمی ‌کند.

اربعین یک تجلی از امت عصر ظهور است. یک جلوه‌ ای از اخلاق امام حسین و امام زمان در صاحبخانه ‌ها و یک جلوه هم در مهمان ‌ها پیدا می ‌شود. مردم را در درجه اول مهمان محبتشان و بعد مهمان طعام و مکان ‌ها می‌ کنند. درک و متقابل شدن این محبت بیشتر شده که این بهترین رشته ایمان است. محکم ‌ترین رشته ‌ای است که شما را به خدا وصل می‌کند. ایمان حب الامام است. حب در راه خدا و دشمنی در راه خدا، دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا  است. این زیارت بستر گسترش پیشرفت است. و با آن جامعه سازی و امت سازی می­ شود، به همین مقیاس هم دشمن و مخالف دارد. بعضی ­ها از سر غفلت و بعضی هم از سر عداوت و با برنامه ­ریزی است، چنانچه یکی از لیدرهای اصلاحات در روزنامه آن زمان گفته بود که چطور می­ گویید ما به سمت دموکراسی حرکت می ­کنیم؛ سال گذشته سه میلیون زائر امام زاده ها بودند. حال این آدم الان را بنگرد که پنج میلیون با پای پیاده به کربلا می ­روند.

این جریان مخالفان جدی دارد، خصوصا کسانی که معنی توسعه غربی را می­ فهمند. البته زیارت ضد توسعه نیست، اما پیشرفت به سمت اسلام و عصر ظهور و تمدن اسلامی با زیارت واقع می ‌شود و توسعه غربی با گسترش توریسم واقع می‌ شود.

پی ­نوشت ها:

(1) كامل الزيارات، النص، ص: 132

(2) كامل الزيارات، النص، ص: 172

(3) كامل الزيارات، النص، ص: 148

(4) تفسير القمي، ج‏2، ص: 286

(5) معاني الأخبار، النص، ص: 32

(6) تفسير فرات الكوفي، ص: 52

(7) المناقب (للعلوي) / الكتاب العتيق، ص: 68

(8) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 242

(9) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 265

(10) تفسير القمي، ج‏2، ص: 379

(11) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 146

(12) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 270