نسخه آزمایشی
جمعه, 14 ارديبهشت 1403 - Fri, 3 May 2024

جلسه اول حرم مطهر قم/ امام، چراغ هدایت در مقابل نقشه های شیاطین

متن زیر سخنان جلسه اول آیت الله میرباقری به تاریخ 19 شهریورماه سال 97 است، که در حرم مطهر حضرت معصومه(س) ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ با فرستاده شدن انسان به روی زمین شيطان و قواي شيطاني هم همراه او به زمین فرستاده شدند که قدرت نفوذ به انسان و دسترسي به او را نیز دارند ولي خدای متعال ما را تنها نگذاشته است و يک محيط امني براي ما درست کرده است. محيط امن آن هدايتي است که از ناحیه خداوند نازل مي شود، به سوي ما مي آيد و ما باید تلاش کنیم که از او تبعيت کنیم و در سايه او حرکت کنیم؛ اگر اين کار را انجام دهیم به هیچ وجه گمراه نمی شویم و اصلی ترین برنامه شیطان هم این است که ما را از امام و هدایت الهی جدا کند تا بتواند ما را به گمراهی بکشاند.

هبوط حضرت آدم به زمین

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . در قرآن خداي متعال ائمه عليهم السلام را با بيان نوراني وحي معرفي کرده است و بهترين راه براي شناخت و معرفت نسبت به ساحت مقدس ائمه هدات معصومين رجوع به همین آيات است. بسياري از آيات قرآن در خصوص سيدالشهداء عليه السلام نازل شده است و در اين شب هايي که در سايه کريمه اهل بيت عليها سلام و در محفل نوراني عزاي سيدالشهداء عليه السلام هستیم بعضي از آيات قرآن را که مقامات ائمه عليهم السلام به ويژه مقامات سيدالشهداء را معرفي مي کند ترجمه می کنیم.

«قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى * وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى * قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَ قَدْ كُنْتُ بَصِيرًا * قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنْسَى»(طه/123-126). این آيات از سوره مبارکه طه از آیاتی است که ناظر بر مقامات ائمه عليهم السلام می باشد؛ در اين آیات خداي متعال از ائمه عليهم السلام با سه عنوان هدی، ذکر و آیات یاد کرده است و در مقابل هر کدام از آن ها برای ما تکليفي مشخص کرده است و آثار تخلف از آن تکليف را هم بيان فرموده است.

 اولين عنوان در اين آياتي که خوانده شد عنوان هدي است و خدای متعال در ذيل آن به حضرت آدم علي نبينا و اله و عليه السلام خطاب مي کند که شما بايد به زمين هبوط کنيد؛ در عالم بالا حضرت آدم در بهشت بودند ولی بخاطر ترک اولايي که شد و ما نمي دانيم آن اتفاق دقیقا چه بود، خداي متعال بعد از اين که ايشان را به مقام توبه هدايت کرد و توبه ايشان را هم قبول کرد ولي به ایشان فرمود که چاره  اي نيست و بايد به زمین هبوط کنيد و ما به عالم ارض آمديم. در واقع اين داستان ما هم هست و همه ما در این عالم ارض هستيم.

عده اي در همين عالم هم که مي آيند به جاي اين که از اين عالم صعود کنند و وارد عالم آخرت شوند، طوري زندگي مي کنند که مثل قارون ها در زمين فرو مي روند و خداي متعال آنها را به درکات جهنم تنزل مي دهد. عده  اي در همين دنيا طوري زندگي مي کنند که در همين عالم سيرشان آغاز مي  شود و وارد عالم آخرت مي شوند. هر دو این ها در همين دنيایی است که خداي متعال به حضرت آدم دستور داد تا به آن هبوط کند. اين داستان مکرر در قرآن ذکر شده است و هر بار خصوصيات قابل تأملي در آن وجود دارد. در اين آيات در سوره مبارکه طه مي فرمايد شما ناچارید که هبوط کنيد و ابليس هم با شما هبوط مي کند. پس این گونه است که جناب آدم و نسل حضرت ایشان که ما هستيم با شيطان و قوايش روي زمين زندگي کنيم که اين خيلي خطرناک است؛ انسان با دشمني روبرو است که واقعا کار آزموده است و به تعبير نوراني اميرالمومنين عليه السلام شش هزار سال عبادت کرده بود.

«كَانَ قَدْ عَبَدَ اَللَّهَ سِتَّةَ آلاَفِ سَنَةٍ لاَ يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي اَلدُّنْيَا»(1) شیطان شش هزار سال عبادت خودش را به آتش کشيد و قسم خورد که همه را جهنمي کند. قرار است ما با اين شيطان و قواي شيطاني بر روي زمين زندگي کنيم و رابطه عالم شيطان و ما هم بريده نيست. شيطان اجازه برخی اعمال را خواست و خداي متعال هم براساس حکمت به او اذن داده است؛ قدرت تزيين و زيبانمايي دارد و زشتي ها را زيبا جلوه مي دهد. «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ»(حجر/39)، شیطان قدرت اغوا و فريفتن نیز دارد که مفسرين بزرگوار این را توضيح داده اند. «الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ»(ناس/5) قدرت وسوسه دارد و در روايات دارد که مثل خون که در رگ و پي انسان جاري است، در اندام های انسان جاري است و می تواند در قواي انسان نفوذ کند. اين ها اختيار و اجازه ای است که به شيطان داده شده است.

ما قرار است در زمین با شيطان که برنامه های پيچيده اي هم دارد زندگي کنيم که برخی از این برنامه ها در قرآن ذکر شده اند. ان شاء الله وقتي وارد عالم قيامت و بهشت مي شويم آن جا ديگر دست شيطان به ما نمي رسد ولي تا زمانی که در عالم دنيا هستيم، لااقل تا قبل از ظهور قواي شيطان در عالم هستند و اجازه نفوذ و وسوسه ما را هم دارند. اين بود که وجود مقدس آدم عليه السلام نگران بود و خداي متعال يک اطمينان خاطري به ايشان داد؛ خداوند به ايشان فرمود شما ناچارید هبوط کنيد و در عالم ارض تکليف بني آدم روشن مي  شود که در اينجا وارد وادي بهشت مي شوند يا وارد وادي جهنم مي  شوند اما من يک پناهگاهي براي شما قرار مي دهم؛ «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى» من يک چراغ هدايتي به سوي شما مي  فرستم و نمي  گذارم در تاريکي و ظلمات ارض بمانيد.

«فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى». وظيفه شما نسبت به اين چراغ هدايت این است که بايد پيرو او باشيد، دنبال او حرکت کنيد و قواي خودتان را در پرتو اين چراغ نور و هدايت قرار دهيد. اگر دنبال اين هدايت باشید، در این عالم نه گم می شوید و نه شقی می شوید. اين داستاني است که ما در اين عالم داريم؛ خداي متعال ما را همراه با یک هدایتی به زمین فرستاده است و جريان تنزل اين حقيقت از عالم بالا به عالم ارض را خداي متعال در آيات مختلف قرآن توضيح داده است. یکی از آن ها در آيات مبارکات سوره نور، در آيه ای معروف به نور آمده است؛ در این آیه آمده است «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»(نور/35) و در ادامه تا آنجايي که اين نور در بیوت ما آمده است را بیان می کند. تمام تلاش شيطان هم در اين عالم روي همين نقطه متمرکز است که ما را از اين چراغ هدايت دور کند و اگر توانست ما را از این نور جدا کند، نتيجه اش گم شدگي در عالم می شود.

انسان اگر از اين چراغ هدايت فاصله بگیرد در عالم گم مي  شود، در حيرت و سردرگمي قرار مي  گيرد. شيطان وقتي ما را در عالم گم کرد، آن وقت بر ما تسلط پيدا مي کند و مي  تواند ما را وارد وادي ضلالت و شقاوت بکند. کار شيطان همین است و تمام طرحش هم این گونه است که می خواهد ما را از این وادي جدا کند. اين هدايتي که خداي متعال در قرآن مي  فرمايند، در روايات به وجود مقدس ائمه عليهم السلام تفسیر شده است. پس خداي متعال ما را در این عالم تنها نگذاشته است و اینگونه نیست که ما با شيطان در عالم تنها راه برويم. خطايي هم که شيطان مي کرد همين بود؛ «قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»(حجر/39-40)، شيطان به خداي متعال عرضه داشت من همه بني آدم را فريب مي دهم و اغوا مي کنم به جز بندگاني که مخلص اند و من هيچ دستگيره اي در آن جا ندارم.

 هر کسي ذره اي مخلص نباشد، به غير خدا توجه کند ، حسد، بخل، حب دنيا و حب شهوات داشته باشد و به مقام مخلصين نرسيده باشد، من از همان نقطه ضعفش استفاده مي کنم و او را جهنمي مي کنم. اين را اميرالمومنين عليه السلام در خطبه قاصعه توضيح مي دهند؛ «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اَللَّهِ عَدُوَّ اَللَّهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ فَلَعَمْرِي لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ اَلْوَعِيدِ وَ أَغْرَقَ بِكُمْ بِالنَّزْعِ اَلشَّدِيدِ وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ» بندگان خدا حواستان به شيطان باشد که اين دشمن خدا شما را به بيماري خودش، بيماري استکبار در مقابل خداي متعال، خودبيني، احساس عزت کردن در مقابل عزت الهي مبتلا نکند. مواظب باشيد با سر و صداي خودش شما را اغوا نکند. مواظب باشيد لشکريانش که به سمت شما مي آيند شما را گرفتار نکنند. بعد حضرت توضيح دادند که قسم به جان خودم، تير دشمني را به کمان گذاشته، با تمام توان اين کمان را کشيده و از نقطه نزديکي هم شما را هدف قرار داده است و از شما دور نيست.

او به ما نزديک است، مي تواند وسوسه کند و روی نقطه ضعف هاي ما دست بگذارد و آن ها را تحريک کند؛ حسدمان، بخلمان، حب مقام مان و این ضعف های ما را هم به خوبی مي شناسد و مي داند چطوري روي اين ها دست بگذارد و تحريک کند. دو رکعت نماز خوانده است که چهار هزار سال طول کشيده است، تا جايي پیش رفته بود که در عالم ملائکه، به حسب ظاهر معلم ملائکه شده بود. این موجود نقطه ضعف  هاي ما را مي  شناسد و از يک نقطه نزديکي هم ما  را هدف قرار داده است و مي  خواهد ما را به بيماري خودش گرفتار کند. از هر زاويه اي دنبال انسان مي گردد تا در نهايت او را به دشمني با خداي متعال برساند و ديگر کار تمام است؛ رابطه انسان با خداي متعال را به هم می زند، سوء ظن نسبت به خداي متعال ايجاد می کند و آدم را زمين گير می کند. اگر خدايي نکرده انسان به خداي متعال بدبين شد دیگر نمي شود کاري کرد.

 «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ»(فرقان/70)، اگر من بد باشم ولي او را خوب بدانم همه چيز قابل اصلاح است چرا که او بدي هاي ما را تبديل به حسنات مي کند و همه چيز درست مي شود ولي العياذ بالله اگر بدي را در ناحيه حضرت حق ديديد ديگر نمي شود کاري کرد. او حضرت حقي است که جز خير از او ناشي نمي  شود، هرچه از سوی او به طرف ما مي  آيد خوبي است و بدي ها از طرف ماست؛ اگر انسان احساس کرد که بدي ها از ناحيه خداي متعال است، کار شيطان هم همين است و اینگونه ما را به دشمني با خدا مي  کشد. حضرت مي  فرمايند که از نقطه نزديک شما را ديده، تير را در کمان گذاشته و با تمام توان هم کشيده و يک طوري مي  زند که کار را تمام  کند ولي بعد حضرت مي  فرمايند که ظنش به واقع اصابت نکرد.

اين کار را کرد ولي چرا گمانش به واقع اصابت نکرد؟ نکته همين است؛ شيطان احساسش اين بود که ما هستيم و خودش، يک بندگان خالص خدا هم هستند که معصوم  اند و در تير رس شيطان نيستند ولی ما بقي در تيررس او هستند. او احساس مي کرد که ما مي مانيم و شيطان که اگر اینگونه بود واقعا گمان شیطان درست بود و کار ما تمام بود. او به اندازه  اي توانايي داشت که ما را جهنمي کند، نقطه ضعف  هاي ما را تحريک کند و کارمان را به درگيري و عداوت با خداي متعال بکشاند. يک نکته را نمي  ديديد و آن هم این بود که خداي متعال ما را با شيطان و قواي شيطان در عالم رها نمي کند. خداوند ما را روي زمين را فرستاده است، شيطان هم با امکان تصرف، نفوذ و وسوسه حضور دارد ولي خداوند ما را تنها نگذاشته است؛ شيطان آن امام و چراغ هدايتي که پيش روي ما را روشن مي کند را نمي  بيند.

حرف او اين بود که غير معصوم همه را جهنمي مي کند و راهش را هم بلد است، «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ». بعد راه اصليش را هم در يک آيه توضيح مي دهد که اصلي ترين کار شيطان همين است؛ به خداي متعال عرضه مي دارد «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ * ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ وَ لَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ»(اعراف/16-17)، من بر سر صراط مستقيم و راه مستقيم که راه بندگي است مي  نشينم و بقيه راه ها را رها مي کنم تا آن ها به مقصد نرسند، يک راه است که به مقصد مي  رسد و من آن راه را مي  بندم و از چهار جانب به او حمله مي کنم؛ اول سر راه می نشیند، بعد از روبرو، پشت سر، راست و چپ که نقاط تحريک پذير ماست به ما حمله می کند که در روايت هم توضيح داده شده است که شيطان چطوري ما را از اين چهار ناحيه محاصره مي کند. نتيجه چه خواهد بود؟ «وَ لَا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ».

جدا کردن از امام، نقشه شیطان برای گمراهی انسان ها

اگر خداي متعال ما را به دنيا مي فرستاد و راه بندگي، عبادت و سير به سمت خودش را باز نمي کرد، ما به جايي نمي رسيديم. خداي متعال راه بندگي را هم در این عالم قرار داده است و در همين عالم دنيا اين صراط و اين چراغ هدايت را روشن کرده است. صراط در روایات به صراط بندگي، محبت و معرفت تفسير شده است و توضيح داده شده است که منظور از اين صراط امام است. تمام طرح شيطان اين است که ما را از امام جدا کند؛ شيطان مي گويد من بين مردم و امام فاصله مي اندازم و راهي که به سمت امام دارند را مي بندم. از چهار طرف محاصره شان مي کنم که به سمت امام حرکت نکنند و اکثرشان شاکر امام نباشند.

اگر از امام و از اين چراغ هدايت جدا شديم گم مي شويم ولی اگر دنبال امام حرکت کنيم گمشدگي در کار نيست؛ انساني که با امام راه مي رود هيچ وقت احساس تنهايي، ضلال، حيرت و گم شدگي نمی کند ولي وقتي که بين انسان و امام فاصله بیافتد، اولين قدم ضلال است. انسان گم شده اسير دشمن مي شود، همه مي توانند دستش را بگيرند و ادعاي راهنمايي او را داشته باشند و آن وقت است که همان دشمن مي آيد و او را با کيد و مکرش مي برد.

فرمود مومن وقتي از امامش جدا مي شود مثل گوسفندي است که از چوپان خودش جدا مي شود؛ اين روایت به دنبال تحقير بندگان خدا نيست، يک واقعيت را دارد توضيح مي دهد که يک گله هر چقدر هم که بزرگ باشند، بدون چوپان نمي توانند راه خودشان را پيدا کنند ولي اگر دنبال يک چوپان امين و دلسوز حرکت کنند، او آن چراغ راهنما و قوه عاقله اي است که آنها را از دست دشمن نجات مي دهد و آن ها را تأمين مي کند.

داستان ما و امام همين است. امام چراغ هدايتي است که اگر در پرتو او حرکت کنيم گم نمي شويم و در نتیجه عاقبت بخیر می شویم. شيطان دو تا راهکار دارد؛ يکي این که ما را از مسیر گم کند و دیگر این که عاقبت به شر کند. «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ * صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ»(فاتحه/6-7)، خدای متعال در سوره حمد به ما مي فرمايد که لااقل روزي ده بار از خداي متعال درخواست کنید تا به صراط مستقیم هدایت شوید و گمراه نشوید. روايات متعددي ذيل اين آيه داريم که یکی از آن به نقل از مرحوم صدوق در معاني الاخبار آمده است. فرمود اين ها چه کساني هستند که ما می خواهیم خدا ما را در صراط آن ها قرار دهد و با آن ها در عالم راه برويم؟ کسانی که به آن ها نعمت داده اي، مورد غضب تو قرار نگرفته اند و در عالم هم گم شده نيستند.

«اَلَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بِوَلاَيَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ لَمْ يَغْضَبْ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يَضِلُّوا»(2) فرمود صراط مستقيم که امام است، آن اشخاص هم شيعیان اميرالمومنين هستند که به آن ها نعمت ولايت امیرالمومنین داده شده است؛ اين ها نه مورد غضب  اند و نه در عالم گم مي  شوند. اگر کسي به اين نعمت رسيد در راه است وگرنه مغضوب و گمراه است. شيطان همه کارش همين است که نگذارد مردم به امام برسند «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»، لذا گفت که راه مستقيم را مي بندد اما نمي دانست که امام مي  آيد و سعي مي کند در مقام شفاعت دست ما را بگيرد. شیطان اين بيان نوراني که در زيارت اربعين سيدالشهداء عليه السلام و بعضي زيارات ديگر آمده است را نديده بود؛ «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيك » سيدالشهداء خون دل خودش را هم داد.

اين را سيد بن طاووس در لهوف نقل کرده اند؛ وقتي حضرت در مدينه تهديد شدند که اگر بیعت نکنند کشته می شوند، از مدينه به سمت مکه حرکت کردند. سران جن محضر حضرت آمدند و گفتند که شما برگرديد، ما مي رويم کار دشمن را تمام مي کنيم. حضرت فرمود طرح ما این نيست، اگر اینگونه باشد من از شما تواناتر هستم، بنا نيست که اينطور تصرفات در کار باشد. من معقل و پناه گاهم و بايد بروم. شهادت من چراغ هدايتي پيش روي اين مردم است و راه من راه شهادت است.

 در روايت دیگری نیز مرحوم آقاي دربندي نقل کرده اند؛ در روز عاشورا خداي متعال به حضرت فرمود که اگر بخواهيد شما را پيروز مي  کنيم و هرچه از شما از دست رفته بر مي  گردانيم و چيزي هم از مقام خودتان کم نمي  کنيم. در بعضي از نقل ها هم دارد نامه  اي که براي حضرت آمد و در آن آمده بود اگر بخواهي پيروزتان مي کنيم، آن طرف نامه هم عهدنامه حضرت با خدا در عالم ميثاق بود. حضرت به خداي متعال عرضه داشتند من پاي عهد خودم ايستاده ام و به طرف شهادت رفتند. «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيك » حضرت خون دل خودش را براي چه داد؟ «لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَة»، براي اين که عباد خدا را از جهالت و از حيرت ضلالت نجات دهد. انسان اگر گم شد دچار متحير مي  شود. شيطان ابتدا انسان را دچار گمشدگي و تحیر می کند، بعد به جهالت مي  رساند. اين کار شيطان است، اين کار دستگاه دشمن است، اين کار سقيفه و بني اميه است.

 اول مردم را از امام گم کردند، بعد مبتلا به ضلالت و حيرت و جهالت شدند. اين همان نقشه شيطان است. در مقابل چراغ هدايتي که خداي متعال برای ما قرار داده است اميرالمومنين و امامان هستند؛ نقشه شياطين انس و جن اين بود که مردم را از امام جدا و مبتلا به حيرت و ضلالت و جهالت کردند ولی سيدالشهداء خون دل خودش را داد و شيطان اينجا را نمي  ديديد و خيال می کرد ما تنها هستیم. شیطان تهدید می کرد که همه را جهنمي مي کند در حالي که خداي متعال يک بندگاني دارد که آنها با خدا ميثاق بسته  اند که سخت ترين ابتلائات عالم را تحمل کنند، دست بندگان خدا را بگيرند و از مکر شيطان و نقشه شياطين انس و جن عبور بدهند. اگر عبوري است، اگر نجاتي است به خاطر همين هاست.

 لذا امام حسين عليه السلام مصباح الهداست. آن چراغ هدايتي است که با خون خودش عالم را روشن کرده است. اين مشعل هدايت در عاشورا برافروخته شده است که حضرت از عالم ميثاق با خدا عهد کرده بود که با شهادت خودش راه را روشن کند و اين تاريکي و ضلالي که دشمن مي  خواهد ايجاد کند برطرف کند. اين يکي از شئوني است که در همين آيات براي امام ذکر شده است. بلافاصله بعد از اين مي فرمايد «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»، نمي  فرمايد اگر از هدایت رویتان را برگردانید، تعبیر را عوض می کند و می فرماید اگر رويتان را از ذکر الهي که امام است برگردانید، هم عيشتان در دنيا تنگ مي  شود و هم در قيامت کور محشور می شوید. اگر دنبال امام حرکت کرديد و از او تبعيت کردید «لا يضل و لا يشقي» نه گم و نه شقي مي  شويد.

پی نوشت ها:

(1) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 287

(2) معاني الأخبار، النص، ص: 36