نسخه آزمایشی
شنبه, 08 ارديبهشت 1403 - Sat, 27 Apr 2024

جلسه اول حرم مطهر رضوی/ دریافت ثمرات ماه مبارک رمضان؛ باطن زمان و مکان های خاص در سلوک

متن زیر سخنان جلسه اول آیت الله میرباقری به تاریخ 8 خردادماه سال 98 است، که در دهه سوم ماه مبارک رمضان در حرم مطهر رضوی ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ مکان ها و زمان های مختلف، از لحاظ شرافت با هم تفاوت دارند و این تفاوت، حاصل نسبت این مکان ها و زمان ها با امام است. علاوه بر این، هر مکان و زمانی، یک لایه ظاهری و یک یا چند لایه باطنی دارد. ماه مبارک رمضان و عید فطر و حرم مطهر امام رضا علیه السلام هم همین گونه اند و علاوه بر این ظاهری که ما می بینیم، لایه های باطنی هم دارند. ما باید باطن این ایام و اماکن مقدس را درک کرده و از ثمرات آن بهره مند شویم و آن ها را حفظ کنیم. مردم در مقابل ثمرات این ماه به سه دسته تقسیم می شوند؛ عده ای صرفا ظواهر این ماه را درک می کنند و ثمره ای از این ماه نمی برند؛ عده ای فقط در طول این ماه از این ماه استفاده می کنند و عده ای دیگر قلبشان را در باطن این ماه مستقر می کنند و دائما بالا می روند و از ثمرات این زمان استفاده می کنند.

علت شرافت مکان ها و زمان ها

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . قبل از شروع بحث، نیاز است که به عنوان مقدمه به دو نکته اشاره کنیم. نکته اول این است که مکان های مختلف از لحاظ فضیلتی که دارند، با هم فرق می کنند؛ به عنوان مثال حرم امام معصوم فضیلتی دارد که جای دیگر این فضیلت را ندارد، یا نماز در مسجد جامع ثوابش بیشتر از مسجد محله است، یا نماز در مسجد کوفه ثوابش بیشتر از مساجد جامع معمولی است و این مکان ها در شرافت، یکسان نیستند.

همان طور که مکان ها از لحاظ شرافت با هم یکسان نیستند، زمان های مختلف هم همین طور هستند. به عنوان مثال در طول شبانه روز، وقت سحر موقعیت و فضیلت خاصی دارد، به طوری که اگر انسان سحر را از دست بدهد، در مابقی روز نمی تواند آن چیزی که از دست داده است را به دست بیاورد. اول وقت نماز هم یک فضیلتی دارد که اگر از دست برود دیگر به دست نمی آید. در روزهای هفته هم، شب جمعه فضیلت خاصی دارد. ایام خاصی مانند عید قربان، عید فطر و عید غدیر هم وجود دارند که فضیلت خاص خود را دارند و اگر این فضیلت ها از دست بروند، دیگر در طول سال به دست نمی آیند.

در بین این مناسبت های مختلف، ماه مبارک رمضان هم فضیلت مخصوص خود را دارد. به عنوان مثال در این ماه مبارک، تلاوت یک آیه از قرآن کریم، ثواب یک دور ختم قرآن را دارد. در این ماه، حتی خواب انسان هم عبادت به حساب می آید و نفس کشیدن انسان در آن به مثابه تسبیح خدای متعال است؛ «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ»(1).

بنابراین مکان ها و زمان های مختلف، فضیلت های مختلفی دارند. سؤالی که در این جا پیش می آید این است که این اختلاف، حاصل چه چیزی است؟ جواب این است که شرافت مکان ها و زمان های مختلف، وابسته به نسبت این زمان ها و مکان ها با امام معصوم است؛ در مورد انسان ها هم همین طور است؛ اگر می خواهید ببینید هرکس چقدر قیمت دارد، ببینید چقدر به امام نزدیک شده است و چقدر رنگ و بوی امام را دارد.

بنابراین بالا رفتن شرافت به این است که نور امام در فرد ظهور بیشتری پیدا کند؛ به عبارت دیگر ما به اندازه ای که به امام خود نزدیک می شویم، شرافت پیدا می کنیم. بنابراین ملاک شرافت، این مناسک ظاهری نیستند، بلکه همراهی و معیت با امام، معیار شرافت است. تقوای حقیقی هم همین است؛ وقتی قرآن کریم می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ»(تؤبه/119)، منظور از تقوا، حرکت کردن همراه امام است. حرکت کردن همراه امام یعنی تمام قوای انسان از چشم و گوش و قلب گرفته تا قسمت پنهان وجود انسان که قرآن از آن به اخفا تعبیر می کند در اختیار امام باشد.

لذا اگر همه قوای انسان با امام همراه بشود، انسان شرافت پیدا می کند. این امر به این دلیل است که امام قدر حقیقی است و تمام ارزش ها به امام برمی گردد؛ لذا گفته اند که امام میزان اعمال است. قرآن کریم در مورد وقتی که در قیامت میزان اعمال نصب می شود، می فرماید: «وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ»(اعراف/8) آن چیزی که به وسیله آن همه چیز را وزن می کنند، حق است؛ حضرت ذیل این آیه فرمودند که مقصود از حق، امام معصوم است. بنابراین میزان، امام است؛ لذا عمل شما به اندازه ای که حب و ولایت و تبعیت از امام در آن وجود دارد، قیمت دارد؛ لذا هزار رکعت نماز بدون ولایت ارزشی ندارد ولی یک ذکر با ولایت پر از ارزش است.

بنابراین نکته اول این شد که شرافت مکان ها و زمان ها، به خاطر نسبت آن ها با امام است؛ به بیان دیگر شرافت این ها به خاطر نسبت شان با خدای متعال است که این نسبت با امام معصوم تنظیم می شود. لذا کسی خیال نکند که ماه مبارک رمضان، خودش شرافت مستقلی دارد. شرافت هر مکان و زمانی تابع این است که چقدر باب ولایت امام در آن مکان باز است. لذا اگر سحر جمعه استثنایی است، یعنی سحر جمعه یک باب خاصی به سوی امام باز شده است و فیض امام، به صورت خاص جاری است.

ظاهر و باطن داشتن زمان ها و مکان ها

نکته دوم این است که همان طوری که مکان ها ظاهر و باطن دارند، زمان ها هم ظاهر و باطنی دارند. به عنوان مثال در مورد حرم مطهر علی بن موسی الرضا علیه السلام داریم «فَلَا يَزَالُ فَوْجٌ  يَنْزِلُ  مِنَ السَّمَاءِ وَ فَوْجٌ  يَصْعَدُ»(2) همواره یک دسته از ملائکه دارند می آیند و دسته دیگری بالا می روند. خوب این رفت و آمد کجاست؟ چرا وقتی ما به حرم این حضرات می رویم، این رفت و آمد ها را نمی بینیم؟ در روایات داریم که همه صد و بیست و چهار هزار پیامبر در شب نیمه شعبان در حرم سیدالشهدا هستند؛ ما چرا ایشان را نمی بینیم؟ بنابراین مشخص می شود که این حرم یک ظاهر دارد و یک باطن و ما آن باطن را نمی بینیم.

یکی از عزیزانی که از نزدیکان مرحوم آیت الله العظمی بهجت بودند خاطره ای از ایشان تعریف کردند و فرمودند یک روز ایشان از حرم امام رضا بیرون آمدند و من دیدم که ایشان خیلی سر حال و با نشاط اند؛ لذا عرض کردم آقا چه خبر بوده امروز؟ آیت الله بهجت فرمودند امروز حضرت عیسی مسیح با مادرشان حضرت مریم آمده بودند زیارت وجود مقدس علی بن موسی الرضا علیه السلام.

پس حرم ها و اماکن مختلف، ظاهر و باطن دارند؛ همان طور که مکان ها این طور اند، زمان ها هم همین طور هستند. بنابراین ماه رمضان و عید غدیر و مابقی ایام هم ظاهر و باطن دارند. لذا وقتی قرآن کریم می فرماید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ»(بقره/185) دارد در مورد باطن این ماه مبارک سخن می گوید.

در کتاب کافی شریف روایتی است که در آنجا آمده است، منزلی که در آن قرآن خوانده می شود، چهار خصوصیت پیدا می کند؛ اولاً ملائکه در این خانه رفت و آمد می کنند؛ ثانیا بساط شیاطین از این خانه جمع می شود؛ ثالثا برکات خدا بر آن خانه نازل می شود و رابعاً آن خانه به نور قرآن کریم نورانی می شود، به طوری که ملائکه درخشش این خانه را مانند ستارگان می بینند. حالا اگر قرآن کریم نور دارد، چرا ما نمی بینیم؟ حضرت امیر در خطبه قاصعه در مورد نبی اکرم می فرمایند: «أَشُمُ  رِيحَ  النُّبُوَّةِ» من بوی نبوت نبی اکرم را استشمام می کردم؛ مگر نبوت به خودی خود بو دارد؟ این ها مسائل باطنی است که حضرت فرموده اند و نشان می دهد که همه چیز در ظواهر خلاصه نمی شوند.

مرحوم ملاقلی معصومی همدانی نقل می کردند که رفیقی داشتیم که دائما زبانش به ذکر صلوات مشغول بود. یک روزی وقتی آن شخص پیش ما آمد، بویی می داد که بوی اهل دنیا نبود. من از ایشان سؤال کردم که این بو از کجاست؟ ایشان فرمود شما می دانید که من دائم الصلواتم. یک شب خواب دیدم که در یک جمعی نشسته ام و نبی اکرم هم در آن جمع تشریف دارند؛ ایشان فرمودند هرکس که بر من بیشتر صلوات فرستاده است جلو بیاید. من هم جلو رفتم و وقتی خدمت حضرت رسیدم، ایشان دهان من را بوسیدند و این بوی عطر از آن جاست. بعد فرمودند گاهی اوقات وقتی این رفیق ما سمت خانه ما می آمد، من به خاطر بوی او از پشت دیوار متوجه می شدم و می گفتم فلانی آمده است.

قرآن کریم هم این طور است و بوی خوش خودش را دارد. البته این بو را هر کسی حس نمی کند و به اندازه ای که قوای او تحت هدایت امام قرار بگیرد می تواند این بو را استشمام کند. وقتی که قوای انسان به نور امام نورانی بشود، عالم برایش عوض می شود و چیزهایی می بیند و می شنود که دیگران نمی بینند و نمی شنوند. در روایت آمده است که در دوران ظهور خدای متعال به شیعیان امام زمان، مدّ سمع و بصر می دهد؛ یعنی چشم و گوش آن ها را امتداد می دهد و کاری می کند در همان جایی که هستند، صدای امام را بشنوند و امام را ببینند. معنای این روایت این نیست که مردم از ابزارهای جدید استفاده می کنند، بلکه به این معناست که واقعاً سمع و بصر شیعیان امتداد پیدا می کند و در اصل با یک گوش دیگر می شنوند و با یک چشم دیگر می بینند که این گوش و چشم، قوی تر و گسترده ترند.

پس نکته دوم این است که زمان هایی مانند ماه مبارک رمضان و عید فطر، ظاهر و باطن دارند؛ همان طوری که مکان ها هم ظاهر و باطن دارند. یک کسی ممکن است وارد حرم بشود و صرفاً یک گردشگر باشد و از حرم هیچ درکی نداشته باشد و فقط از آن عبور کند؛ سؤالاتی هم که دارد این است که معمار اینجا کیست و قدمت این ساختمان چقدر است؛ ممکن است حتی دو جلد کتاب هم راجع به حرم امام رضا بنویسد، ولی فقط ظاهر حرم را ببیند. اما یک شخص دیگری ممکن است وارد حرم که می شود، حضور ملائکه را احساس کند و نورانیت و هیبت حرم را ببیند. این می شود دیدن باطن حرم. در یک نقل خواندم که بزرگواری بوده است که امام رضا علیه السلام، از دم فلکه آب به استقبال ایشان رفته بودند.

نکته اول این بود که شرافت مکان ها و زمان ها بستگی به نسبت آن ها با امام معصوم دارد. در جامعه کبیره هم آمده است «إِنْ  ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ  أَوَّلَهُ  وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ وَ مَأْوَاهُ وَ مُنْتَهَاهُ» اصل و فرع و معدن هر خیری، امام است. این به این معناست که اگر شما صفت خوبی مانند جود دارید، اصل این صفت، خود وجود امام است؛ یعنی این جود، صفت امام است که دارد در مؤمن نمایش پیدا می کند. برای تقریب به ذهن عرض می کنم؛ ما به خودمان عطر می زنیم تا بوی خوش بگیریم؛ این بوی خوش در اصل برای عطر است، نه برای ما. لذا اصل صفات نیکو و اصل خیر و خوبی برای امام است؛ جود و عدل و احسان و کرم، همه برای امام است. اگر مؤمنی عادل باشد، عدالت او، ظهور عدالت امام است.

نکته دوم هم این بود که مکان ها و زمان ها، ظاهر و باطنی دارند؛ حتی گاهی اوقات باطنشان هم باطن دیگری دارد. به عنوان مثال زیارت امام رضا همین طور است و مقامات مختلف دارد؛ این که در بعضی روایات ما آمده است که زیارت امام رضا علیه السلام، ثواب یک حج عمره دارد و در برخی روایات دیگر آمده است که ثواب هفتاد هزار حج و عمره مقبول را دارد، به همین خاطر است که حرم امام، مقامات مختلف دارد. یعنی یک کسی به حرم امام رضا می آید و با توجه به مقامش، به ثواب یک حج می رسد و دیگری می آید و ثواب هفتاد هزار حج را می برد؛ هفتاد هزار حج خیلی است ها؛ یعنی انسان هفتاد هزار سال حج برود. این هفتاد هزار حج، برای برخی که مقامات بالا دارند، با یک شب بیتوته در حرم امام رضا علیه السلام به دست می آید.

درک باطن ماه مبارک رمضان

ماه مبارک رمضان و شب قدر هم همین گونه هستند. برخی مردم به درجه پایین باطن آن می رسند و برخی دیگر به درجات بالاتر؛ این مسابقه در درجات نورانیت است. باید هم توجه داشت که همه فیوضات ماه مبارک رمضان، از ناحیه امام می آید و ما به اندازه ای که به امام نزدیک می شویم، از این فیوضات بهره مند می شویم. پس ما به اندازه ای می توانیم مقامات باطنی این زمان های مبارک و مکان های مقدس را درک کنیم که به نور امام نورانی شویم؛ یعنی هر چقدر بیشتر با امام ارتباط داشته باشیم، این مقامات حرم و ماه مبارک رمضان را بیشتر درک می کنیم.

امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: نماز مانند چشمه آب گرمی است که درِ خانه شماست و شما روزی پنج بار خودتان را در آن می شویید. اگر انسان روزی پنج بار خودش را بشوید، دیگر گرد و غباری روی او باقی نمی ماند. به عبارت دیگر، نماز گرد و غبار های دل انسان را از بین می برد و غفلت ها را برمی دارد. نبی مکرم اسلام هم فرمودند: «الصَّلَاةُ مِعْرَاجُ  المُؤْمِنِ »؛ مؤمن باید وقتی از نماز فارغ می شود، یک بار به معراج رفته باشد و برگشته باشد؛ البته به اندازه خودش.

حالا عده ای مانند من اصلا وارد این نمازی که انقدر با اهمیت است و بر روی انسان تأثیر دارد نمی شوند. از «الله اکبر» اول نماز تا «السلام علیکم و رحمه الله» آخر، ذهن ما دائما در بازار و مدرسه و کتابخانه است؛ گویا اصلا وارد نماز نشده ایم. البته این نماز صحیح است و نیاز به قضا و اعاده ندارد، ولی چیزی برای انسان حاصل نمی کند. عده ای هم هستند که از قبل نماز حالتشان عوض می شود و آماده معراج می شوند؛ بعد از نماز هم دیگر فرود می آیند و بعد از «السلام علیکم»، از معراج برمی گردند.

اما عده ای هستند که از معراج دیگر برنمی گردند؛ این ها «الَّذينَ هُمْ عَلى  صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»(معارج/23) اند. این ها بدنشان در دنیاست، ولی قلبشان در مقام صلات است. حضرت امیر در مورد خودشان فرموده اند: «وَ إِنِّي لَمِنْ قَوْمٍ ... قُلُوبُهُمْ  فِي  الْجِنَانِ  وَ أَجْسَادُهُمْ فِي الْعَمَل »(3) من از آن جماعتی هستم که روی زمین کار می کنند، ولی دلشان در بهشت است.

حرم امام هم مانند نماز است. ممکن است یک کسی وارد حرم بشود و زیارت کند و برود، ولی بهره ای از وجود امام نبرده باشد. عده ای هم ممکن است در زمانی که داخل حرم هستند، بهره خود را ببرند، ولی با خروج از حرم، دیگر استفاده ای نکنند. اما عده ای هستند که دائم در حال زیارت اند و با خروج از حرم، زیارتشان قطع نمی شود.

البته مؤمنین و دوستان ائمه اطهار حتما وقتی وارد حرم می شوند، چیزی گیرشان می آید. امیرالمؤمنین علیه السلام راجع به قرآن تعبیری دارند و می فرمایند: «مَا جَالَسَ  هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ»(4) احدی با قرآن مجالست نمی کند الا وقتی که از سر سفره قرآن بلند می شود، چیزی به او زیاد و چیزی از او کم بشود؛ «زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى» انسان اگر با قرآن هم نشین شود، یا هدایتی به دست می آورد یا کوری دلش رفع می شود؛ نمی شود با قرآن هم نشین بشوی ولی عوض نشوی. امام معصوم هم همین گونه است. لذا هر مؤمنی که وارد حرم بشود، چیزی گیرش می آید؛ یعنی یا عیبی از او کم می شود یا خیری به او اضافه می شود.

اما این اضافه شدن خیر و کم شدن عیب از مؤمنین، درجاتی دارد؛ هر چقدر که انسان به باطن حرم راه پیدا کند، بهره اش از این امر بیشتر می شود. یک عده ای وارد حرم می شوند و فقط از ظواهر حرم استفاده می کنند؛ یک عده ای وارد حرم که می شوند، حالشان عوض می شود، ولی وقتی خارج می شوند دوباره حال قبلی شان برمی گردد؛ اما یک عده ای وقتی وارد حرم می شوند، مقام حرم و حضور امام را درک می کنند و در وادی ولایت امام راه می روند؛ این ها هرچند که جسم شان بیرون از حرم باشد، ولی قلب شان دائماً در حرم است و هیچ وقت از این مقام پایین نمی آیند و در هر زیارت یک پله بالا تر می روند. ماه مبارک رمضان هم همین گونه است. یعنی عده ای هستند که اصلاً استفاده ای از ماه مبارک نمی کنند و عده ای هم فقط داخل ماه رمضان از این ماه استفاده می کنند و عده ای دیگر همواره در این مقام هستند و از ماه مبارک رمضان استفاده می کنند.

ثمره ارتباط با باطن ماه مبارک

یکی از نام های ماه مبارک رمضان، شهر الطهور است؛ یعنی شهر پاک شدن. به تعبیر دیگر انسان وارد ماه مبارک رمضان که می شود، پاک می شود و تعلق به دنیا و آلودگی ها از وجود او می روند. ماه مبارک رمضان مانند حمام است و انسان می تواند خودش را در آن شست و شو بدهد و پاک کند. انسان می تواند در حمام چرک های خودش را بشوید و می تواند آن ها را فقط خیس بدهد.

استاد ما می فرمود ما وقتی بچه بودیم، با پسر خاله های مان به این حمام های خزینه ای می رفتیم و دو سه ساعت در حمام بازی می کردیم و وقتی از حمام در می آمدیم، فقط چرک هایمان خیس خورده بود. لذا وقتی به خانه می رفتیم یک کتک مفصل می خوردیم که چرا چرک ها را نشسته ایم. انسان که نمی شود به حمام برود و فقط چرک هایش را خیس بدهد. بعضی ها این طوری اند و وقتی ماه رمضان می آید، به جای پاک کردن خود، فقط چرک های خود را خیس می دهند و بیرون می آیند. اما عده دیگری هستند که خودشان را کاملا پاک و تمیز می کنند، اما بعد از ماه مبارک رمضان، همه چیز را رها می کند و دوباره به سمت دنیا می روند.

ببینید نکته این که ما وقتی به زیارت امام رضا می رویم و ثواب یک حج یا هفتاد هزار حج را می بریم، یا وارد ماه مبارک رمضان می شویم و بهره های خاص این ماه را می بریم، ولی بعد از خروج از حرم یا از ماه مبارک، به سر جای خود برمی گردیم، این است که ما راحل نیستیم؛ یعنی ما به سمت امام کوچ نمی کنیم. ما باید با خودمان بگوییم وقتی محضر امام رفتم، ممکن است کل مسیر زندگی ام تغییر کند. ما برای زندگی خود برنامه ریخته ایم و حاضر نیستیم به خاطر امام، زندگی خود را تغییر دهیم و آن را بهبود ببخشیم. خوب اگر انسان این تصمیم را ندارد، پس به محضر امام رفته است که چه بشود؟ انسانی که همه برنامه اش را ریخته باشد و جایی برای امام در برنامه اش نگذاشته باشد که نمی تواند از امام استفاده کند. من نمی گویم در زندگی حساب و کتاب نداشته باشیم، ولی باید حواسمان به این باشد که اگر به زیارت امام رفتیم، شاید نیاز بشود تا گوشه ای از زندگی خود را برای امام تغییر بدهیم.

زُهیر را همه شما می شناسید؛ زندگی او با یک دیدار با امام حسین، عوض شد. زهیر رئیس یک قبیله بود و داشت از مکه برمی گشت و مواظب بود تا در مسیر، با امام حسین علیه السلام ملاقات نکند؛ اما حضرت یک جا در کمینش نشستند و فرستاده ای را سمت او فرستادند و به او گفتند که با او کار دارند؛ زهیر تعلل کرد اما همسرش گفت خدا باب هدایت را برایت باز کرده و تو کوتاهی می کنی؟! پسر رسول خدا با تو کار دارد. لذا زهیر خدمت امام حسین رسید و با همین ملاقات، پرونده اش تغییر کرد.

بعد از این که زهیر با حضرت همراه شد، با این که برای خودش کسی بود و رئیس قبیله بود، به قبیله خودش گفت من دیگر کسی نیستم و فقط در خدمت امام حسین هستم؛ هر کسی می خواهد بیاید و هر کسی هم نمی خواهد برود؛ به همسرش هم گفت من تو را طلاق می دهم و راهی شهر می کنم تا مبادا به خاطر من به خطر بیفتی.

گاهی اوقات ملاقات با امام زندگی آدم را به هم می ریزد و باید هم این کار را بکند. نمی شود که به محضر امام رضا علیه السلام بیاییم و وقتی برمی گردیم، همچنان همان طور که بودیم به زندگی دنیایی خودمان مشغول باشیم. نمی شود که برای همه زندگی خود برنامه بریزیم و وقتی مشهد می آییم تغییری انجام ندهیم. اگر این گونه باشیم، هیچی نمی شویم. بنده گاهی اوقات تأمل می کردم و می دیدم شرایط اجابت دعا که هست، ولی ما مرد دعا نیستیم. گاهی آدم می گوید خدایا من شهادت می خواهم، ولی وقتی به او بگویند همین الان شهید خواهی شد، پا پس می کشد و با خود فکر می کند که من هنوز می خواهم بیست سی سال عمر کنم؛ این یعنی ما مرد دعا نیستیم!

بنابراین در مورد زیارت امام رضا، یک عده ای اصلا وارد حرم نمی شوند؛ می آیند، ولی وارد نمی شوند. عده دیگری هم هستند که می آیند و وارد می شوند، ولی وقتی بیرون می روند، دوباره به زندگی خودشان برمی گردند. یک عده دیگری هستند که وقتی به محضر امام می آیند، زندگیشان عوض می شود و قلبشان همواره در حرم باقی می ماند.

ماه مبارک رمضان و عید فطر هم همین گونه اند. اگر می خواهید بدانید در این عید به آدم چه چیز هایی می دهند، باید فرصت های این عید را از دعا هایش بشناسید. دعای این ماه این است که «اللَّهُمَّ أَدْخِلْنِي  فِي  كُلِ  خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ». بنابراین دستاورد عید فطر باید این باشد که انسان بعد از یک ماه مراقبت در ماه مبارک رمضان، وارد همه خیراتی که وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت وارد آن شده اند، بشود. البته اصل این خیرات آن ها هستند و ما فرع این خیرات هستیم. در ادامه دارد «وَ أَخْرِجْنِي مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ» از هر زشتی و بدی که وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیتش را بیرون بردی هم من را بیرون ببر. باز هم در این جا اصل آن ها هستند و ما فرع مسئله هستیم. اگر کسی در ماه رمضان مراقبه کرده باشد، در عید فطر به این مقام می رسد.

در ادعیه عید فطر هم آمده است «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ مَا سَأَلَكَ عِبَادُكَ  الصَّالِحُونَ  وَ أَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ مَا عَاذَ مِنْهُ عِبَادُكَ الْمُخْلَصُونَ» هر چه عباد صالح تو می خواهند، من هم می خواهم و از هر چیزی که آن ها از آن به تو پناه می برند، من هم پناه می برم. این ها دستاورد های عید فطر اند.

پی نوشت ها:

(1) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 93

(2) من لا يحضره الفقيه، ج 2، ص: 585

(3) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 302

(4) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 252