نسخه آزمایشی
شنبه, 08 ارديبهشت 1403 - Sat, 27 Apr 2024

جلسه پنجم حرم مطهر رضوی/ برداشته شدن حجاب های بین ما و خدا با انفاق فی سبیل الله

متن زیر سخنان جلسه پنجم آیت الله میرباقری به تاریخ 12 خردادماه سال 98 است، که در دهه سوم ماه مبارک رمضان در حرم مطهر رضوی ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال در قرآن کریم ما را به انفاق کردن دستور می دهد. اما ریشه این انفاق در تبعیت از امام و ایمان به غیب و اقامه صلات است. اگر ما تحت این شرایط امکانات مان را بیاوریم و در راه خدا و امام خرج کنیم، به خود خدا و امام می رسیم. تنها چیزی که بین ما و خداوند و امام حجاب است، خود ما و امکانات مان است و با انفاق کردن این حجاب برداشته می شود.

ریشه و بنیاد انفاق

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في  سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في  كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم »(بقره/۲۶۱) یکی از صفاتی که قرآن برای متقین ذکر می کند، این است که دنبال امامشان حرکت می کنند. کسانی که جزو شیعیان ائمه علیهم السلام هستند این است اهل انفاق هستند «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون»(بقره/۳) این هم در قرآن خیلی تأکید شده است.

این انفاقی که خدای متعال به او دستور می دهد و ما را به او دعوت می کند، یک بنیانی دارد که بر یک اساسی شکل می گیرد و هر بخششی این انفاق نیست. این انفاقی است که ریشه اش در این است «ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ * الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُون »(بقره/2-3) ریشه این انفاق در ایمان به غیب است. انسان وقتی ایمان به خدای متعال و ایمان به آخرت و ایمان به امامش پیدا کرد می تواند انفاق کند. فرمود غیب یعنی امام زمان، کسی که منتظر امام است و در مسیر امام حرکت می کند، نتیجه ایمانش انفاق می شود. کسی که نماز را اقامه می کند و یک خیمه ای به پا می کند، عمود خیمه اش نماز می شود و در این خیمه زندگی می کند. خیمه ای که عمودش نماز و ذکر خدا و توجه به خداست، این انفاق در آنجا اتفاق می افتد.

حضرت در حدیث عنوان بصری فرمود اولین رکن بندگی این است که بنده خودش را مالک نبیند، بلکه امانت دار خدای متعال ببیند. بعد فرمود اگر کسی خودش را امانت دار دید «هَانَ عَلَيْهِ الْإِنْفَاقُ فِيمَا أَمَرَهُ اللَّه »(1) انفاق در راه خدا برایش آسان می شود. انسان وقتی خودش را مالک می بیند برای ملک خودش، خودش تدبیر می کند، ولی اگر توجه داشت که امانتدار است، راحت امانت را همانطوری که صاحبش دستور داده تحویل می دهد. این انفاق یک چنین انفاقی است.

در سوره مبارکه حدید که بحث مفصلی نسبتا در باب انفاق آنجا هست، می فرماید «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفينَ فيه »(حدید/۷) از چیزی انفاق کنید که خدای متعال شما را در او خلیفه گذشتگان قرار داده و جانشین گذشتگان کرده است. این مال در دست دیگران بوده و حالا امروز به شما رسیده و فردا هم دست شما نخواهد بود و دست دیگران خواهد بود. باز در همین سوره وقتی دعوت به انفاق می کند می فرماید: انفاق کنید چون «وَ لِلَّهِ ميراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض »(حدید/۱۰) هرچه در اختیار شماست دوباره از دست شما در می آید و به خدای متعال برمیگردد و اینها موقتا به شما امانت داده شده است پس این امانت را انفاق بکنید.

پس اینطور نیست که هر مال خرج کردنی انفاق باشد. قرآن می گوید متقین، آنهایی که دنبال امامشان حرکت می کنند، یک جنس خاصی از انفاق دارند که این انفاق باید فی سبیل الله باشد. این انفاق باید یک انفاقی باشد که به تعبیر قرآن در مسیر شکل گیری جامعه مؤمنین حول امام باشد. در سوره مبارکه حدید خدای متعال می فرماید: «لا يَسْتَوي مِنْكُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِكَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذينَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْد» آنهایی که قبل از فتح مکه، که پیروزی اسلام در جزیرة العرب قطعی شد و کل جزیرة العرب در اختیار حضرت قرار گرفت، آنهایی که امکانات و مال و جانشان را قبل از او در راه خدا انفاق کردند فرق می کنند با آن کسانی که بعد از فتح انفاق کردند. اگر کسی در موقعی که دوران غربت نبی اکرم است کمک کند و مالش را خرج حضرت کند و جبهه حضرت را تقویت کند فرق می کند با موقعی که پیروزی ها آمده. این انفاق بعد از فتح دیگر آن اثر و برکت انفاق قبل از فتح را ندارد.

تقویت جبهه مؤمنین با انفاق

پس این انفاق خاصی است که جامعه مؤمنین را شکل می دهد و انفاقی است که جبهه نبی اکرم را تقویت می کند. لذا این طور انفاق است که ثواب دارد و انفاقی که در جامعه مؤمنین می شود همین است. یک موقعی شما فقط شکم های گرسنه را می بیند و این خوب است. آدم می بیند یک عده ای گرسنه هستند و کمکشان می کند و می بیند یک پاهایی برهنه است و کفش برای این پاها تهیه می کند و یک بدن هایی عریان است و لباس ندارند و لباس برایشان تهیه می کند. این کار خوبی است ولی وقتی این کار بهتر می شود که آدم با این انفاقش دل مؤمنین را گرم می کند و جبهه مؤمنین را مستحکم می کند و جبهه مؤمنین را محکم و قوی می کند. این انفاق است که خیلی اثر و برکت دارد.

خدای متعال در قرآن می فرماید: «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً»(بقره/۲۴۵) چه کسی است که به خدای متعال قرض حسن بدهد تا خدای متعال برای او مضاعف کند؟ «أَضْعافاً كَثيرَةً» فراوان برای او پاداشش را مضاعف می کند. در ذیل این آیه هم روایتی نقل شده که فرمودند خدای متعال این آیه را نازل کرد «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها»(نمل/۸۹) اگر کسی کار خوبی انجام دهد، مزدی که خدای متعال به او می دهد از عملش بهتر است. بر خلاف گناهان که خیلی هایش را خدای متعال می بخشد و آنجایی هم که قابل بخشیدن نباشد یا صلاح نباشد، به اندازه عملشان مجازات می کند، «مَنْ عَمِلَ سَيِّئَةً فَلا يُجْزى  إِلاَّ مِثْلَها»(غافر/۴۰) و مجازاتش هم مثل عملش است، ولی در باب حسنات «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها» این لطف خداست.

وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از خدا خواستند که خدایا این مزد را اضافه کن. خدای متعال فرمود: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»(انعام/۱۶۰) اگر کسی کار خوبی انجام داد ما مزدش را ده برابر می کنیم. باز هم حضرت تقاضا کردند که خدایا باز هم مزد امت من را اضافه کن و بعد این آیه نازل شد، «مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً» اگر می خواهید بیش از این به شما پاداش بدهم باید این کار را انجام بدهید و باید قرض حسن بدهید. اگر کسی به خدا قرض حسن داد خدا عملش را کثیر و فراوان مضاعف می کند. در نقل است که وقتی این آیه نازل شد حضرت دیگر بیشتر دعا نکردند. حضرت می فرمایند وقتی خدای متعال می فرماید کثیر یعنی بی نهایت و دیگر حدی ندارد. کثیر خدا که کثیر ما نیست. آن وقت قرض حسن را در روایات معنا کرده و فرمود قرض حسن مالی است که شما در راه امامتان خرج می کنید و جبهه امامتان را مستحکم کنید و خرج می کنید که گره بین مؤمنین را حل بکنید.

یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام نقل می کند و می گوید من و یکی از اقوام مان سر یک مسئله مالی با هم نزاع داشتیم و اختلاف مان بالا گرفت. بعد به مفضل برخورد کردیم و مفضل ما را به منزلش دعوت کرد. وقتی رفتیم پرسید مشکل چیست و مسئله را گفتیم که بر سر این مسئله مالی با هم نزاع داریم. ایشان یک مالی را وسط گذاشت و دعوای ما را حل کرد. بعد که می خواستیم برویم گفت این مال، مال من نبود و مال امام صادق علیه السلام بود. امام صادق این مال را به من دادند و گفتند هرکجا دیدید شیعیان ما با هم اختلاف می کنند برای این که این اختلاف حل بشود از این مال سرمایه گذاری کن. این می شود در راه امام خرج کردن. جبهه مؤمنین یک جایی محتاج به کمک است و برای این که نزاع بین مؤمنین نشود و بین شیعیان حضرت مناقشه ای پیش نیاید، انسان سرمایه گذاری می کند. این جور خرج کردن در راه امام علیه السلام که انسان می خواهد جبهه امام تقویت بشود، این از آن انفاق هایی می شود که خیلی پیش خدای متعال قیمت دارد.

طرح منافقین برای نابودی جبهه مؤمنین

یک مطلبی را خدای متعال در سوره منافقین بیان می کند که طرح منافقین و نقشه ای که منافقین در مقابل وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم داشتند را توضیح می دهد. یکی از طرح هایی که دارند این است «يَقُولُونَ لا تُنْفِقُوا عَلى  مَنْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنْفَضُّوا»(منافقون/۷) امکانات را به اطرافیان نبی اکرم ندهید تا اینها پراکنده شوند. شما دارید امکاناتتان را خرج می کنید و جبهه پیامبر خدا را تقویت می کنید، اگر امکانات خودتان را بردارید اطراف حضرت خلوت می شود و مردم تسلیم ما می شوند. خدای متعال یک جوابی به آنها می دهد که خیلی جواب لطیفی است و می فرماید: «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَفْقَهُون ».

بعضی آیه را اینطور معنا کردند و گفتند معنایش این است که اینها خیال می کنند که این امکانات در اطراف اینهاست و اموال اینهاست که امت نبی اکرم را می سازد. اما اگر قرار باشد که با پول امت حضرت ساخته شود که خزائن عالم همه در دست خدای متعال است. خیال می کنید این یک قطره ای که خدا به شما داده را نگه بدارید، اطراف حضرت خلوت می شود؟ اگر بنا بود با پول ریختن جبهه حضرت درست بشود که خدای متعال انقدر اطراف پیامبر پول می ریخت که همه مردم مؤمن بشوند، اما کسی که با پول می آید که مؤمن نیست. مؤمن آن کسی است که خود پیامبر خدا را می خواهد و جانش را هم حاضر است در راه پیامبر خدا بدهد نه این که وقتی پول هست می آید و وقتی پول نیست می رود.

قرآن می فرماید منافقین این طوری هستند که وقتی صدقات به دست شما می رسد و می خواهید بینشان تقسیم کنید متوقع هستند که حتما یک چیزی به آنها اضافه دادی، اگر بهشان اضافه ندادی یا اجابت نکردی از دور تو پراکنده می شوند. این صفت منافق است. امت حضرت که با پول ریختن درست نمی شود. خدای متعال در قرآن می فرماید ما در هیچ قریه ای پیامبر نفرستادیم الا این که دنبالش هم سختی ها را فرستادیم «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى  أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُون »(انعام/۴۲) برای اینکه شاید این سختی ها موجب بشود که این ها به درگاه خدا تضرع کنند و مسیر دعوت این پیامبر خدا فراهم شود. اگر اطراف پیامبر خدا پول و امکانات بود، دیگر اگر امتی بیایند برای امکانات دارند می آیند.

لذا وقتی انبیاء می آیند امتحانات سخت شکل می گیرد که آنهایی که دنبال خدا و دنبال پیامبر هستند در این سختی ساخته می شوند. آن وقت اگر ساخته شدند خدای متعال درهای رحمت را باز می کند و اگر دیگر به آنها امکانات بدهی یا ندهی برایشان فرق نمی کند، ولی خدای متعال امکانات را در اختیارشان قرار می دهد. در داستان حضرت ابراهیم خلیل خدای متعال به حضرت در دوران پیری یک فرزند به نام اسماعیل سلام الله علیه داد که جد وجود مقدس رسول الله هستند. این فرزندی که خدای متعال در سن پیری به حضرت داد، به سن رشد رسید و خدای متعال به حضرت ابراهیم دستور داد که باید فرزندت را ببری و سر ببری و تکلیف بسیار سختی است.

حضرت ابراهیم خلیل این کار را کردند و وقتی به یک نقطه ای رسید که کارد را به حلقوم او گذاشتند، خدای متعال فرمود بس است، «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا»(صافات/۱۰۵) تکلیف همین بود. ما یک استادی داشتیم که می فرمود خدای متعال می خواهد ابراهیم در راه خدا هرچه دارد بدهد و رشد بکند و الا وقتی انفاق کرد و تمام شد دو تا دیگر هم رویش می گذارد. همین طور هم شد و حضرت اسحاق و یعقوب را هم به حضرت ابراهیم دادند. خدای متعال پول و فرزند نمی خواهد، یک چیز دیگری می خواهد.

می فرماید مکه که می روید، بروید قربانی کنید و گوسفند سر ببرید. بعد می فرماید: «لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها»(حج/۳۷) این خون و گوشت که به خدا نمی رسد «وَ لكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى  مِنْكُم » آن تقوایی که خدا از شما می خواهد اگر آن در شما حاصل شد، در اثر این فعل آن را خدا می خواهد و الا خدا گوسفند کشتن و قربانی کردن و شتر قربانی کردن نمی خواهد. این عالم، عالم امتحان است. خدا وقتی پیامبر می فرستد سختی ها را هم می فرستد. منافقین خیال می کردند که برای پول و امکانات آنهاست که حضرت در مدینه آمدند و چون اینها در اختیار حضرت امکانات قرار دادند، اطراف حضرت شلوغ شده است و اگر این امکانات را جمع کنند، اطراف حضرت خلوت می شود.

خدای متعال می فرماید: «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» این امکاناتی که در اختیار شماست خزائنش در دست خداست. اگر با این چیزها جبهه پیامبر ساخته می شد که ما اطراف پیامبر را از امکانات پر می کردیم، ولی منافقین همین را نمی فهمند. شما وقتی سخت می گیرید، این سختی جبهه پیامبر را درست می کند. در این سختی هاست که جبهه حضرت ساخته می شود. به منافقین می فرماید شما دارید به حضرت کمک می کنید. این را به منافقین می فرمایند.

اما در پایان سوره منافقون هم یک دستوری به مؤمنین می دهد و می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ»(منافقون/۹) شما حسابتان با آنها فرق می کند. آنها مالشان را برمیدارند که ببرند و مال آنها به درد نمی خورد، ولی شما مؤمنین «لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ» مال و فرزند و امکانات، لهو شما نشود. لهو آن چیزی است که آدم را از امر مهم غافل می کند «لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ» مواظب باشید شما را از ذکر خدا غافل نکند. معنای ظاهری اش که روشن است؛ یعنی اینها موجب نشود شما از خدای متعال غافل بشوید ولی باطن ذکر در قرآن یک معنای مهمش خود وجود مقدس رسول الله است «قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرا * رَسولاً»(طلاق/۱۰-11) خود این رسول، ذکر الهی است و تمام ذکر در او مجسم می شود. همه کسانی که به خدا می رسند با نور نبی اکرم به خدای متعال می رسند. ذکر حقیقی اوست و شما مؤمنین حواستان جمع باشد و امکاناتتان شما را از پیامبر خدا غافل نکند «لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون » اگر این کار را کردید شما خسارت می کنید، این پیامبر خسارت نمی کند.

می فرماید اگر شما امکاناتتان را اطراف حضرت بیاورید یا نیاورید هیچ چیزی به او اضافه نمی شود، ولی اگر نیاورید خودتان خسارت می کنید. اگر مال و امکاناتتان شما را از او غافل کرد خسارت می کنید. باید چه کار کرد؟«أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُم » از آنچه روزی تان کردیم انفاق کنید «وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْت » فرصتتان هم خیلی طولانی نیست و خیال نکنید اگر الان انفاق نکردیم فردا انفاق می کنیم، اینطور نیست، یک لحظه ای می رسد که فرصت تمام می شود و امکان انفاق را از شما می گیرند. این مالی را که می شد در راه خدا بدهید دیگر نمی شود در راه خدا بدهید. «وَ أَنْفِقُوا مِنْ ما رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْت » قبل از این که مرگتان فرا برسد انفاق کنید «فَيَقُولَ رَبِّ لَوْ لا أَخَّرْتَني  إِلى  أَجَلٍ قَريبٍ» آن موقع می گویید که چرا به من یک فرصت و یک مهلت کوتاهی ندادید تا من هم امکاناتم را در راه خدا صدقه بدهم «فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحين » یعنی امکاناتم را بدهم.

ثمره اصلی انفاق کردن

بعضی گفتند اصلا علت این که به آن صدقه می گویند به خاطر این است که انسان صدق خودش را اثبات می کند. اگر می گویی من بنده خدا هستم، وقتی امکاناتت را در راه خدا آوردی راست می گویی ولی کسی که می گوید بنده خدا هستم و وقتی موقع خرج کردن امکانات است بخل می ورزد، این راست نمی گوید. خدای متعال می فرماید شما مؤمنین مواظب باشید و غافل نشوید و امکاناتتان را در راه خدا و رسول بیاورید و خرج کنید.

اگر مؤمنین امکاناتشان را در راه خدا و جبهه نبی اکرم و در آنجایی که کفار و منافقین به جبهه مؤمنین فشار تحمیل می کنند بیاورند و مشکلات را حل بکنند، این موجب می شود که خود انسان صالح شود «فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحين  وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْساً إِذا جاءَ أَجَلُها»(منافقون/۱۰-11) خدای متعال می فرماید وقتی فرصت تمام شد مرگتان را تأخیر نمی اندازیم و آنجا دیگر جای حرف زدن نیست. در همین فرصت انسان باید امکاناتش را در راه خدا بدهد. مخصوصا آنجایی که دشمن به جبهه مؤمنین فشار می آورد، آنجا جایی است که مؤمنین باید امکاناتشان را وسط بیاورند و صدق خودشان را اثبات بکنند و این رخنه ای که پیدا می شود را پر کنند. وقت های عادی هم در راه خدا خرج کردن و برای تقویت جبهه مؤمنین کار کردن خوب است ولی آنجایی که دشمن فشار می آورد و امکاناتش را منع می کند، آنجا کار کردن با مزد و ثمره فوق العاده است. می فرماید: «وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحين » اگر کسی این جا مالش را خرج کرد خودش درست می شود و خودش ساخته می شود.

در روایتی آمده که یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام به حضرت عرض کرد من از شیعیان شما هستم. حضرت گفت بگو ببینم شما که می گویید شیعه ما هستید زمانی که مالت را در راه خودت خرج کنی بیشتر لذت می بری یا زمانی که خرج دوستان مؤمنت می کنی؟ گفت آقا انصاف این است که وقتی برای خودم خرج می کنم بیشتر لذت می برم. حضرت فرمودند ما اینطوری نیستیم، ما زمانی که پولمان را خرج شما کنیم بیشتر لذت می بریم تا اینکه خرج خودمان کنیم. حضرت می خواستند بگویند اگر شیعه ما شدی باید این صفت در تو پیدا بشود. شیعه ما کسی است که وقتی امکاناتش را خرج دوستان ما می کند بیشتر لذت می برد.

در احادیثی که برای ظهور نقل شده یک روایتی است که حضرت به یکی از اصحابشان فرمودند که شما اگر یک موقعی احتیاج مالی داشته باشید، آیا می روید درِ خانه برادر مؤمنتان تا کیسه پول های طلایش و سکه هایش را از او بگیرید و مهرش را بشکنید و به اندازه نیازتان بردارید و بقیه اش را برگردانید؟ گفت نه آقا ما هنوز نسبت به همدیگر اینطور نشدیم. حضرت فرمود پس هنوز وقتش نشده. دوران ظهور تعبیر به دوران مزامله و رفاقت شده. فرمود مؤمنین با همدیگر اینطوری می شوند و همه جمع المال می شوند.

در یک روایت دیگری آمده که یک عده ای از شیعیان در زمان حضرت موسی بن جعفر سلام الله علیه از مکه برگشته بودند که حضرت به استقبالشان بیرون از مدینه آمدند و دستور دادند یک پذیرایی مفصلی از اینها بشود. بعد از آنها احوال پرسی کردند و گفتند رابطه شما مؤمنین با هم چطوری است؟ گفت آقا خیلی خوب است. بعد حضرت همین سوال را کردند و فرمودند یعنی اگر شما یک موقع احتیاج داشتید، اجازه دارید بروید زمانی که رفیقت در خانه نیست، به خانه اش بروی و کیسه پول هایش را برداری و به اندازه نیازت برداری و بقیه اش را برگردانی؟ گفت نه آقا هنوز اینطوری نشدیم. گفت پس هنوز آنطوری که ما می خواهیم نشدید.

رابطه مؤمنین باید با همدیگر اینطوری باشد و امکاناتشان را انفاق کنند. پس انفاقی که اسلام می گوید، انفاقی است که یک مبانی و ریشه ای دارد که در تقوا و ایمان بالغیب و اقامه صلات است. ریشه اش در این است که انسان می داند ما مالک این امکانات نیستیم و ما مستخلف هستیم و یک مدتی این امکانات را به ما دادند و فردا هم از دست ما در می آورند و الان ما باید این ها را در راه خدا خرج کنیم. این امکانات را هم ما باید یک جوری خرج کنیم که قلوب مؤمنین به هم نزدیک بشود و جبهه مؤمنین شکل بگیرد. اینگونه هم گرسنه ها سیر می شوند و هم برهنه ها پوشانده می شوند و هم این که این جبهه مؤمنین ساخته می شود. این نوع انفاق است که آن درجات و آن ثواب ها را دارد.

در سوره بقره نکات مهمی را در بحث انفاق مطرح کرده است. در این سوره خدای متعال می فرماید وقتی می خواهید انفاق کنید بهترین مالتان را انفاق کنید و مواظب باشید که آن چیزهایی که خودتان قبول نمی کنید و اگر دیگری به شما بدهد سختتان است قبول کنید را انفاق نکنید و از مالتان بهترین ها و پاک ترین هایش را بدهید و وقتی می دهید مواظب باشید انفاقتان همراه با اذیت و منت نباشد. بعد توضیح می دهد که انفاقتان فی سبیل الله باشد و در ذیل این آیات هم یک نکته ای را می فرماید «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ»(بقره/۲۶۵) شما وقتی می خواهید امکاناتتان را در راه خدا خرج بکنید، شیطان تهدیدتان می کند و می گوید خودتان نیاز پیدا می کنید، «وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاء» اما آنجایی که خرج فساد و فحشا می خواهید بکنید دستور می دهد و می گوید برو پولت را خرج کن. همین آدمی که حاضر نیست دست یک مؤمنی را بگیرد، در زمان رفع نیاز حرامش ده برابر او را خرج می کند. این کار شیطان است.

شیطان وقتی شما می خواهید دستتان را در جیبتان کنید و در راه خدا خرج کنید یا آبرویتان را وسط بگذارید می گوید آدم مگر چقدر اعتبار دارد؟ بگذار اعتبارت را خرج خودت کن. حالا بهت وام می دهند «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ» ولی در مقابل «وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاء» وقتی می خواهی مال را در کار حرام و در راه دنیا خرج کنی فرمان می دهد و می گوید این کار را بکن ولی «وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلا» قرآن می فرماید خدای متعال به شما وعده مغفرت می دهد و می گوید اگر شما این پول را دادید من جبران می کنم. نگران نباش، پول را در راه خدا بده، خدا جبران می کند. دیگر نگران هستی که این پول را وقتی دست خدا دادی به تو برنگرداند و از دست برود؟ «وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلا».

یک علت این که به ما می گویند انفاق کنید این است که ما وقتی رشد می کنیم که امکانات را از دست خدا بگیریم و به دست خدای متعال برگردانیم. رشد ما در این انفاق است. اگر این امکانات را خرج خدا کردیم خودمان شکوفا می شویم. قرآن کریم می فرماید آنهایی که مالشان را در راه خدا خرج می کنند مثلشان مثل دانه ای است که در یک سرزمین حاصلخیز کاشته می شود و باران هم بر آن می بارد و یک دانه به هفتصد دانه تبدیل می شود.

این که خدای متعال به ما دستور می دهد امکاناتتان را بدهید از باب این نیست که خدای متعال محتاج است یا خودش نمی توانسته این چاله را پر بکند. این برای این است که ما رشد بکنیم. وقتی هم که رشد کردیم خدا برایمان جبران می کند و ده برابرش را به ما می دهد «وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلا» بعد به شما وعده فضل می دهد و می گوید اگر شما در راه خدا انفاق کردید، خدای متعال با فضلش با شما برخورد می کند و سر و کارتان با فضل خدا خواهد بود و دیگر بحث عدل نیست که یک ریال بدهید و یک ریال پس بگیرید.

کسی که در راه خدا آبرو و مال و جانش را خرج می کند خدای متعال به او وعده جبران و فضل می دهد «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم » خدای متعال دستگاهش وسیع است؛ یعنی سر و کار کسی که با خدا معامله می کند و امکاناتش را در راه خدا می دهد با فضل است «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم » این دستگاه خیلی وسیع تر از اینهاست. اگر شما یک دانه بدهید، این دانه هفت هزار تا می شود «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم » هیچ چیزی هم در علم خدا گم نمی شود که یک روزی خدای متعال یادش برود که من آبرویم را برای خدا خرج کردم و مالم را در راه خدا دادم؛ نه از علم خدا بیرون است و نه در دستگاه خدا چیزی گم می شود «وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم ».

بعد می فرماید: «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ»(بقره/۲۶۹) یکی از مصادیق این فضل خدا و این دستگاه واسع خدا این است که «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ» به کسی که بخواهد حکمت می دهد، «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيرا» اگر به کسی حکمت دادند، در واقع به او خیر کثیر دادند. از نظر قرآن کل متاع دنیا قلیل است، ولی می فرماید حکمت خیر کثیر است. در روایت فرمود حکمت «طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَام »(2) مقام بندگی و مقام طوع و مقام معرفت امام حکمت می شود. مزد کارِ در راه خدا حکمت است و در آن انسان به امامش می رسد. اگر کسی بتواند آن طوری که خدا می خواهد در آن راهی که خدای متعال می خواهد امکاناتش را خرج بکند پاداش های عجیب و قریبی می گیرد. در سوره بقره می خوانیم «وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون » خدای متعال خوف و حزن را از اینها بر می دارد. آنهایی که می توانند با خدا داد و ستد بکنند، در این داد و ستد رشد می کنند.

یک تعبیری امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه ای به امام مجتبی علیه السلام دارند که اگر شما یک بار سنگینی روی دوشتان باشد و بخواهید این بار را از یک گردنه هایی رد بکنید، اگر یک کسی آمد و این مال را از شما گرفت و بعد از آن گردنه ها به شما تحویل داد، شما به او حق دارید یا او به شما حق دارد؟ پیداست که او به ما حق پیدا می کند. حضرت فرمود این امکانات را شما باید از یک گردنه هایی عبور بدهید. شما که نمی توانید عبور بدهید، ولی این کسی که به او انفاق می کنید آن امکانات را می گیرد و آن طرف در عالم قیامت به شما برمیگرداند «ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق »(نحل/۹۶) این چیزی که خرج خودت می کنی نابود می شود وآن چیزی که خرج خدا می کنی باقی می ماند.

حضرت فرمود این فقراء و اینهایی که می آیند امکانات را از شما می گیرند به شما حق پیدا می کنند. شما بار را روی دوش آنها می گذارید و آن طرف گردنه به شما برمی گردانند. یک تعبیری در قرآن است که می فرماید آنهایی که در راه خدا انفاق می کنند در واقع مکاناتشان را به دست خدا می دهند. لذا در روایات آمده که وقتی شما مالی را صدقه می دهید، دست خودتان را ببوسید چرا که این دست به دست خدا خورده است.

پس این امکانی که انسان در راه خدا می دهد در واقع یک مال را دارد از یک گردنه صعب العبوری عبور می دهد. آبرو و مال و جان که برای ما نمی ماند. ما مستخلف هستیم و اینها را از ما می گیرند و نه قبلا بوده و نه بعدا خواهد بود. فعلا از دیگران گرفتند و این امکانات را دست ما دادند. اگر ما این امکانات را به خدا برگردانیم، در این داد و ستد خودمان رشد می کنیم. خدای متعال به کسی که امکاناتش را در راه خدا خرج می کند مغفرت و فضل خودش را شامل حالا این آدم می کند. البته مقصود آن انفاقی است که با آن آداب به او دستور داده شده است «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليم » این آدم دیگر سر و کارش با دستگاه واسع الهی و با علم خداست «يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيرا».

یکی از شاگردان مرحوم آیت الله حائری شیرازی می گفت یک شبی ایشان آمد روی منبر نشست و شروع به حرف زدن کرد و حال مجلس متحول شد. یک ساعت و اندی ایشان صحبت کرد و من یک سره گریه می کردم. بعد ایشان از منبر پایین آمد و من به ایشان گفتم آقا همیشه درس های شما فوق العاده اثرگذار بود اما امشب یک خبری بود، لطفا بگویید چه اتفاقی افتاده که چنین نفوذی در کلام شما بود. ایشان گفتند من فکر می کنم به خاطر این است که وقتی در راه می آمدم هیچ امکانات و پولی با خودم نیاوردم و فقط به اندازه یک نان که بخرم و شب به خانه ببرم و با زن و بچه ام بخوریم، انقدر پول در جیب من بود و یک سائلی آمد و احساس کردم نیاز دارد. من هم این پول را در راه خدا دادم و گفتم آخرش این است که ما شب می رویم و گرسنه می خوابیم. این نفوذ کلام اثر آن معامله با خدای متعال است.

«يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ» اگر کسی امکاناتش را در راه خدا داد، خدای متعال در مقابل این کار حکمت می دهد «وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثيرا» اگر خدای متعال به کسی حکمت داد، خداوند خیر کثیری به او می دهد. در بعضی روایات فرمودند که این معرفة الامام است «طَاعَةُ اللَّهِ وَ مَعْرِفَةُ الْإِمَام » ما اگر امکاناتمان را در راه خدا خرج کنیم، نتیجه اش رسیدن به خود امام است.

قرآن کریم می فرماید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون »(آل عمران/۹۲) به بِرّ نمی رسید الا این که در راه خدا از آنچه که دوست دارید انفاق کنید. اگر آن چیزی که دوست داری را در راه خدا دادی، به بر و نیکی میرسی. در یک روایتی حضرت فرمود ما بِرّ هستیم. اگر می خواهید به ما برسید امکاناتتان را در راه خدا خرج کنید. اگر کسی پول و جان و مالش را در راه امام نمی دهد، این خودش حجاب بین او و امام می شود. وقتی شما این حجاب و این تعلق را برداشتید و متعلقات خودتان و آن چیزی که دوست دارید را در راه امام خرج کردید به خود امام می رسید. فاصله بین ما و امام، خود ما و تعلقات ماست. اگر روی اینها خط بکشید به امام می رسید.

اگر ما جان و مال و امکاناتمان را در مسیر امام فعال کردیم خروجیش این است که سر و کارمان با خود امام خواهد بود و این همان خیر کثیر و همان حکمت است. به خود امام رسیدن ثمره خرج کردن در راه امام است. اگر می خواهیم به امام نزدیک بشویم باید متعلقات خودمان را در راه امام بدهیم. امام هرگز به امکانات ما احتیاج ندارند. همه خزائن دست امام است. این چیزی هم که ما داریم و خدا به ما داده، خزائنش را به امام داده و کلید خزائن دست اوست. پس او احتیاجی ندارد ولی وقتی امکاناتمان را در راه امام خرج می کنیم از تعلقاتمان می گذریم و به خود امام می رسیم. وقتی تعلقاتمان را در راه خدا خرج می کنیم به خود خدای متعال می رسیم.

این که به ما می گویند امکاناتت را در راه خدا خرج کن نه از باب این است که دستگاه خدا متوقف به ماست؛ این محال است. دستگاه خدا که متوقف به ما نیست. خدای متعال همه گرسنه های عالم را می تواند سیر کند. اگر آدم این را فهمید یک جور دیگری کار می کند و آن وقت کریمانه عمل می کند و دستش دست کرامت می شود. حضرت فرمود آن کسی که عطیه شما را قبول می کند، در کریم شدن شما به شما کمک می کند. اینجا دیگر بحث این نیست که این فقیری است که بار شما را برمیدارد و آن طرف گردنه در قیامت تحویلتان می دهد. فرمود: «مَنْ قَبِلَ عَطَاءَكَ فَقَدْ أَعَانَكَ عَلَى الْكَرَم »(3) اگر عطای تو را قبول کرد دارد تو را کمک می کند تا صفت کرامت در تو پیدا بشود. خدای متعال کسی را که امکاناتش را می دهد او را کریم می کند و به او کرامت می دهد.

مؤمنین باید اینطوری باشند و خودشان را امانت دار خدا و امام بدانند. حضرت فرمود همه زمین مال ماست. شخصی آمد و گفت آقا من رفتم غواصی کردم و درآمد خوبی داشتم و خمس هشتاد هزار درهمی که بود را آوردم تا حق شما را بدهم. حضرت فرمود حق ما خمسش است؟! همه اش ملک ماست ولی همه اش را به تو بخشیدم. ما همه امکاناتی که داریم ملک امام است. اگر این امکاناتی که ملک امام است به دست ما رسید این را به خود امام برگرداندیم، به خود امام می رسیم. اگر به امکانات چسبیدیم باید با امکانات خدا زندگی کنیم. کسی که پول خدا را نگه می دارد و به خدا برنمیگرداند باید با پول خدا زندگی کند. ولی اگر پول را گرفت و به خدا برگرداند دیگر با خود خدای متعال همراه می شود و با خود خدای متعال زندگی می کند.

لذا متقین و شیعیان اینطوری هستند و شیعیان هرچه که دارند را به امامشان برمیگردانند و از این دست می گیرند و از آن دست در راه امام جان و مالشان را می دهند. نتیجه هم این است که به خود امام که سرچشمه رحمت است می رسند.

پی نوشت ها:

(1) مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، النص، ص: 327

(2) الکافی (ط-الإسلامیة)، ج۱، ص: ۱۸۵

(3) نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص: 83