نسخه آزمایشی
یکشنبه, 09 ارديبهشت 1403 - Sun, 28 Apr 2024

جلسه ششم حرم مطهر رضوی/ آمادگی برای شرکت در طرح امام؛ طرح پیش رونده و بدون توقف خدای متعال

متن زیر سخنان جلسه ششم آیت الله میرباقری به تاریخ 13 خردادماه سال 98 است، که در دهه سوم ماه مبارک رمضان در حرم مطهر رضوی ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ معصومین آن خورشید هدایتی هستند که نورشان روشنگر تمام عالم است و اگر کسی از نور ایشان استفاده کند هیچگاه گمراه نمی شود و مسیر هدایت را پیدا می کند. ما باید بتوانیم از نشانه هایی که خدای متعال برای ما قرار داده به خوبی استفاده کنیم تا بتوانیم به نور امام دست پیدا کنیم. خدای متعال طرح بزرگی برای این عالم دارند که ائمه معصومین عهده دار این طرح بزرگ هستند و آن را به جلو می برند و پیروزی این طرح قطعی است. امام علیه السلام به خوبی این طرح را پیش می برد و همه ما را یک به یک دعوت می کند ولی منتظر ما نمی ماند. ما باید بتوانیم در معیت امام باشیم تا بتوانیم در طرح ایشان شرکت کنیم و اینگونه می توانیم به سعادت حقیقی که لقاء الله است برسیم.

استفاده از نشانه های الهی

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها * وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها»(شمس/1-2) در این آیه شریفه خدای متعال به خورشید و ضحای خورشید سوگند یاد کردند. ضحی آن موقعی است که خورشید کاملا بالا می آید و نورش مستولی می شود و روز روشن می شود. آن زمان که خورشید زمین را به نقطه ای می رساند که کاملا فضایش روشن می شود، از او تعبیر به ضحی می شود. معنای ظاهری این آیه این است که خدای متعال به این مخلوقی که یکی از آیات خداست سوگند یاد کرده و ما را به این مخلوق توجه داده است. همه عالم آیات خدا هستند و ما باید بتوانیم در این آیات خدا نشانه ها را ببینیم و بفهمیم و راه خودمان را پیدا کنیم. اولیاء خدا با همین آیات راه خودشان را پیدا می کنند. تمام عالم آیات خداست و اگر کسی جزو اولوالالباب شد به هر طرف که نگاه می کند درس می گیرد و تمام عالم با او حرف می زنند.

وقتی شما سحرها برمی خیزید و به آسمان نگاه می کنید دستور دادند که این پنج آیه سوره مبارکه آل عمران را بخوانید. در روایت است اگر کسی این پنج تا آیه را بخواند و بعد دعا کند، دعایش مستجاب است «إِنَّ في  خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْباب »(آل عمران/۱۹۰) در خلقت آسمان ها و زمین و در رفت و آمد شب و روز آیات فراوانی برای اولوالألباب است. اولوالألباب کسانی هستند که «الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى  جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في  خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض »(آل عمران/۱۹۱) خدای متعال در این آیه دو تا خصوصیت برای اولوالالباب بیان فرموده که کسانی که این دو تا خصوصیت را دارند همه چیز برای آنها آیه و نشانه هدایت است؛ یکی این که «يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى  جُنُوبِهِمْ» ایستاده و نشسته و آرمیده و در همه احوال به ذکر خدا مشغول هستند و هیچ چیزی آنها را غافل نمی کند و هیچ حال غفلتی ندارند.

این انسانی است که اهل انس و اهل مجالست و اهل ذکر با خدای متعال است «وَ يَتَفَكَّرُونَ في  خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض » آنها وقتی در خلقت آسمان ها و زمین تفکر می کنند تمام عالم برای آنها آیات می شود و فکرشان فکری است که همراه با ذکر است. این فکر موجب می شود  که انسان در همه عالم آیات خدا را ببیند. پس اگر کسی از اولوالالباب و اهل ذکر و فکر شد همین آیات ظاهری خدای متعال هم برای انسان نشانه هستند و اینها از انسان دستگیری می کنند و او را هدایت می کنند. لذا خدای متعال قسم می خورد، «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» قسم به خورشید آن موقعی که بالا می آید و عالم کاملا روشن می شود. واقعا هر کدام از اینها هزار عبرت و آیه هستند و اینطور نیست که اینها آیات خدا نیستند.

قطعیت وقوع خواست خدا

سوره مبارکه یوسف سوره ای است که سراسر دعوت به توحید است و داستان یک بنده ای از بندگان خالص خداست که همه دست به دست هم دادند که او را زمین گیر کنند ولی خدای متعال می خواهد او رشد کند و خدای متعال برنامه خودش را به دست آنها اجرا می کند. برادرها می خواهند او را دور کنند و در چاه می اندازند، ولی خدای متعال همین را وسیله قرار می دهد تا او عزیز مصر شود. سراسر این سوره آیات خداست و نشانه های حضور الهی است.

فرعون دور خودش سحره ای داشت و دستگاه سحرش خیلی فوق العاده بودند و از این نظر به او خبر داده بودند که یک فرزندی به دنیا می آید و بساطت را جمع می کند و فرعون چقدر از فرزندان پسر را در همان بدو تولد کشت. خدای متعال حضرت موسی را در کاخ خودش بزرگ کرد و به مادر حضرت موسی فرمود فرزندت را در دریا بیانداز و ایشان هم حضرت موسی را در یک محفظه ای در دریا گذاشت. این ها همه کار خداست. خدای متعال می خواهد بفرماید که من کاری را که بخواهم می کنم و حتی در دامن خودت بزرگش می کنم.

سوره یوسف سراسر عبرت و توحید است، ولی خدای متعال به پیامبر گرامی می فرماید: «وَ ما أَكْثَرُ النَّاسِ وَ لَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنين »(یوسف/‍۱۰۳) هر چه هم تو به اینها اشتیاق داشته باشی اکثرشان ایمان نمی آورند. بعد می فرماید: «وَ ما يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِكُون »(یوسف/۱۰۶) آنهایی هم که ایمان می آورند اکثرا خالص نیستند و اخلاص ندارند. ایراد کار کجاست؟ آیا پیامبران کارشان را بد انجام دادند که اینها نمی فهمند و به راه نمی آیند یا اینکه خدای متعال کارش را بد انجام داده؟ هیچ کدام نیست، خدای متعال می فرماید: «وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْض »(یوسف/۱۰۵) ما انقدر برای آنها آیات در آسمان و زمین گذاشتیم که «يَمُرُّونَ عَلَيْها» صبح و شب این آیات را مرور کنند «وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُون » اما اینها رویشان را از آن آیات ما برمیگردانند و دنبال کار خودشان هستند. اگر دنبال این بودند که راه را پیدا کنند آیات زیاد است.

یک عزیزی می گفت آدم وقتی در بیابان راه را گم کرده، می گردد راه را پیدا کند. یک موقع رد پای گوسفند می بیند و دلش روشن می شود و می فهمد که اینجا رفت و آمدی بوده و این نزدیکی یک آبادی وجود دارد ولی اگر مشغول بازی باشد و دنبال راه نباشد، گله های گوسفند هم از بغلش رد بشوند چیزی متوجه نمی شود. اگر آدم در دنیا بخواهد بندگی کند و راه خدا را پیدا کند و دنبال خدا باشد و اهل ذکر باشد، زمین و آسمان با آدم حرف می زنند و همه عالم برایش آیات خدا می شوند. وقتی خورشید طلوع می کند آیه است و وقتی هم که غروب می کند آیه است. در تسبیحات سحر ماه رمضان می خوانیم «سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِقْبَالِ النَّهَارِ وَ إِقْبَالِ اللَّيْلِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَلَى إِدْبَارِ النَّهَارِ وَ إِدْبَارِ اللَّيْل » اینها همه آیات هستند.

پس «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» قسم به خورشید قسم وقتی که خورشید بالا می آید. اگر اهلش شدیم قرآن با ما حرف می زند و اگر اهلش هم نشدیم قرآن در حجاب است، «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريم »(واقعه/۷۷) این کتاب دستش بسته نیست، کریم است و دست ما را می گیرد و رزق می دهد و با کرامت هم می دهد، «وَ الْقُرْآنِ الْحَكيم »(یس/۲) خود این قرآن حکیم و کریم و ذکر است ولی «في  كِتابٍ مَكْنُون »(واقعه/۷۸) این قرآن یک کتابی است که حجاب دارد «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون »(واقعه/۷۹)‌ انسان به اندازه ای که پاک می شود و از تعلقاتش رو به خدای متعال می آورد آیات قرآن و حقایقش برای او آشکار می شوند و انسان را دستگیری می کنند. در مرحله ظاهر خدای متعال قرآن می فرماید «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها» این معلوم است جزو آیات خداست و کسی هم می فهمد که خدای متعال چه چیزی دارد می گوید که اهل اقبال وقتی رویش را به قرآن می کنند می فهمند.

یک معنای باطنی هم برای آیه شده که این معنا لطیف تر است و اینجا خدای متعال دارد به یک شمس قسم می خورد. یک شمس دیگری داریم که او مهم است. آن شمس چه کسی است؟ آن چیست که همه عالم را روشن می کند؟ آن شمس فقط منظومه ما را روشن می کند و تازه غروب و طلوع دارد اما یک شمسی است که همه عالم را روشن می کند و هر کجا باشید او وجود دارد. فرمود «وَ الشَّمْسِ» وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم است و ضحی که پرتو این شمس است، دین حضرت است. در یک روایت دیگری فرمود شمس وجود مقدس امیرالمؤمنین است و ضحای این شمس دوران ظهور است که حقیقت ولایت حضرت عالم را روشن می کند.

پس ما خورشیدی داریم که وجود مقدس نبی اکرم است و وقتی طلوع می کند عالم را روشن می کند. این خورشید ضحایی دارد و پرتوش می آید و عالم را روشن می کند و بناست این اتفاق بیافتد. این یک امری است که به تدریج در عالم واقع می شود. همینطور که خورشید به تدریج وقت ظهر بالا می آید، وجود مقدس نبی اکرم هم پرتو وجودشان و دینشان هدایتی است که برای ما آوردند که بناست عالم ما را روشن کند. این یک امری است که واقع می شود.

منتها طلوع این خورشید یک طلوع جزئی در قلب مؤمن دارد. هر کدام از ما اگر مؤمن شدیم این خورشید در ما طلوع می کند و قوای ما را نورانی می کند و قلب و فکر و جسم مان نورانی می شود که این همان نور ایمان است. فرمود نور ایمان در قلب مؤمن ظاهر و منتشر می شود و اعضاء و جوارحش را روشن می کند. این برای انسان اتفاق می افتد. اما یک موقع طلوعی دارد که آن طلوع در دوره ظهور امام زمان علیه السلام است و روایات هم این را بیان کردند و فرمودند دوران ضحی، دوران ظهور امام زمان است که به تدریج این خورشید بالا می آید.

نبی اکرم آمدند تا عالم را روشن کنند و روشن هم می کنند. خدای متعال می فرماید: «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى  وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون »(توبه/۳۳) مشرکین بخواهند یا نخواهند برنامه خدا این است که این دین عالم را روشن کند. می فرماید: «يُريدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِم »(صف/۸)‌ اینها می خواهند نور الهی را با بازدم خودشان در عالم خاموش کنند؛ مگر می شود؟ «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» خدای متعال این نور را نه فقط حفظ می کند بلکه به مرحله کمال می رساند «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُون » چه آن ها بپسندند یا نپسندند. پسند آنها برای خدای متعال مبنا نیست، این اراده اوست.

پس این خورشید می آید و عالم را می گیرد حضرت عالم را روشن می کنند و بر همه ادیان غالب می شوند. فقط دین خدا پرستی و توحید در عالم باقی می ماند. این یک امری است که خواهد شد و به تدریج هم اتفاق می افتد. یک برنامه ای هم دارد که برنامه اش به دست وجود مقدس نبی اکرم و ائمه اجرا می شود. این طرح خیلی بزرگ است و این طرح کوچکی که ما فکر می کنیم نیست. این طرح واقع خواهد شد و برنامه اش هم قرآن است. قرآن برنامه ای است که وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت با او اقدام می کنند و عالم را به آن نقطه ای می رسانند که خدا فرموده است. لذا بخش عمده ای از قرآن برنامه ای است که خدای متعال به آنها داده و آنها با این برنامه عالم را جلو می برند و هدایت می کنند.

در هر شب قدر امام زمان یک طرح بزرگ دارند. در بعضی از دعاهایی که در ماه رمضان است می خوانیم خدایا در آن تقدیر عظیمی که در شب قدر اتفاق می افتد ما را از جهنم آزاد کن تا ما هم به حج موفق بشویم. امام زمان علیه السلام شب قدر یک برنامه برای کل عالم دارند که کل این سه جبهه مؤمنین و منافقین و مشرکین را حضرت تنظیم می کنند. این یک کار کوچک نیست. این که امسال مؤمنین به کجا برسند و جبهه کفر و نفاق چه کار بکنند، با امضای حضرت است. شب های قدر طرح بزرگ امضاء می شود. یک برنامه بزرگی است که آن برنامه در دست امام علیه السلام است و با آن برنامه عالم را دارد جلو می برد.

امام زمان همینطوری است و با یک برنامه روشن الهی عالم را اداره می کنند. نه این که فقط ما را اداره می کنند بلکه کل عالم را اداره می کنند. امام زمان کسی است که جبرئیل و میکائیل و ملائکه مقرب خدا که عالم ملکوت به دستشان است کارگزار و قوای حضرت در عالم هستند. او چنین طرح بزرگی دارد.

طرح بزرگ امام و نسبت ما با آن

پس یک طرح بزرگی است که حضرت دارند با آن طرح، عالم را پیش می برند. سوال اینجاست که ما کجای این طرح هستیم؟ ما دو جور می توانیم زندگی کنیم؛ یک بار بی خیال زندگی می کنیم و با طرح حضرت کار نداریم. کفار اینطوری هستند و کاری با حضرت ندارند. یک واقعه عظیمی در عالم در حال اتفاق افتادن است که خدای متعال این کار را به دست ولیّ خود جلو می برد، چه ما بفهمیم و چه نفهمیم؛ «أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى  وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَه» خدای متعال می خواهد این دین را غالب کند و کار را جلو می برد. هیچ رو به عقب هم نیست و کاملا رو به پیش است. طرح خدای متعال که عقبگرد ندارد. خدای متعال هیچوقت شکست نمی خورد.

خدای متعال در قرآن مکرر وقتی برنامه های کفار و طغیان و سرکشی شان را توضیح می دهد، می فرماید: «وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزين »(انعام/۱۳۴) شما نمی توانید خدا را ناتوان کنید. خیال نکنید دست خدا بسته شده است. این یک فرصتی است که به شما داده به خاطر اینکه عالم امتحان است. بعد هم جمعتان می کند. گاهی هم می فرماید خوب گوش کنید و ببینید یک صدایی از آن کسانی که این همه کرّ و فرّ داشتند اصلا به گوشتان می رسد؟ فرعون ها و نمرود ها کجا هستند؟ گاهی هم می فرماید وقتش که شد سنگبارانشان کردیم یا یک صاعقه ای به آن ها زدیم و یا در دریا کارشان را تمام کردیم.

پس یک طرح با عظمت پیش رو است. ما کجای این طرح هستیم؟ می شود بیرون بایستیم و در جبهه کفار برویم؟ می شود بی خیال باشیم و در جبهه کفار نرویم؟ منتظر کسی است که برنامه حضرت را می فهمد و برنامه مستقلی برای خودش نمی ریزد و در طرح حضرت عمل می کند. مثل این است که در یک اتاق جنگ یک نقشه جنگ می ریزند و یک سرباز خودش را با این طرح هماهنگ می کند و سعی می کند به اندازه خودش بفهمد در جایی که ایستاده آن طرح را عمل کند و مخالف او عمل نکند.

پس وجود مقدس امام زمان یک کار بزرگی را در عالم جلو می برند و منتظر من و شما هم نمی شوند. اگر ما دیر برسیم از قافله جا می مانیم. مثل داستان سیدالشهداست که آنهایی که دیر آمدند، از عاشورا جا ماندند. امام حسین علیه السلام یک کار بزرگی انجام می دهند و قرارش را با خدا از عالم میثاق بستند. او که منتظر نمی ماند. او با نقشه آمده و کارش هم به انجام می رساند. حضرت همه مردم بصره و کوفه را دعوت کردند اما نهایتا با هفتاد و دو نفر  کار را جلو بردند. حضرت شب عاشورا به یارانشان فرمودند بلند شوید بروید، شما چه باشید یا نباشید کار من جلو می رود.

بعد یک عده ای دیر آمدند. اینجا چه کسی ضرر کرد؟ امام حسین که منتظر نمی شوند. وقتی امام حسین به شهادت رسید شما جزو توابین بشوید چه فایده ای دارد؟ نمی خواهم بگویم هیچ فایده ای ندارد ولی دیگر جا ماندند. امام یک طرح بزرگی در عالم دارند و منتظر من و شما هم نمی شوند. این خورشید دارد به تدریج عالم را با یک برنامه و یک طرح بزرگی که یک تکه اش شب های قدر است جلو می برند. در شب قدر حضرت برنامه آن سال را امضاء می کند و ملائکه برنامه شان را از امام می گیرند و می روند. ملائکه مقرب که اعظم از همه ملائکه هستند «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْر»(قدر/۴) همه امور را می آورند و به امضای حضرت می رسانند. لذا به ما گفتند به این سوره برای اثبات امامت ما احتجاج کنید. روح به چه کسی نازل می شود؟ روح اعظم از همه ملائکه است.

به حضرت امیر عرض کرد آقا روح از ملائکه است؟ فرمود روح بزرگتر از ملائکه است. روح مسجود ملائکه است. بعد حضرت فرمودند آیه قرآن را خواندید «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي  فَقَعُوا لَهُ ساجِدين »(ص/۷۲) ملائکه به روح سجده کردند. همه اینها می آیند و به حضرت نازل می شوند و حضرت برنامه شان را امضاء می کنند.

پس طرح حضرت خیلی بزرگ است. هم می شود انسان شب قدر غافل باشد و کار خودش را بکند و برای سال خودش نقشه بکشد و هم می شود انسان دنبال این باشد که طرح حضرت کجاست. به اندازه ای که ما خودمان را با طرح حضرت هماهنگ می کنیم منتظر حقیقی می شویم. ما باید سعی کنیم برنامه حضرت را بفهمیم و زندگی مان را در برنامه حضرت ببریم. این که در قرآن به ما می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين »(توبه/۱۱۹) مؤمنین تقوا داشته باشید، یعنی یک کار خیلی مهمی است و حواستان را جمع کنید و بی گدار به آب نزنید و دامنتان را جمع کنید. این دستور مهم یعنی با امام راه بروید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين » می فرماید با امام راه بروید و در عالم تنها راه نروید چرا که گم می شوید و تنها به جایی نمی رسید. اگر تنها رفتید در دام دشمن می افتید.

در روایات مکرر فرمودند آدمی که از امامش جدا می شود مثل گوسفندی است که از چوپانش جدا می شود. نمی خواهند که ما را تحقیر کنند، می خواهند یک واقعیتی را بگویند که در مقابل این گله های گرگ و حیوانات درنده و وحشی، کسی که محافظ است این چوپان است و الا گرگ که از گوسفند نمی ترسد. گوسفند هرچه هم فرار کند در دام گرگ است مگر اینکه با چوپانش راه برود که از خطر حیوانات وحشی محفوظ باشد. ما هرطوری هم نقشه بکشیم و بدویم و پنهان بشویم در دست شیطان هستیم الا این که با امام راه برویم. اگر با امام راه رفتیم و دنبال امام بودیم شیطان نمی تواند ما را با خودش ببرد. اگر از امام فاصله گرفتیم خطوات شیطان می آید و نقشه های خودش را در زندگی ما پیاده می کند و ما را جهنمی می کند.

تقوا یعنی با امام راه رفتن. حواستان باشد از ولیّ خدا جدا نشوید. جدا شدن از امام بی تقوایی است. بدون امام نماز هم بخوانید بی تقوایی است. اگر با امام راه بروید خوابتان هم تقواست. از آن طرف خوابیدن در جبهه امام هم تقواست و بیرون از طرح امام مجاهده اش هم شیطنت است. خیلی ها کشته شدند اما مگر همه کشته ها اهل نجات هستند؟ «الَّذينَ آمَنُوا يُقاتِلُونَ في  سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا يُقاتِلُونَ في  سَبيلِ الطَّاغُوت » ولی فی سبیل الطاغوت فایده ندارد. ما باید خودمان را با طرح امام هماهنگ کنیم. امام به ما مهلت می دهد و تک تک ما را دعوت می کند و یکایک ما را صدا می زند؛ یعنی امام برای دانه به دانه ما نقشه می کشد و از هیچ کدام از ما غافل نیست. این طور نیست که امام از لشکر خودش غافل باشد. ما باید تلاش کنیم وقتی صدایمان می زنند در طرح امام و در برنامه امام حرکت کنیم و خودمان را به امام برسانیم و از امام جدا نشویم.

معیت یعنی با امام باشید «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين » اگر با امام راه رفتیم و در طرح امام بودیم، یک جایی آدم را در یک میدان نبردی می اندازد که سختی و گرسنگی و تشنگی دارد که همه اش هم عبادت محسوب می شود. لذا در سوره مبارکه توبه خدای متعال می فرماید: «اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقين » با پیامبر خدا و امام راه بروید.

بعد فرمودند: «ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ»(توبه/۱۲۰) اهل مدینه و کسانی که اطراف مدینه هستند حق ندارند از نبی اکرم تخلف کنند. حضرت در یک میدانی پا می گذارند و به ما می فرمایند شما هم با حضرت همراهی کنید «وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِه » رو به خودتان نکنید و منافع خودتان را نبینید و پیامبر خدا را رها نکنید و دنبال او حرکت کنید و حواستان به او باشد. اینطور نباشد که جان خودت را بگیری و پیامبر را وسط میدان جنگ بگذاری و فرار کنی. مثل همه مسلمان هایی که در اُحد این کار را کردند و حضرت را وسط معرکه رها کردند، جز امیرالمؤمنین هیچ کسی نمانده بود و همه روی کوه ها فرار می کردند.

بعد می فرماید: «لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في  سَبيلِ اللَّه » در این همراهی نبی اکرم ممکن است سختی ببینید و تشنگی و گرسنگی بکشید و خسته بشوید. این راه زحمت دارد. این راه گرسنگی است «وَ لا مَخْمَصَةٌ في  سَبيلِ اللَّه » تازه مخمصه یعنی گرسنگی که آدم را لاغر می کند و شکم انسان به کمرش می چسبد. «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في  سَبيلِ اللَّهِ» وقتی در راه خدا می روید ممکن است اینها به شما برسد «وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّار» ممکن است پا در میدانی بگذارید که دشمن عصبانی بشود «وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً» از دشمن ضربه می خورید و مجروح می شوید و در فشار اقتصادی قرار می گیرید، ولی در مقابل همه اینها وقتی در کنار صادقین و در کنار حضرت هستید، برایتان عمل صالح می نویسند. دیگر تشنگی و گرسنگی و خستگی و اینکه دشمن را به غیض می آورید، عمل صالح است. اگر کسی با امام راه برود همه چیزش عمل صالح می شود. بیرون این وادی نماز هم عمل صالح نیست.

انتظار یعنی با امام و همراه با امام حرکت کردن. منتظر کسی است که می فهمد عالم امام دارد و خدای متعال خلیفه ای دارد. این خلیفه هم انقدر مقرب و محترم است که نه تنها ما بلکه همه ملکوت عالم بر او سجده کردند، «اسْجُدُوا لِآدَم »(بقره/۳۴) این سجده اصلش سجده بر وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت است. در روایت آمده که فرمود هیچ ملکی برای انجام هیچ کاری روی زمین نمی آید الا این که اول محضر امام می رود و اجازه می گیرد. یک عزیزی هم می فرمود که الان هم وقتی می آیند، ابتدا محضر امام سجده می کنند. البته این سجده عبادت خداست و عبادت امام نیست. مثل سجده بر حضرت آدم است.

این وجود مقدسی که این طرح بزرگ را دارد جلو می برد، می خواهد همه عالم را برساند. به ما گفتند با امام حرکت کنید؛ یعنی هرکجا امام است شما هم آنجا باشید و سفره و طرحتان را جدا نکنید. امام صادق علیه السلام به مِسمَع فرمودند تو که نزدیک کربلا هستی به زیارت جد ما می روی؟ گفت آقا من چون سرشناس هستم این حاکمان منطقه من را زیر نظر دارند و اگر بروم برای عبرت دیگران هم که شده من را مجازات می کنند، لذا نمی توانم به زیارت بروم. حضرت فرمود حالا که زیارت نمی روی یاد مصیبت جد ما می کنی؟ گفت بله آقا گاهی انقدر حالم متحول می شود که از غذا خوردن و خوابیدن می افتم، به طوری که اهل خانه می فهمند حال من عوض شده است. حضرت فرمودند احسنت، تو از آن کسانی هستی که «يَفْرَحُونَ لِفَرَحِنَا وَ يَحْزَنُونَ  لِحُزْنِنَا»(1) با غصه ما غصه دار می شوند و با شادی ما شاد می شوند و سفره شان را از ما جدا نکردند.

مگر کسی که وقتی امام به کربلا رفته، مشغول کار خودش باشد، به جایی می رسد؟! امام دارند به سمت کربلا می روند و می گویند من دارم کربلا می روم. اگر کسی همه تعلقاتش را بیاندازد و پشت سر من بیاید به لقاء خدا می رسد، «مَنْ  كَانَ  بَاذِلًا فِينَا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَه »(2) کسی که آماده لقاء خداست جانش را کف دست بگیرد و کوچ کند، «فَلْيَرْحَلْ» همه چیز را پشت سر بیاندازد و با من بیاید تا من او را برسانم.

حضرت فرمود مسمع تو از آنهایی هستی که سفره شان را از ما جدا نکردند و آنجایی که ما خوشحال هستیم خوشحال هستند و آنجایی که ما غصه دار هستیم غصه دار هستند و آنجایی که ما در خطر هستیم آن ها هم در خطر هستند و آنجایی هم که ما در امنیت هستیم آن ها هم در امنیت هستند. این همانی است که می فرماید: «ما كانَ لِأَهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَ لا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ » حق ندارند جان خودشان را بگیرند و جان پیامبر را وسط خط بگذارند.

حضرت فرمود که مسمع حالا که اینطوری هستی وقتی جانت به حلقومت رسید، می فهمی که این چه سرمایه ای است که انسان سفره اش را از امام جدا نکند. در حال حاضر امام غایب مگر امام نیست؟! مگر عالم را اداره نمی کند؟! مگر مثل حضرت امیر ارواحنا فداه و مثل بقیه ائمه علیهم السلام جبرئیل شب های قدر نزد ایشان نمی آید و برنامه اش را نمی آورد؟! او همان امام است. منتظر یعنی کسی که دنبال امامش حرکت می کند و طرح امام را می فهمد و به آن عمل می کند.

اینجا یک سوال پیش می آید که ما از کجا طرح امام را بفهمیم؟ به ما گفتند که در عصر غیبت، فقاهت باید باشد و باید با دستگاه فقاهت راه بروید. فهم طرح ما ساده نیست. این طرح را باید به دقت فهمید، ما باید با امام حرکت کنیم و در عالم برای خودمان نقشه نکشیم. ما هرچه برای خودمان نقشه بکشیم، در دام شیطان هستیم و هر کجا با امام راه برویم از دست شیطان نجات پیدا کردیم. این فقط راجع به وجود مقدس امیرالمؤمنین نیست «وَلَايَةُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ حِصْنِي فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذَابِي  »(۳)، عینا ولایت امام زمان هم همینطور است. اگر کسی با امام راه برود در امان است و اگر از امام جدا شد دیگر هیچ امنیتی نیست. اگر در این طرح با امام راه رفتیم، دست شیطان از ما کوتاه می شود، ولی اگر از امام فاصله گرفتیم خطوات شیطان زندگی ما را زیر و رو می کند.

بعد آدم می گوید من وقتی محضر امام رضا علیه السلام بودم حالم خیلی خوش بود ولی چرا همین که برگشتم حالم از دست رفت؟ به خاطر این است که خطوات شیطان در زندگیت وارد شده است و وقتی برمیگردی می بینی در طرح شیطان داری عمل می کنی و از امامت فاصله می گیری. ما باید از زندگی مان خطوه و نقشه شیطان را دور کنیم. او نقشه می کشد و طرح می دهد و می گوید اینطوری بخور و اینطوری بخواب و اینطوری زندگی کن و اینطوری ازدواج کن و این طوری صلح کن و اینطوری دوست بگیر. وقتی با خطوه او جلو رفتی و به طرح او عمل کردی، از امام جدا می شوی و همه برکاتی هم که به دست آوردی را از دست می دهی. باید مواظب باشیم خطوه و نقشه های شیطان در زندگی ما نیاید و با امام حرکت کنیم.

پی نوشت ها:

(1) كامل الزيارات، النص، ص: 101

(2) اللهوف على قتلى الطفوف، النص، ص: 61