نسخه آزمایشی
یکشنبه, 09 ارديبهشت 1403 - Sun, 28 Apr 2024

شب اول حسینیه حق شناس/ بهره مندی از قرآن کریم با رفع حجاب ها

متن زیر سخنان شب اول آیت الله میرباقری به تاریخ 25 اردیبهشت ماه سال 98 است، که در حسینیه مرحوم آیت الله حق شناس ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال چراغ هدایتی را در یک مشکاتی نازل کرده که این چراغ قرآن و مشکات هم وجود مقدس نبی اکرم هستند. خدای متعال به نبی اکرم دستور دادند که قرآن بخوانند تا عالم از انوار هدایت ایشان بهره مند شوند و به سعادت برسند. اما یک سری از حجاب ها هستند که امکان بهره برداری را از انسان سلب می کنند. اگر انسان مَدّ سمع و بصر پیدا کرد می تواند این انوار را ببیند و از آن ها بهره مند شود.

نعمت بزرگ قرآن

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى  صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميد»(ابراهیم/۱) یکی از بزرگترین نعمت هایی که خدای متعال به واسطه وجود مقدس نبی خاتم صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیت بزرگوار ایشان به ما عطا کرده، کتاب الهی و قرآن است که مخزن اسرار الهی است و ما مکلف هستیم که نسبت به این نعمت خدا شاکر باشیم و تقریبا هم کسی شکرگزار این نعمت نیست و قدر این نعمت خدا را نمی داند کما این که قدر نبی اکرم و اهل بیت دانسته نشده و نمی شود.

در این آیه شریفه خدای متعال به وجود مقدس نبی اکرم خطاب می کند که این قرآن کتابی است که ما بر شما نازل کردیم کتاب و جای دیگر یا ظرف دیگری نیست که تحمل این کتاب ما را داشته باشد. این کتاب را بر شما نازل کردیم کما این که در جای دیگری در قرآن می فرماید «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمين »(شعراء/۱۹۳) این کتاب را بر قلب شما نازل کرده «لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرينَ * بِلِسانٍ عَرَبِيٍّ مُبينٍ»(شعراء/۱۹۳-194) تا این که شما به وسیله این کتاب انذار کنید و مردم را بیدار کنید و خطرهایی که بر سر راهشان هست را بهشان اطلاع دهید.

در این آیه هم خدای متعال می فرماید: «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ» ما این کتاب را بر شما نازل کردیم که «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» به وسیله این کتاب شما مردم را از ظلمات به سمت وادی نور بیرون ببرید، «إِلى  صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميد» این وادی نور و صراط خدای متعال، صراط خدایی است که عزیز و حمید است. این کتاب کتابی است که اگر قلبی بخواهد نورانی بشود و سیر کند و در وادی معرفت و نور الهی به سرچشمه نور برسد، با این کتاب باید این سیر اتفاق بیافتد، «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» خروج از ظلمات به سمت نور نیاز به این کتاب دارد.

این ظلمات هم یک وادی بسیار خطرناکی است که قرآن توضیح می دهد: «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمات »(بقره/۲۵۷) گاهی کار به جایی می رسد که انسان این اولیاء طاغوتی که آدم را وارد وادی ظلمات می کنند را می پرستد و خودش ولایت آنها را می پذیرد و آنها به تدریج قوای انسان را اعم از قلب و فکر و چشم و گوش انسان را در وادی تاریکی و ظلمت می برند. نجات از این ظلمات به سمت وادی نور به وسیله این کتاب عزیز و به دست کسی است که خدای متعال این کتاب را بر قلب او نازل کرده است.

هدایت با قرآن کریم

پس تمام اشخاصی که در عالم هدایت می شوند در وادی توحید سیر می کنند و به سرچشمه نور می رسند و حجاب های ظلمانی را پشت سر می گذارند با این قرآن سیر می کنند. در فرازی از مناجات شعبانیه حضرت به خدا عرضه می دارند: «وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْك » پروردگارا دیده های دل ما را با پرتو نگاه به سوی خودت نورانی کن؛ یعنی دل ما دیده هایی دارد که ممکن است این دیده کور بشود و آنچه که باید ببیند را نبیند. آنچه که ما در عالمِ حس می بینیم، تمام اینها یک مَثَل هایی هستند که ما بتوانیم از طریق این مثل ها به آن حقایق و به آن عوالم اصلی برسیم کما این که در این عالم خدای متعال یک خورشید و نوری قرار داده و یک چشمی به ما داده که در پرتو این نور می تواند ببیند.

در روایات آمده که دل انسان هم دیده هایی دارد که این دیده ممکن است مبتلا به کوری بشود. واقعا اگر این دیده باز شد، می تواند عالم ملکوت و عوالم باطن را ببیند و طیّ کند. انسان وقتی می تواند از موانع عبور کند که پرتو نگاه به سوی خدا بر دل انسان بیافتد و دل انسان را نورانی کند. به اندازه ای که این نور بر قلب انسان می تابد، انسان می تواند در پرتو این نور موانع را کنار بزند و به سرچشمه نور برسد. اگر کسی بخواهد سیر کند و پرده های ظلمانی را کنار بزند و بعد هم در وادی نور سیر کند، این با نور قرآن ممکن است.

اما یک اولیاء طاغوتی هستند که تدبیر می کنند و عالم را ظلمانی می کنند. آدم از این حجاب های ظلمانی باید عبور کند. گناهان و صفات رذیله حجب ظلمانی هستند ولی همه اینها فرع هستند و اصل حجاب ظلمانی آن محیط ولایت تاریک و ظلمانی اولیاء طاغوت است. عبور از آن وادی و رسیدن به وادی رحمت الهی و ولایت نور با این کتاب است.

اگر کسی مستمراً دست به دست نبی اکرم داد و برای دریافت این انوار حضرت آماده شد، هدایت می شود. چراغ هدایت الهی در قلب ایشان روشن شده چون «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فيها مِصْباحٌ الْمِصْباح »(نور/۳۵) در یک حدیثی فرمود مَثَل نور خود حضرت هستند و مشکات قلب حضرت است که چراغ نور نبوت است. این چراغ نبوتی که خدا در دل پیامبر روشن کرده و این کتابی که خدا بر قلب این پیامبر نازل کرده، می تواند همه را از وادی ظلمات به سمت نور هدایت کند. اگر پرتو این قرآن در دل ما افتاد به حدی دل نورانی می شود که نه فقط از وادی ظلمت عبور می کند، بلکه حجاب های نور را هم پشت سر می گذارد و به سمت سرچشمه نور سیر می کند. سیر در مقامات توحید و صفات کریمه بندگان الهی با همین کتاب عزیز است.

اینقدر این کتاب با عظمت است که اگر همه بر سر سفره قرآن بنشینند، همه موحد می شوند و به عالی ترین مقامات توحید می رسند، «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى  صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميد» تمام درجات معنویت در همین قرآن است و تمام رزق های معنوی الهی و حتی رزقهای ظاهری و رزق های پاک از سر سفره قرآن است و تمام درجات بهشت از درجات قرآن هستند و تمام نعمت هایی که در بهشت متنعم به او هستیم نازله قرآن هستند کما این که نازل امام علیه السلام هستند.

خدای متعال می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنين »(یونس/۵۷) ما این کتابی که بر شما نازل کردیم «قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» مواعظ پروردگارتان است. انسان اگر پای قرآن بنشیند و موعظه های ربّ خودش را دریافت بکند، دلش بیدار می شود. اگر انسان بیدار شد و از حالت غفلت بیرون آمد، با قرآن و با هشدارهای الهی حرکت می کند، «وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ». موانع و بیماری ها و شرک هایی در دل انسان است که نمی گذارد راه خدا را برود. یکی از این ها کافی است تا آدم را زمین گیر کند. یک دانه اش آدم را از رفتن در راه خدا باز می دارد. اینها باید پاک بشود و قرآن شفای این بیماری هاست. با قرآن دل انسان پاک و آرام می شود و به سلامت به مقصد می رسد. انسان سالمی که به راه افتاده و بیدار شده، قرآن چراغ هدایت اوست و بر وجود او می تابد و او را در درجات قرب و معنویت سیر می دهد.

کسی با این قرآن سیر کرد به آن رزق های خاصی که خدا در قرآن قرار داده و از او تعبیر به رحمت شده می رسد. این رحمت به تعبیر بزرگانی مثل علامه طباطبایی رحمت رحیمیه و آن رحمت خاص برای مؤمنین است؛ آن رزق های خاصی که خدای متعال برای مؤمنین در عالم قرار داده که یقین و توکل و رضا و ایمان و محبت است، اینها از طریق قرآن به انسان می رسد. یک چنین سفره ای است که خدای متعال بر سر راه ما پهن کرده است. در ماه رمضان که «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآن »(بقره/۱۸۵)  این سفره با تمام رزق های گسترده معنوی خودش پیش روی ما انداخته شده و باید بیش از ایام دیگر از آن بهره مند بود.

امیرالمؤمنین در چندین بیان قرآن را توصیف می کنند و توضیح می دهند که ما باید چطور با قرآن برخورد کنیم. در یکی از بیان های شان می فرمایند: «وَ مَا جَالَسَ هَذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ إِلَّا قَامَ  عَنْهُ بِزِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَان »(1) مجالست یعنی هم نشینی و هم نشینی هم دو طرفه است. اگر کسی با قرآن همنشین شد، قرآن هم با او همنشین می شود. حضرت فرمود کسی با قرآن مجالست نمی کند مگر اینکه وقتی از سر سفره قرآن برمیخیزد، یک چیزی به او اضافه شده یا چیزی از او کم شده؛ «زِيَادَةٍ فِي هُدًى أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمًى » یا یک چراغ هدایتی در دلش روشن شده که تا الان روشن نبوده و یا یک کوری و عمایه ای از دل انسان برداشته می شود و یک بابی به سوی قلب انسان باز می شود. آنچه که از انسان کم می شود عمی است و آنچه که اضافه می شود هدایت است.

یک چنین کتابی را خدای متعال در اختیار ما قرار داده است. استفاده از این کتاب شرایطی دارد که در خود قرآن مکرر آمده است. خدای متعال می فرماید این کتابی که در اختیار شماست، این کتاب کریم است و از شما با کرامت دستگیری می کند و منتی هم بر سر کسی نمی گذارد، «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَريم »(واقعه/۷۷) اما این کتاب در یک کنان و پرده و حجابی است «في  كِتابٍ مَكْنُون »(واقعه/۷۸)، به همین خاطر «لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُون »(واقعه/۷۹) انسان به اندازه ای که به طهارت می رسد می تواند حقایق این قرآن را لمس کند. کسانی که اهلش نیستند از این قرآن بهره نمی برند.

موانع و حجاب ها

خدای متعال در سوره مبارکه انعام می فرماید: پیامبر ما «وَ مِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْك »(انعام/۲۵) یک عده ای پیش شما می آیند و استماع می کنند و کلام شما را گوش می دهند، ولی «وَ جَعَلْنا عَلى  قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ» بر قلب آنها یک کنان و پرده ای انداختیم که نمی توانند به فقه القرآن برسند. آنها قرآن را می شنوند ولی فقیه نمی شوند. فقه قرآن و فهم قرآن و آن انوار باطنی قرآن به آن ها نمی رسد. ممکن است به حسب ظاهر هم خیلی اهل قیل و قال و سر و صدا باشند و ساعت ها هم در باب قرآن صحبت کنند، ولی قلبشان یک کنانی دارد و فقه القرآن برایشان حاصل نمی شود.

در همایشی که برای یک آقایی بود، من را دعوت کردند و من بعد متوجه شدم که مناسبت آن فرد با حضرت امیر خیلی مناسبت قوی ای نیست. یک عزیزی آنجا گفتند که این بنده خدا برهان و قرآن و عرفان را با هم جمع کرده است. من هم صحبتم را که کردم دیدم حق حضرت امیر هم باید ادا بشود و ظلم نشود؛ گفتم من نمی فهمم چطور کسی قرآن را فهمیده و به نقطه تحت باء بسم الله قرآن نرسیده است. بسم الله از نقطه تحت باء شروع می شود و همه قرآن از اینجا بسط پیدا می کند. حضرت فرمود نقطه تحت الباء من هستم. کسی که به اینجا نرسیده چطور به قرآن رسیده است و قرآن و برهان و عرفان را با هم دیگر جمع کرده است؟!

پس این قرآن را یک عده ای گوش می دهند ولی کنانی بر قلبشان است که فقه قرآن برایشان پیدا نمی شود، «وَ في  آذانِهِمْ وَقْراً» گوششان هم یک سنگینی دارد که آنچه باید بشنوند و به سمعشان برسد نمی رسد. آن ها گوش می دهند ولی گوششان سنگین است «وَ في  آذانِهِمْ وَقْراً». در سوره مبارکه اسراء خدای متعال توضیح می دهد که اینها چه کسانی هستند و چطور می شود که پیامبر قرآن می خواند و آن ها هم گوش می دهند ولی نمی شنود!

وقتی پیامبر مبعوث شد دستور این بود «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ»(علق/۱) پیامبر ما بخوان. این مرحله ای است که دیگر شما باید بخوانید و وحی را تلقی کنید. وقتی شما می خوانید عالم نورانی می شود. خواندن حضرت که خواندن ما نیست. وقتی حضرت قرآن می خواند همه عالم نورانی می شود. می فرماید: «وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآن »(اسراء/۴۵) وقتی شما قرآن می خوانید «جَعَلْنا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُورا» بین شما و آنهایی که ایمان به آخرت ندارند، ما یک حجابی قرار می دهیم ولی این حجاب مستور است و دیده نمی شود. اگر دیده می شد که باز کار راحت تر بود. هرچه هم خودشان را به در و دیوار می زنند آن طرف را نمی توانند ببینند.

گاهی این حشرات وقتی می خواهند به سمت نور بیایند شیشه جلویشان است و انقدر خودشان را به این شیشه می زنند تا می میرند و از نفس می افتند. آن ها شیشه را نمی بینند و اگر می دیدند که خودشان را به شیشه نمی زدند. آن ها مانع را نمی بینند ولی از مانع هم نمی توانند عبور کنند. تا این مانع برداشته نشود آن ها نمی توانند عبور کنند.

این شخصیت با عظمت هم که نَفَس رحمانی اش کل عالم را زنده می کند، وقتی کلام خدا را تلاوت می کند یک عده ای قلبشان نمی فهمد! «وَ جَعَلْنا عَلى  قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ» یک کنان و پرده هایی روی دلشان قرار می دهیم که به فقه کلام نمی رسند «وَ في  آذانِهِمْ وَقْراً» گوششان سنگین می شود «وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ» وقتی می گوید فقط خدا، وقتی صحبت از غیر خدا و مخلوقات در بین می آید خشک می شوند، «وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى  أَدْبارِهِمْ نُفُورا» و با نفرت پشت می کنند. اینها چه کسانی هستند؟ «الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ» آنهایی که ایمان به آخرت ندارند و به عالم بالا دل نبستند و اسیر در دنیا و تعلقات دنیا هستند، اینها وقتی قرآن خوانده می شود در حجاب هستند.

خدای متعال می فرماید: «مَنْ كانَ يُريدُ حَرْثَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها»(شوری/۲۰) هرکسی دنیا را بخواهد ما از دنیا یک بخشی را به او می دهیم، «وَ ما لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ نَصيب » ولی دیگر از عالم آخرت بهره ای ندارد. قرآن رزق آنهایی است که می خواهند راه خدا را بروند و دل به عالم آخرت بستند. آن ها دل در گرو خدا دارند.

می فرماید: «بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا»(اعلی/۱۶) شما حیات دنیا را انتخاب کردید ولی «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى »(اعلی/۱۷) آن چیزی که باقی و خیر است آخرت است. حضرت فرمود آخرت محیط ولایت ماست و دنیا محیط ولایت دشمنان ماست. اگر کسی ایمان به آخرت ندارد و در آن وادی حرکت نمی کند و در وادی دنیاست، این آدم وقتی شما قرآن می خوانید، گوشش سنگین است و قلبش پرده دارد و بین شما و آنها حجاب است؛ لذا هیچ وقت نه حقیقت قرآن را می فهمد و نه حقیقت کلام را فهم می کند. اگر ما بخواهیم کلام خدا را بفهمیم باید اتفاقاتی بیافتد و یک فتحی در دل ما بشود. خدای متعال در سوره مبارکه محمد صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى  قُلُوبٍ أَقْفالُها»(محمد/۲۴) اینها تدبر در قرآن نمی کنند. شاید معنای آیه این باشد که دلشان مقفول است و قفل شده است. وقتی دل قفل شد، تدبر در قرآن ممکن نیست.

در دعای امام صادق علیه السلام که قبل از ورود به قرآن خوب است خوانده بشود، آمده که «أَللهُمَّ اِنّی أَشْهَدُ أَنَّ هذا کِتابُکَ المُنَزَلُ مِنْ عِنْدِکَ عَلی رَسولِکَ» این دعا را وقتی می خوانیم در واقع داریم اجازه ورود می گیریم که می خواهیم به آستان قرآن وارد بشویم. بعد در ضمن این دعا از خدا تقاضا می کنیم که من را از کسانی قرار بده که «وَ لا تَجْعَلْ قِرائَتی قِرائَةً لا تَدَبُّرَ فیها بَلِ اجْعَلْنی أتَدَبَّرُ آیاتِهِ» وقتی قرآن را می خوانم من را اهل تدبر قرار بده، یعنی بتوانم پشت صحنه را ببینم. تدبر شاید یک معنایش این است که بعضی ها ظاهر را می بینند و بعضی ها هم پشت صحنه ها را می توانند ببینند.

نیاز به امتداد سمع و بصر

قرآن می فرماید که پیامبر ما اینها که نمی توانند تدبر کنند؛ چون قلب مقفول است و باید یک فتحی در قلب واقع بشود تا انسان بتواند آن حقایق قرآن را درک بکند و الا اگر قلب مقفول شد و در حجاب بود، نور قرآن هست ولی در پرده؛ مثل خانه ای است که پرده اش را کشیده، خورشید می تابد ولی در این خانه نفوذ نمی کند. اگر ما قلبمان در کنان بود، نمی تواند از این چراغ الهی که در قلب نبی اکرم برافروخته شده و همه اولیاء خدا با این چراغ سیر می کنند استفاده کند. «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ» حضرت هم تلاوت می کند و هم قرائت می کند و هم می خواهد به دل ما نفوذ کند ولی در دل ما پرده است و نفوذی اتفاق نمی افتد. باید یک فتح قلب و یک مد سمع و بصری اتفاق بیافتد و چشم انسان یک امتدادی پیدا کند و گوش انسان یک مدی پیدا کند تا کلام خدا را که از عالم بالا می آید بشنود.

این کلامی که در عوالم طنین انداخته کلام خداست، ولی این گوش امتداد ندارد که بشنود و مسدود است. قرآن نور است و باید یک مد بصری پیدا بشود که این نور قرآن را با چشم بشود ببینی و باید یک فتح قلبی واقع بشود تا حقایق قرآن در دل انسان واقع بشود. قرآن مثل امام سراسر نور است. امام علیه السلام نورش تمام عالم را پر کرده است. به تعبیر امام رضا علیه السلام «الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَم  »(2) امام طلوع کرده و نورش عالم را روشن کرده «وَ هُمْ  وَ اللَّهِ  نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ فِي الْأَرْض »(3) همه عالم را روشن کردند ولی آیا این نور را می شود ببینی؟ اگر کسی مد بصر نداشته باشد نمی تواند ببیند. امام بوی خوشش همه عالم را پر کرده اما همه می شنوند؟

امیرالمؤمنین فرمود زمانی که من بچه بودم «يُشِمُّنِي  عَرْفَه »(4) رسول اکرم بوی خوشش را به شامه من می رساند. نه این اینکه بوی عطر باشد، این بوی خود حضرت است. می فرمود وقتی حضرت به نبوت رسید من بوی نبوت را از پیامبر خدا می شنیدم و آن را استشمام می کردم. قرآن هم اینطوری است و واقعا بوی خوش دارد و مثل حضرت می ماند. منتها شنیدن می خواهد. یک شامه ای می خواهد که این بوی قرآن را استشمام کند. اگر کسی این بو را استشمام کرد، خاضع و خاشع می شود. چطور ما یک بوی خوش از یک گل می شنویم جذبش می شویم، قرآن هم اینطوری است و بوی خوش و نوری دارد منتها مد سمع و بصر می خواهد.

در روایات آمده که در عصر ظهور یکی از اتفاقاتی که می افتد «مَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِشِيعَتِنَا فِي  أَسْمَاعِهِمْ  وَ أَبْصَارِهِم »(5) خدای متعال برای شیعیان ما یک مد سمع و بصری قرار می دهد که وقتی امامشان صحبت می کند، هر کجا که باشند می شنوند و هر کجا که هستند امام خودشان را می بینند. این مد بصر است و دیگر برای این چشم ها در و دیوار و پرده ها مانع نمی شود. یک نوری در چشم می آید که مد بصر پیدا می شود. یک روحی در آدم دمیده می شود که آن روح را می بیند. به حضرت گفت آقا شما ائمه چطور عالم را می بینید؟ فرمود در ما روح القدس است که پرده ای ندارد.

حضرت فرمود در زمان ظهور مردم یک مد سمع و بصری پیدا می کنند که به هیچ برید و نامه رسانی نیاز پیدا نمی کنند. گمان نکنید اگر این روایات می گویند مردم امام خودشان را می بینند این با این ابزار جدید اتفاق می افتد! اینطور نیست؛ فرمود «مَدَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِشِيعَتِنَا فِي  أَسْمَاعِهِمْ  وَ أَبْصَارِهِم » مد سمع و بصر پیدا می کنند و همینجا که نشسته امام خودش را می بیند. اگر خدای متعال به کسی مد سمع و بصر بدهد، همین جا که نشسته می تواند صدای امام را بشنود. اگر کسی اینطوری شد، کلیم الله می شود و خدا با او صحبت می کند و کلام خدا را از لسان نبی اکرم می شنود.

این صدا در عوالم طنین انداخته و هر کسی یک بخشی از این صدا را به هر نحوی می شنود. هرچه این مد سمع بیشتر بشود، بیشتر طنین این صدا را می شنود و یک حقایق دیگری را می فهمد. مرحوم آیت الله حائری شیرازی در مدرسه حقانی درس می گفتند. یک بار ایشان تعریف می کردند که رسم این شاگردهای کلاس این بود که تا وقتی استاد بیاید مشغول تلاوت قرآن بودند. یک دفعه من وارد کلاس شدم و دیدم از یک طرفی بوی قرآن می آید و رفتم دیدم از فلان شخص است. همه در کلاس قرآن می خواندند ولی بوی قرآن فقط از این شخص می آمد.

پس قرآن بو دارد و شامه انسان اگر پاک شد، بوی قرآن را می تواند بشنود. حضرت فرمود من بوی نبوت پیامبر را می شنیدم. یک بخشی از نبوت هم قرآن است. اگر کسی اهل مد سمع و بصر شد و آن پرده ها ان شاء الله برایش کنار رفت، می تواند بشنود و می شود کلیم خدا با او صحبت کند. چطور می شود که این اتفاق بیافتد و انسان کمی شنواتر بشود و این وادی برایش باز بشود؟ شما خیال می کنید آنهایی که شب ها بلند می شوند و تا صبح تلاوت قرآن می کنند، همینطوری عبادت می کنند؟! خدا یک لذتی در ذائقه اینها قرار می دهد که خوابشان نمی برد و نمی توانند در ماه رمضان بخوابند و باید بلند شوند و تلاوت قرآن کنند. این ذائقه ای که این لذت را بچشد و این چشمی که ببیند و این شامه ای که استشمام کند و این قلبی که مفتوح باشد و حقایق قرآن بر دل او وارد بشود، این ها سرمایه هایی هستند که خدا به ما داده است. ما از بسیاری از سرمایه هایمان استفاده نمی کنیم و من گاهی مزاح می کنم که وقتی محضر خدا می رویم این سرمایه ها تقریبا آکبند است و هیچ کجایمان دست نخورده است. این کفران نعمت است.

پی نوشت ها:

(۱) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 252

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 200

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 194

(4) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 300

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 8، ص: 241