نسخه آزمایشی
شنبه, 08 ارديبهشت 1403 - Sat, 27 Apr 2024

شب سوم حسینیه حق شناس/ قرآن و نزول حقیقت رحمت در عالم؛ امام رشته موصوله رحمت واسعه به بندگان

متن زیر سخنان شب سوم آیت الله میرباقری به تاریخ 28 اردیبهشت ماه سال 98 است، که در حسینیه مرحوم آیت الله حق شناس ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال برای مؤمنین سفره قرآن کریم را پهن کرده و رزق های خاص و بزرگی در این سفره است و هرکس به اندازه ظرفیتش از آن برخوردار می شود. این سفره را هم خدای متعال از روی فضل و رحمتش پهن کرده و ربطی به شایستگی ما ندارد. فضل و رحمت خداوند هم نبی اکرم و امیرالمؤمنین هستند. از طرفی تمام رزق ها و الطافی که خدای متعال به بندگانش دارد، از روی رحمت خودش است. در واقع امام آن رحمت موصوله ای است که خداوند به خاطر او به بندگانش الطافش را سرازیر می کند. کسی که به این رشته رحمت خود را متصل می کند به سعادت می رسد و کسی هم که این رشته را قطع می کند در ضلال و گمراهی غرق می شود.

سفره فضل خداوند

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين. «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى  صِراطِ الْعَزيزِ الْحَميد»(ابراهیم/۱) این کتاب الهی سفره ای است که برای همه خوبان و اولیاء الهی گسترده شده و هرکسی در مقامی که دارد از او بهره مند می شود. این قرآن در اختیار معصومین علیهم السلام است و شرط بهره مندی از آن هم این است که انسان از معصومین سوال بکند و سائل باشد. این کتاب در اختیار امام است و به اندازه ظرفیت و لیاقت انسان از این کتاب، به انسان عطا می کند.

خدای متعال وقتی برکات قرآن را ذکر می کند، می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنين»(یونس/۵۷)  در این آیه چهار مقام از برکات قرآن اعم از موعظه و شفاء و هدایت و رحمت آمده است. در پایان وقتی از این برکات قرآن صحبت می کند می فرماید که مواعظ قرآن بر دل انسان می نشیند و انسان را بیدار می کند. بعد که انسان به عالم بیداری و یقضه وارد شد، قلب انسان را شفاء می دهد و موانع را از انسان برمی دارد و بعد دست انسان را می گیرد و در درجات قرب هدایت می کند و بعد هم آن رحمت های خاص رحیمیه الهی از این سفره به انسان می رسد که یقین و ایمان و توکل و سایر این رزق ها است.

در پایان می فرماید: «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون »(یونس/۵۸) این سفره برای شما پهن شده، اگر بر سر این سفره می نشینید از آن برخوردار می شوید و این سفره سراسر ریشه در فضل الهی دارد. مسئله عدل و مسئله این که حق شما بوده نیست، مسئله تفضل خداست و خدای متعال این سفره را برای شما از سر فضلش پهن کرده است. تمام بهره ما هم از این فضل است؛ یعنی اگر خیری به ما می رسد از سر تفضل الهی به ماست و نه از سر استحقاق و طلبی که ما از خدا داریم. تمام هدایت ها به خصوص این رزق های باطنی و معنوی که به انسان می رسد از فضل خداست. هر کسی در عالم که رزقی می خورد، از سر سفره رحمت خدا برمی دارد و ما فقیر به اسماء حسنای الهی هستیم و خدای متعال از سر رحمتش به ما لطف می کند.

الله تبارک و تعالی همه اسماء حسنی را دارد و این هزار اسمی که شما در جوشن کبیر می خوانید، همه اسامی حضرت حق هستند. نکته دوم این است که ما مخلوقات فاقد همه آن اسماء هستیم. سوم این که همه ما مضطر به این اسماء هستیم. ما نسبت به دارایی مخلوقات می توانیم چشممان را ببندیم، چون خدای متعال ما را غنی آفریده مگر اینکه خودمان خودمان را اسیر کنیم، ولی نسبت به حضرت حق اینطوری نیست و هیچ موجودی نمی تواند بگوید من قدرت و حیات و بقاء نمی خواهم. خدای متعال ما را مضطر و فقیر به خودش آفریده است. چهارمین نکته این که خدای متعال که این اسماء حسنا را دارد و در پیشانی اسماء حسنای الهی اسم رحمت است «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ» این الله، رحمان و رحیم است و اگر رحمتش نبود چیزی به کسی نمی رسید، ولی به خاطر رحمانیتش به ما هم می بخشد.

رزق و رحمت خاص خداوند

خدا یک رحمت های عامی دارد که به کافر و مؤمن می بخشد و مؤمن کافر هم یک بهره ای از حیات می برند. گرچه کافر روح الایمان ندارد، ولی بالاخره یک نفسی دارد. حضرت فرمود انبیاء پنج روح دارند، مؤمنین و اصحاب المیمنه هم چهار تا روح دارند و اصحاب المشئمه هم فقط یک روح نفس یا روح البدن دارند اما بالاخره آن را هم دارند و خدای متعال به او هم عطا کرده و حتی گاهی امکانات دنیا را به آنها بیشتر از ما می دهد.

پس خدای متعال یک رحمت عامی دارد که به همه مؤمنین و غیر مؤمنین در دنیا و آخرت عطا می کند «بَلْ كَيْفَ يَضِيقُ عَلَى الْمُذْنِبِينَ مَا وَسِعَهُمْ  مِنْ  رَحْمَتِك » در دعای ابوحمزه شب ها می خوانیم که خدایا اصلا چطور می شود که وسعت رحمت تو حتی گناهکاران را فرا نگیرد. او هم وقتی لذت می برد ریشه این لذت در رحمت خداست. پس خدا یک رحمت عامی دارد که به همه تفضل می کند و یک رزق های مخصوصی هم مثل یقین و توکل و رضا و صبر دارد که به یک عده ای عطا می کند. خدای متعال اگر رحمان و رحیم نبود چیزی در عالم به ما نمی رسید. او غنی مطلق است و ما هم فقیر مطلق هستیم و اگر رحمت او نباشد رابطه ما قطع می شود، ولی این غنی مطلق چون رحمان و رحیم است، از سر رحمتش به ما هم لطف می کند. لذا ما همه مهمان رحمت خدا هستیم. هر کجا شما می بینید دو تا مخلوق به هم گره می خورند آن رحمت خداست که اینها را به هم گره می زند و الا خودشان فی حد ذات هیچ ارتباطی با هم ندارند.

این رشته رحمت خدای متعال در عالم منتشر است و به همه می رسد منتها یک بخشی از آن برای مؤمنین است و یک بخشی هم به کفار می رسد. اما یک قسم از رزقش مخصوص به مؤمنین است و کفار از آن محروم هستند و بهره ای از آن ندارند. آن ها محروم هستند چون خودشان را محروم کردند. آن رزق الهی خاص به آنها نمی رسد. همه این عالمی که می بینید رشته رحمت خداست.

خدای متعال می فرماید که هر چه در سر سفره قرآن است و به شما می رسد، همه اینها به خاطر فضل خداست، «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون » کسی که سر سفره رحمت خدا نشست دیگر نباید نگاهش به دست دیگران باشد. این سفره خیلی از آنچه که دیگران دارند بهتر است «هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون » این سفره ای که خدا برای مؤمنین پهن کرده، سفره قرآن است. حتی درجات بهشت هم متناسب با درجات قرآن است.

این روایت در کافی شریف از وجود مقدس موسی بن جعفر علیه السلام است که از یک کسی سوال کردند دوست داری زنده باشی؟ گفت بله دوست دارم. پرسیدند برای چه؟ گفت چون می خواهم سوره اخلاص را بخوانم. هر چه می خوانم از این سوره و حقایقی که در این سوره است سیر نمی شوم. بعد حضرت در جواب او فرمودند موالی و شیعیان ما اگر در این دنیا قرآن را خوب دریافت نکنند و از دنیا بروند و هنوز به حقایق قرآن نرسیده باشند، در عالم برزخ قرآن بهشان تعلیم می شود. بعد فرمود به خاطر این است که درجات بهشت به اندازه درجات آیات قرآن است و به انسان می گویند «اقْرَأْ وَ ارْق »(1) البته همین الفاظ قرآن هم بهشت است. اگر کسی با همین الفاظ هم مأنوس شود وارد بهشت می شود، ولی درجات بهشت و نعم باطنی بهشت، نازله درجات قرآن است، کما این که خود نازله ولایت امام است.

شاید مقصود از این تعلم، تعلم ظاهری نیست؛ چون این تعلم کافی نیست. اگر آن تعلم قرآن اتفاق نیافتاده باشد و حقایق قرآن به قلب انسان نرسیده باشد به آدم تعلیم می کنند، چون به اندازه ای که قرآن بلد هستی درجه داری و راه دیگری وجود ندارد. این سفره ای که خدای متعال برای ما پهن کرده، سفره قرآن است. خدای متعال خطاب به همه مردم می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنين »، «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ» همه اینها از سر فضل و رحمت خداست، «فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا» این رزق بهتر از آن چیزی است که دیگران جمع می کنند.

در روایتی از امام سجاد علیه السلام در کافی نقل شده، از حضرت سوال کردند که آقا افضل اعمال چیست؟ حضرت فرمودند: «الْحَالُ  الْمُرْتَحِل »(2) پرسیدند مرتحل یعنی چه؟ حضرت پاسخ دادند: «فَتْحُ الْقُرْآنِ وَ خَتْمُهُ كُلَّمَا جَاءَ بِأَوَّلِهِ ارْتَحَلَ فِي آخِرِه » کسی که وارد قرآن می شود و قرآن را زمین نمی گذارد تا قرآن را تمام می کند و ختم قرآن می کند و دوباره از انتهای قرآن به اول قرآن برمی گردد. بعد حضرت فرمودند که اگر کسی خدای متعال به او رزق قرآن را عطا کرده باشد و خیال کند به کسی بهتر از او چیزی دادند «صَغَّرَ عَظِيماً وَ عَظَّمَ صَغِيرا» امر بزرگی را کوچک شمرده و امر کوچکی را بزرگ شمرده است. هرچه که به دیگران بدهند به اندازه قرآن نیست. اگر به کسی قرآن را بدهند «هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون ».

البته نمی خواهیم بگوییم که رزق های معنوی تجسد ندارند. رزق های معنوی هم تجسد پیدا می کنند و رزق پاک تبدیل به خوردنی ها و پوشیدنی ها می شود، ولی پاک است و از عالم معنا آمده است. این رزق ها را کسانی درک می کنند و قدرش را می دانند و می فهمند که می توانند چشمشان را به روی این دنیایی که خدا برای دیگران پهن کرده و بستر امتحان آنهاست ببندند.

در جاهای متعدد قرآن و با بیانات مختلفی این موضوع ذکر شده است. در یک جا خدای متعال می فرماید: «وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى  ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا لِنَفْتِنَهُمْ فيهِ وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى »(طه/۱۳۱) دو چشم خودت را امتداد نده. مدّ نگاه یعنی آدم وقتی نگاهش به چیزی افتاد آن نگاه را امتداد می دهد و دنبال می کند و دست بر نمی دارد. آن وقت این دو چشم هم مقصود چشم سر و چشم دل است. می فرماید نگاهت را به آنچه که ما از شکوفه های دنیا برای اهل دنیا رویاندیم امتداد نده «زَهْرَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا». بعضی گفتند علت این هم که می گویند شکوفه چون هیچ وقت گل نمی شود. دنیا هیچ وقت برای کسی گل نمی شود و همیشه شکوفه است. این شکوفه های مختلفی که به اهل دنیا دادیم و به هر کسی یک چیزی دادیم، تو چشم خودت را امتداد نده. وقتی نگاه آدم می افتد باید غض بصر بکند و این امتحان و فتنه آنهاست و حتی گاهی موجب عذاب برای آنها می شود، «وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ أَبْقى » آن رزق الهی که خدا برای شما مؤمنین در نظر گرفته است از او چیزی که برای آن ها قرار دادیم بهتر است.

اگر انسان نگاه خودش را فرو خوابانید و چشمش شکوفه های دنیا را دنبال نکرد، آن وقت می تواند این بهتر ها را ببیند. اگر چشمش بسته نشود دیگر آن رزق های بهتر را نمی تواند ببیند. امام سجاد علیه السلام طبق این نقل فرمود کسی که خدای متعال قرآن را رزقش کرده باشد و بعد خیال می کند بهتر از این به کسی چیزی داده شده، امر بزرگی را کوچک شمرده و امر کوچکی را بزرگ شمرده است. بهترین نعمت قرآن است ولی اگر آدم چشمش را ببندد به تدریج می تواند ارزش این رزق ها را ببیند و ارزش آن ها را بفهمد که آن چیزی که خدا به مؤمنین داده با آن چیزی که به اهل دنیا می دهد قابل مقایسه نیست.

حقیقت فضل و رحمت خداوند

چیزی که خدا به اهل دنیا می دهد رزق عام است، اما خدای متعال در اینجا می فرماید این قرآنی که ما اینجا برای شما فرستادیم رزق خاص است. خدای متعال تفضل کرده و برای شما قرآن فرستاده است «هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون » قرآن را رها نکنید و جای دیگری نروید. سر همین سفره بنشینید و با این سفره سیر کنید. قرآن حبل خداست.

در یک روایتی حضرت این فضل و رحمت را معنا کردند و فرمودند فضل الهی یعنی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و رحمت یعنی امام علیه السلام. امیرالمؤمنین کلمه رحمت الهی هستند و نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم کلمه فضل هستند. به واسطه این فضل و رحمت است که این سفره پهن شده است. اگر اینها نبودند که سفره برای ما پهن نمی شد. اگر حضرت نباشند که قرآن برای ما نازل نمی شود؛ «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِه » از صدقه سری این دو بزرگوار است که این سفره برای ما پهن شده است.

لذا اگر کسی دستش به دامن آنها باشد سر سفره می نشیند و اگر کسی دستش به دامن آنها نبود سر این سفره نمی نشیند. اگر کسی رشته اش را با امام قطع کرد، رشته هدایت قرآن از او قطع می شود. در سوره مبارکه بقره خدای متعال می فرماید که یک عده را با این قرآن گمراه می کنیم و یک عده را هم با قرآن هدایت می کنیم، «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيي  أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلا»(بقره/۲۶) در مثل هایی که خدای متعال می زند یک عده می گویند این چه مثل هایی است که خدا می زند. بعد خدای متعال می فرماید: «يُضِلُّ بِهِ كَثيراً وَ يَهْدي بِهِ كَثيرا» خدای متعال هر کسی را خودش بخواهد هدایت می کند و هر کسی را هم بخواهد هدایت نمی کند. یک کتاب است و با همین کتاب یک عده ای را اضلال می کند و یک عده ای را هدایت می کند.

این «مَنْ یَشاء» هایی که در قرآن آمده می خواهد بیان کند که خدای متعال سرچشمه هدایت است و اختیار خدای متعال اختیارش به دست کسی نیست و کسی بر خدا حاکم  نیست و الا خدایی که دیگران بهش فرمان بدهند به چه درد می خورد؟ او که خدا نمی شود. اضلال و هدایت دست اوست و به مشیت خودش هم برمیگردد و کس دیگری دخالت ندارد و کسی نیست که به خدای متعال حکومت کند.

این ذکری که مستحب است آدم شب ها قبل از خواب بخواند و از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که ثواب هزار رکعت نماز را هم دارد و قبل از خواب سه مرتبه خوانده می شود «يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ يَحْكُمُ  مَا يُرِيدُ بِعِزَّتِه »(3) خدای متعال هر کاری را که بخواهد به واسطه قدرتش انجام می دهد و هیچ واسطه دیگری نیست چون قادر است. «يَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ بِقُدْرَتِهِ وَ يَحْكُمُ  مَا يُرِيدُ بِعِزَّتِه » هرچه هم که اراده کند حکم می کند و تحت فرمان دیگری نیست چون عزیز است. عزیز یعنی کسی که تحت نفوذ نیست. از نفوذ خارج است. با مشیت اوست که عده ای سر سفره قرآن هدایت می شوند و یک عده ای هم گمراه می شوند.

قطع رشته رحمت خداوند توسط فاسقین

خدای متعال چه کسانی را گمراه می کند؟ «وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقين » خدای متعال فاسق را با این قرآن اضلال می کند. اگر کسی فاسق شد و از محیط بندگی خروج کرد و دیگر در وادی توحید و بندگی نیست، قرآن به چه درد او می خورد؟ قرآن برای بنده ها و کسانی آمده که می خواهند بندگی کنند. کسی که در عالم عمدا سر به هوا راه می رود «وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقين ». اینها چه کسانی هستند «الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُون »(بقره/۲۷) می فرماید اول عهدهایشان را با خدا زیر پا می گذارند. عهد ما با خدا چه بوده؟ «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني  آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُوني  هذا صِراطٌ مُسْتَقيم »(یس/۶۰-61) عهد ما با خدا این بوده که در صراط مستقیم و صراط بندگی حرکت کنیم، ولی آن ها عهدشان را می شکنند و زیر بار شیطان می روند.

صراط مستقیم هم مکرر در روایات آمده که وجود مقدس امام است و وادی ولایت امام صراط مستقیم است. آنهایی که با خدا عهد بسته بودند که در وادی ولایت الله حرکت کنند و از وادی ولایت خدا بیرون نروند، وقتی در وادی ولایت دیگران می روند عهد خدا را نقض می کنند. عهد ما این بود که با امیرالمؤمنین راه برویم، اما این عهد را زیر پایش می گذارد «وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» یک رشته ای را خدا امر کرده که به آن رشته پیوند بخورید اما آن ها این رشته را قطع می کنند «وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» همان رحمت الهی است «وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَة» امام آن رحمت موصوله است.

هر خیری که به ما می رسد، پیشانی خیرات رحمت است. اگر علم و قدرت و حیات و بهاء به ما می دهند، پیشانیش رحمت خداست. هر دو تا مؤمنی که با هم مرتبط هستند به خاطر رحمت خداست. اگر مادر فرزندش را دوست دارد، این رشته اتصال رحمت است. اگر جمادات به هم تعلق دارند به خاطر رحمت خداست. اگر شما این رحمت را بردارید همه علاقه ها قطع می شود. خدای متعال گفته اگر شما به این رشته رحمت پیوند خوردید غرق در رحمت می شوید. مراقب باشید این رشته را قطع نکنید. امام آن رشته رحمت موصوله است که تمام روابط ما باید به این رحمت برگردد. حتی اگر آب می خورید باید ذیل آن رحمت باشد، اگر ازدواج می کنید یا صلح می کنید یا جنگ می کنید یا می خوابید و یا کسب و کار می کنید باید ذیل آن رحمت باشد.

تمام شریعت آداب پیوند به این رشته رحمت و آداب به امام گره خوردن است. اگر خواب و خوراک و ازدواج و جامعه پردازی ما حول رحمت موصوله بود و جامعه ما حول اتصال با امام شکل گرفت، همه غرق در رحمت می شوند. جامعه ای که براساس این رحمت موصوله شکل می گیرد، رابطه همه افرادش با یکدیگر رابطه محبت و فداکاری و ایثار است. اینطور نیست که کسی که گرسنه است رفیقش سیر بخوابد.

امیرالمؤمنین اینطوری بودند: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى  حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً * إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»(انسان/۸-۹) سه شب با این مصداق در عالم محقق شده است اما همه کار امیرالمؤمنین همینطور است و رنج می برد که بندگان خدا راحت باشند. حضرت سه شب گرسنه ماندند و حتی بچه های حضرت که به حسب ظاهر خردسال بودند با آب افطار کردند که یک مسکینی یا یک اسیری و یا یک یتیمی دست خالی از خانه شان نرود. اگر همه روابط حول امام برگردد، روابط رحمت می شود.

یک عده ای هستند که این رشته ها را قطع می کنند و هر کجا خدا فرموده اینطوری زندگی کنید آن را قطع می کنند و یک چیز دیگری به جایش می گذارند. وقتی خدا می گوید خانواده اینطوری باشد می گویند این به درد نمی خورد و یک جور دیگر خانواده درست می کند، وقتی خدا می گوید جامعه اینطوری باشد یک جور دیگر جامعه درست می کند. آن ها تمام رشته های رحمت را قطع می کنند و عهدهایشان را زیر پا می گذارند. عهد ما با خدا، راه رفتن و گره خوردن با امام بود، اما آن ها این رشته ارتباط با امام را قطع می کنند. نه تنها خودشان با امام مرتبط نیستند، بلکه هر کجایی رد پای از امام را می بینند آن را قطع می کنند.

کار شیطان همین است و هر کجا رد پای امیرالمؤمنین را ببیند می رود و چیز دیگری جایش می گذارد. شیطان طعام حلال و کسب حلال و ازدواج حلال را قطع می کند و جایش چیز دیگری می گذارد. مثلا رابطه عشیره ای را قطع می کند و می گوید این دوران این برای دوران قبیله ای و دوره کشاورزی بود و در دوره صنعت باید خانواده سلولی باشد و خانواده را سلولی تعریف می کند و جلوتر خانواده تک عضوی یا دو عضوی را مطرح می کند. در غرب الان تعریف خانواده این است؛ مرد و مرد، زن و زن، مرد و زن، مرد و حیوان، زن و حیوان. یعنی خانواده را برمی دارند و جایش این ها را می گذارند. هر کجا که رشته رحمت است را آنها قطع میکنند.

خداوند فرموده پدر یک ولایتی به فرزند دارد و از طرفی تکلیف هم دارد. تکلیف که بدون ولایت نمی شود. اگر تکلیف است یک حقی هم دارد. اما شیطان می آید و این را قطع می کند و می گوید اصلا نباید رابطه عاطفی و رحمت در جامعه باشد و رابطه باید رابطه بازار باشد و هرکس هرچه دارد بیاورد و همه با هم مقابله کنند و هرکسی که زورش رسید سود می کند. این تعریف بازاری است که آنها می گویند. البته این با سوق المسلمین متفاوت است. آن ها جامعه را بازار می دانند و می گویند خانواده ای که در آن عاطفه است، فرزندش یاد نمی گیرد که چطور در بازار زندگی کند. وقتی تا بیست سالگی حمایتش می کنند و در جامعه می آید، دیگر بلد نیست که مبادله کند. آن ها می گویند رابطه اش را با خانواده قطع کن و از دوران خردسالی بچه را از دامن محبت پدر و مادر جدا می کنند و جایش مثلا حمایت دولت را می گذارند و پدر و مادر حق ندارند که کودک را توبیخ کنند. همین که توبیخ کنند فرزند زنگ می زند به پلیس و آنها می آیند پدر و مادر را توبیخ و مجازات می کنند.

بچه باید در دامن محبت مادرش بزرگ شود. اما آن ها می گویند همین که کودک به سن چند ماهگی رسید او را مهد کودک بگذارید و مادر سر کار برود! «وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» شیطان هر رشته ای را که خدا گذاشته است را می برد و چیز دیگری جایش می گذارد و جمع و جامعه دیگری درست می کند. آن وقت «وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْض » هر کاری که دیگر بکنند فساد است. آن وقت همین ها مدعی صلاح هم هستند. قرآن می فرماید منافقین اینطوری هستند «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُون »(بقره/۱۱) ادعای آن ها این است که اگر کسی در عالم اصلاح بکند ما هستیم. قرآن می فرماید: «أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لكِنْ لا يَشْعُرُونَ» اینها فقط خودشان مفسد هستند، ولی شعورشان نمی رسد. آدمی که رشته خدا را قطع می کند هر کاری که بکند فساد است. آن شجره طیبه ای که خدا درست کرده را اگر هرچیزی جایش بگذاری فساد است. چه چیزی جایش می خواهی بگذاری؟ این رحمت موصوله امام است. هر کجا بر مدار امام است محبت است.

شخصی محضر حضرت آمد و گفت آقا من از شیعیان شما هستم. حضرت گفت بگو بدانم پولت را وقتی خرج خودت کنی بیشتر لذت می بری یا وقتی خرج دوستان ما می کنی؟ گفت آقا وقتی خرج خودم میکنم بیشتر لذت می برم. حضرت فرمود ولی ما اینطوری نیستیم، ما وقتی پولمان را خرج شیعیانمان کنیم بیشتر لذت می بریم. مثل مادر که وقتی لقمه در دهان بچه می گذارد لذت می برد. این همان رحمت موصوله است.

بازار قدیم ما اینطوری بوده و کاسب اگر کسبش را می کرد و باز مشتری برایش می آمد، می گفت بروید به مغازه کناری، من امروز کسبم را کردم و نیاز امروزم تأمین شده است، ولی رفیق من فروش نکرده. شما بروید و از او بخرید. شما رقابت های بازار امروز را ببینید که جایش چه چیزی می گذارند! در رقابت الان می آید و با تمام وجود رفیق خودش را زمینگیر می کند و به خاک می نشاند. اما بازار رقابت اسلام این را می گوید؟! می گوید چون تو زورت بیشتر است رفیقت را زمین بزن؟! بازاری که آنها می گویند یعنی زورت را بزن تا دیگران را زمین بزنی! پس اخلاق و ایثار و انفاق و مواسات چه شد؟!

«وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ» بعد که طرف را زمین زد و خاکش کرد، یک نفاق به خرج می دهند و این به او تبریک می گوید که شما برنده شدید. در ورزش این را بسیار دیدید. از این ورزش پوریای ولی در نمی آید. در میدان رقابت استخوان طرف را زیر دست خودش می شکند و صدای خورد شدن استخوانش را می شنود، بعد بلند می شود و دستش را می گیرد و به او تبریک می گوید. این دیگر منافق بازی است.

هرکجا رشته ای که خدا فرموده قطع شد، فساد جایش را می گیرد. رشته بندگی، رشته اتصال با امام و رشته رحمت است. خدای متعال اگر می گوید اینطوری خانواده درست کنید به این خاطر است که خانواده سراسرش رحمت است. خانواده میدان رقابت نیست که این همسر می خواهد حق خودش را از او بگیرد و او می خواهد حق خودش را از این بگیرد. خدای متعال حق را معین کرده اما آخرین چیز حق است، قبلش اخلاق و فداکاری و ایثار است. قرآن مکرر می فرماید: «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»(بقره/۳) رزق اوست ولی در سفره دیگران می گذارد. رزق را به او دادیم ولی «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى  أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة»(حشر/۹) خودش در فشار است ولی ایثار می کند. این زمانی درست می شود که آن رشته رحمتی که خدا گذاشته در روابط ما برقرار شود.

موسی کلیم یک مدت برای جناب شعیب چوپانی می کردند. یک روز در دامنه کوه یک بز تیزپایی راهش را گرفت و به سرعت می رفت. موسای کلیم خسته شد ولی بالأخره گرفتش و شروع به نوازش کردن حیوان خسته کرد و فرمود: حیوان، گرگ تو را می درد، او که با من کاری ندارد. من می خواهم تو طعمه گرگ نشوی، چرا از دست من فرار می کنی؟ با حیوان هم اینطوری برخورد می کند. این رحمت موصوله می شود. خدا فرمود ما تو را پیامبرت می کنیم، تو به درد پیامبری می خوری. تو که حاضر نیستی یک حیوان طعمه گرگ بشود، پس نمی گذاری بندگان من طعمه شیطان بشوند.

امام هم اینطوری است و رحمت موصوله خداست. هرکجا که به ما می گویند ذیل امام راه برو، یعنی ذیل رحمت راه برو، اگر بیرون رفتی و رحمت را قطع کردی، دیگر هر کاری که بکنی فساد است. انسانی که با خدا عهد ندارد هر کاری که بکند فساد است، چه بفهمد و چه نفهمد. حتی خیال خودش هم این است که دارد اصلاح می کند اما این فساد است. آن وقت فسادش عالم را هم می گیرد «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاس »(روم/۴۱)، بعد خدای متعال می فرماید این فاسقی که رشته ها را می برد، ما با قرآن او را گمراهش می کنیم. وقتی همین قرآن را می خواند راهش گم می شود «يُضِلُّ بِهِ كَثيراً». بعد می فرماید: «الَّذينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ميثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْض » تمام فسادهای روی زمین از همین نقض عهد پیدا می شود.

رزق قرآن رزقی است که از مسیر آن فضل و رحمت به ما می رسد «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُون » این رزق قرآن از هرچه که به هرکسی دادیم بهتر است، ولی برای کسانی است که ذیل آن فضل و رحمت راه می روند. کسی که خودش را از نبی اکرم و امیرالمؤمنین جدا می کند، قرآن هم به کارش نمی آید. او خودش را از فضل خارج کرده است، دیگر برای چه به او تفضل کنیم؟

پی نوشت ها:

(۱) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 606

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 605

(3) المصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية)، ص: 46