نسخه آزمایشی
سه شنبه, 11 ارديبهشت 1403 - Tue, 30 Apr 2024

جلسه پنجم دفتر آیت الله وحید/ ثمرات قیام و پیروزی سیدالشهداء؛ بصیرت نسبت به جبهه دشمنان و ایجاد تمییز

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 9 مهرماه سال 96 است، که در ایام محرم در دفتر آیت الله وحید ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ ایشان نه فقط در باطن بلکه بر خلاف عقیده گروهی، در ظاهر هم پیروز شدند. با اینکه نقشه دشمن و شیطان بسیار پیچیده و سخت بود اما حضرت آن نقشه را به هم ریختند و برنامه خودشان را در عالم پیاده کردند و در این راه کوچک ترین نقطه ضعفی از ایشان و اصحاب ایشان بروز نداد که خود این نشان دهنده نتیجه تربیت امام است. ایشان به تمامی هدف خودشان رسیدند و ما را برای رسیدن به سعادت دست گیری کردند.

پیروزی حقیقی سیدالشهداء

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «أَشْهَدُ أَنَّكَ  قَدْ أَقَمْتَ  الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِ اللَّه » گاهی گفته می شود که امام حسین علیه السلام به حسب ظاهر شکست خوردند ولی در واقع پیروز بودند ولی حقیقت این است که سیدالشهداء علیه السلام پیروز مطلق این صحنه بودند و هیچ شکستی، نه ظاهرا و نه باطنا، در کار سیدالشهداء نیست. این درست است که دشمن طرح بسیار سنگین و بزرگی داشت و طرح خیلی پیچیده بود، طرحی بود که بتواند در درگیری بین وجود مقدس سیدالشهداء و یزید، «رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْر» کار را به جایی برسانند که سیدالشهداء با این همه دعوتی که در طول ماه ها کردند تنها بشوند. برای او یاور نماند و از آن طرف هم بتوانند سی هزار نفر را فقط از کوفه بیاورند. این پیداست که نقشه خیلی پیچیده ای است و مسئله صرفا ترس از کشته شدن نیست. مگر جبهه مقابل کشته نمی دهد؟

پیداست فتنه خیلی سنگین بوده است. آن هم در یک چنین درگیری که یک طرف سیدالشهداست و یک طرف یزید. خیلی کار پیچیده بوده ولی وجود مقدس سیدالشهداء به هیچ وجه مغلوب دشمن نمی شود. همیشه طرح معصوم محیط بر طرح ابلیس است. ولو این که ابلیس بسیار برنامه اش بزرگ است. ابلیس قرن هاست دارد کار می کند و نقشه کشیده و هزاران هزار را برده «وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلاًّ كَثيراً»(یس/۶۲).

ولی طرح امام علیه السلام غالب بر اوست و به هیچ وجه امام طبق نقشه آنها عمل نمی کند. امام نقشه را معکوس می کند و آنها را مجبور می کند که به برنامه حضرت وارد شوند. آنها به هیچ وجه نمی خواستند سیدالشهداء را اینگونه به شهادت برسانند، می خواستند یا بیعت بگیرند یا در مدینه سر از بدن حضرت جدا کنند اما حضرت به مکه آمدند و آنها نامه فرستادند گفتند اگر دست حضرت به پرده کعبه هم بود ایشان را بکشند. حضرت بود که کار را به کربلا کشید و یک چنین صحنه ای را پیش آورد و دشمن را مجبور کرد که یا عقب نشینی کند یا آن روی سکه خودش را نشان بدهد و شیطان را که با اغوا، طرح خودش را پیش می برد و دشمنی را در قالب دوستی طراحی می کرد، مجبور کرد که برنامه خودش را اظهار بکند و این کار سیدالشهداء بود.

حضرت نمی دانست اگر شش ماهه را بیاورند مقابل این لشکر و روی دست بگیرند، آنها با تیر او را می زنند؟ قطعا می دانست ولی آورد که یا عقب نشینی کنند یا آخرین دشمنی های خودشان را هم انجام بدهند و آن روی چهره شان پیدا بشود. لذا حضرت در همه امور پیروز بودند و معنا ندارد که این وجود مقدس مغلوب شیطان و شیاطین بشود. این درست است که شیطان همه قوای ظاهری و باطنی خودش را در کربلا جمع کرده و باطن عاشورا یک طرف تمام انبیاء و اولیاء بودند و در یک طرف دیگر تمام شیاطین حضور داشتند، ولی حضرت آنها را در محاصره قرار دادند و آنها یک نقطه ضعف از لشکر حضرت نتوانستند ببینند.

این پیروزی چهره هایی دارد، یکی این که اولا باید توجه داشته باشیم که جنگ سیدالشهداء یک جنگی نیست که تمام شده باشد، در روایت است که نامه سر به مهری که برای حضرت آمد دو قسمت داشت، یک قسمت را حضرت عمل کردند و یک قسمت را در دوران رجعت برمیگردند و عمل می کنند. پس اولا اردوگاه حضرت تمام شده نیست و ثانیا اهداف حضرت چه بودند؟ ببینیم آیا حضرت به اهدافشان رسیدند یا به هدفشان نرسیدند؟ یکی این بوده که بین خودشان و خدای متعال عهدی داشتند که آن عهد عبودیت و بندگی و فداکاری در راه خدای متعال است.

استقامت حضرت در هدایت بندگان و ابعاد پیروزی

آیا شیطان ذره ای توانسته در این عهد حضرت خلل ایجاد بکند یا بندگی را به اوج رسانده؟ هرچه شیطان و دستگاهش فشار را سنگین تر کردند، خضوع حضرت بیشتر شده است. این روایت در مصادر اصلی نیست ولی نقل شده که ابلیس در روز عاشورا از خدای متعال اجازه گرفت و از خدا خواست که تابش خورشید بر سیدالشهداء در گودی قتلگاه شدید بشود و لذا عطش سیدالشهداء این چیزی که ما گمان می کنیم نیست. یک بزرگی می فرمود من یک موقعی در مسجد الحرام بودم و التماس کردم که آقا به من بفهمانید این عطش چه بوده، کار به جایی رسید که یک قدمی ظرف آب بودم ولی اگر به من آب نمی رساندند تمام کرده بودم. خودم نمی توانستم بروم ظرف آب را بردارم. این یک جلوه از آن عطش بود. شیطان هجوم آورد و از خدای متعال این را خواست.

نقل این است که خدا فرمود در مقابل عباداتت چند دعای مستجاب به تو می دهم، یکی همین بود که در روز عاشورا عرض کرد بتاب و آفتاب تابید. نقل این است که جبرائیل آمد و حائل شد و حضرت فرمود کیست که بین من و حبیبم حائل شده؟ کنار برو. شیطان ذره ای نقطه ضعف از سیدالشهداء در بندگی نتوانست بگیرد. حضرت کنار این بدن های قطعه قطعه شده می آمد و این زخم های باز را می دید ولی هرچه به ظهر عاشورا نزدیکتر می شد، چهره حضرت برافروخته تر می شد. این جمله حضرت در گودی قتلگاه است که «إِلهی رِضَاً بِقَضائِکْ» می دانید این در حالی است که همه عالم متلاطم است.

ام سلمه گفت خواب دیدم وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم غبارآلود با سر و پای برهنه و آشفته تشریف آوردند، عرض کردم یا رسول الله شما را در این حال نبینم، چه شده است؟ فرمودند حسینم را کشتند. همه عالم متلاطم و او در گودی قتلگاه آرام است «يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة * ارْجِعي  إِلى  رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة»(فجر/27-۲۸) حضرت میخواست نماز و یاد خدا را اقامه بکند و همه عالم صلات و ذکر بشود. دعوای حضرت با ابلیس و شیاطین سر همین است، آنها می خواهند همه عالم میکده باشد و مردم همه مست دنیا باشند و حضرت می خواهد همه در حال سجده باشند و بازارشان هم مسجد باشد «لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّه »(نور/۳۷) شیطان نتوانست جلوی حضرت را بگیرد.

حضرت اقامه صلات کرد و آن نمازی که باید بخواند را خواند. حضرت می خواست ایتاء زکات کند و این هدایت ها و این اشک ها و دستگیری ها زکات سیدالشهداست. هرچیزی زکات متناسب با خودش را دارد. حضرت مهمان خدای متعال بود. زکات آن مهمانی، این سفره ای است که برای همه عالم پهن کرده و همه عالم از انبیاء اولوالعزم تا جمادات بر سر این سفره متنعم هستند. این حاصل روایات است. انبیاء اولوالعزم هم سر سفره سیدالشهداء متنعم هستند. پس حضرت در عبودیت خدای متعال که عهد با خدا بود، صد درصد موفق بودند. هرچه شیطان شیطنتش را بیشتر کرد، حضرت خشوعش را بیشتر کرد. یک ترک اولای کوچک در این مسیر از سیدالشهداء سر نزد و همه چیز در بهترین شکل انجام گرفت.

قدم دوم این بود که حضرت می خواست شفاعت کند و دست عالم را بگیرد. در این امر هم حضرت صد درصد موفق بود. شیطان نتوانست راه را بر حضرت ببندد. اولین حلقه ای که حضرت شفاعت کردند اصحاب و اهل بیت خودشان است. یک اصحاب و اهل بیتی تربیت کردند که نگفتنی است. شما در عاشورا یک نقطه ضعف از اصحاب سیدالشهداء نمی بینید. هرچه شرایط سخت تر می شد، استقامت و وفایشان بیشتر می شد. اصحاب مجبور نبودند ابتدا بروند اما تا زنده بودند نگذاشتند یکی از بنی هاشم به میدان برود. چوبه های تیر مسموم را به تن خریدند تا حضرت نماز خواندند.

یک بزرگی نقل کرده بود که من به ذهنم می آمد این اصحاب سیدالشهداء ویژگی فوق العاده ای نداشتند، یک طرف یزید و ابن زیاد بوده و طرف دیگر هم سیدالشهداء بودند، پیداست که آدم طرف سیدالشهداء می آید. این که دیگر ابهام ندارد. پس چرا حضرت فرمودند «فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ  أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي وَ لَا أَهْلَ بَيْتٍ أَبَر» چه چیزی در اینها بود. آن طرفی ها هم بسیار آدم های بدی بودند و روی حق واضح پا گذاشتند.

گفتند در خواب دیدم کربلا و ظهر عاشوراست، حضرت فرمودند بایست جلو و سپر شو تا نماز بخوانیم، من سپر حضرت شدم و وقتی تیر اول آمد ناخودآگاه خودم را کنار کشیدم و تیر به حضرت اصابت کرد. خودم را گرفتم و استغفار کردم و دوباره تیر دوم و سوم آمد و من باز خودم را کنار کشیدم. حضرت برگشتند و یک لبخندی به من زدند و فرمودند «فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ  أَصْحَاباً أَوْفَى وَ لَا خَيْراً مِنْ أَصْحَابِي وَ لَا أَهْلَ بَيْتٍ أَبَر». مگر ساده است؟!

یک عزیز دیگری می گفت در خواب اصحاب سیدالشهداء را دیدم و رفتم سعید بن عبدالله را پیدا کردم. سیمای عربی بسیار زیبایی داشت. عرض کردم آقاجان چطور شد که شما چوبه های تیر را به بدنت خریدی تا حضرت نماز خواند. اشاره کرد به امام حسین و عرض کرد «حب الحسین» سرمایه من این محبت بود. اینها فداکاری شان در راه امام حسین نه از سر طمع بود و نه از سر خوف. از سر طمع در بهشت و خوف از جهنم می شود خدا را عبادت کرد ولی نمی شود کار عاشورایی کرد. همینطور که خود سیدالشهداء فقط سراسر کارش محبت خدا بود، اصحابش هم همینطور بودند. حب الحسین آنها را بی قرار کرده بود. اینها فقط عبادت حبی می تواند باشد. بنابراین یک نقطه ضعف در اصحاب اهل بیت سیدالشهداء نمی بینید.

نقل است فرمانده لشکر یزید پیروزی ها را گزارش می داد، پرسید پس چرا انقدر متألمی؟! گفت از دست این کاروان، هرچه آنها را تحت فشار قرار دادیم بیشتر استقامت کردند و حتی یک آخ و یا یک جمله که بوی نارضایتی بدهد نگفتند. اینها تربیت شده های سیدالشهداء هستند. حضرت در تربیت آنها موفق بود. شیطان تمام قوایش را به کار گرفت تا یک نقطه ضعف در اصحاب حضرت پیدا بشود ولی حضرت نگذاشتند.

خیلی هایشان که انقدر تربیت شده بودند که دارد در روز عاشورا، هرچه به ظهر عاشورا نزدیکتر می شدند چهره شان برافروخته تر می شد، مثل قمر بنی هاشم. صحنه خیلی سخت بود و اصلا این سختی هایی که ما می گوییم نیست. یک طرف تمام لشکر ابلیس و قوای باطنی ابلیس است. ولی برا بعضی ها وقتی کار سخت می شد حضرت می آمد دستشان را می گرفت و می گفت «صَبْراً بَنِي  الْكِرَام » یک قدم بیشتر باقی نمانده «فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَة» مرگ یک پل است و این پل هم به عافیت می گذرد. می آمد به بالینشان و سرشان را به دامن می گرفت و پروازشان می داد.

پس هیچ نقطه ضعفی در اصحاب نیست و همه چیز شفاعت است. حضرت می خواست عبادت کند و بهترین عبادت خدا را کرد. عبادت در هیچ کجا به اندازه عاشورا تجلی ندارد. حضرت می خواستند شفاعت کنند و شفاعت همه عوالم را کردند و از اصحاب خودشان تا انبیاء اولوالعزم همه را دستگیری کردند. عاشورای سیدالشهداء برای اهل بیت هم ضیافت عظیم است. بعد هم حضرت کار جبهه مؤمنین را بگونه ای طراحی کردند که شیطان مجبور شد چهره نفاق خودش را رو کند. شیطانی که خودش را دوست انسان و محب انسان جلوه می دهد و اینطوری دشمنی می کند، مجبور شد نفاق خودش را رو بکند. بنی امیه مجبور شدند نفاق خودشان را آشکار بکنند. بنابراین حضرت کاری کردند که مؤمنین در طول تاریخ به بصیرت رسیدند و جبهه تاریخی دشمن را شناختند و در مقابل این جبهه صف بندی کردند.

آثار و برکات قیام امام حسین علیه السلام

بکاء بر سیدالشهداء مقدمه درک عظمت مصیبت سیدالشهداء است. درک عظمت مصیبت سیدالشهداء مقدمه درک وسعت جبهه دشمن است. کسی که عاشورا را می بیند و می فهمد که سیدالشهداء فقط با شمر و ابن زیاد و یزید درگیر نیست و درگیری با یک جبهه بزرگتری است، به بصیرت می رسد و بعد از بصیرت به موضع گیری می رسد «بَرِئْتُ  إِلَى  اللَّهِ  وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ» و بعد به صف و درگیری و قتال و خونخواهی می رسد «حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُم » اینطور نیست که بماند. پس عاشورای سیدالشهداء صف موحدین را منسجم کرده و آنچه که برای استوار شدن این جبهه و درگیری لازم داشتند را، برای سرمایه جبهه امام زمان علیه السلام مهیا کردند. هم امام زمان از نسل ایشان است و هم سرمایه لشکر امام زمان از عاشوراست. شعار ایشان «یا لثارات الحسین» است. بنابراین در این جهت در شفاعت نسبت به امت حضرت صد در صد موفق بودند.

در نقل است وقتی حضرت روز قیامت بساط شفاعتشان را پهن می کنند، ابلیس دست خودش را می گزد که هیچ چیزی برای من نگذاشته است و امام حسین هرچه خوب بوده را برده است. هرچه که به درد نخورده برای شیطان در جهنم مانده و با آنها نزاع می کند. در غلبه بر جبهه باطل و امحای جبهه باطل در صلوات امام حسن عسگری سلام الله علیه آمده که «أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى الطَّالِبُ بِثَأْرِكَ وَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ»  خدای متعال وعده ای که به تو داده را نقد کرده «وَ التَّأْيِيدِ فِي هَلَاكِ عَدُوِّكَ وَ إِظْهَارِ دَعْوَتِك» خدا به خاطر عاشورا همه دشمنان را هلاک می کند و دعوت امام حسین در عالم اظهار می شود. در روایات آمده که در سه روز ایام الله خدای متعال دشمنان را عذاب می کند. سه روز ایام الله اصلی هستند، ظهور و رجعت و قیامت که هر سه یوم الحسین هستند.

لذا اگر کسی وسعت جبهه و اهداف سیدالشهداء علیه السلام را ببیند، می فهمد که حضرت صد درصد پیروز شدند و دستگاه شیطان با همه طرح ها به کمترین بهره ای از سیدالشهداء نرسیده و نتوانسته راه حضرت را به سوی کوچکترین هدفش ببندد و صد در صد هدف حضرت تأمین شده است. البته این پیروزی یک روی سکه است و روی دیگرش بلای عظیمی است که همه را زمین گیر کرده است و انبیاء و اولیاء و ملائکۀ الله بر آن گریستند. از روز عاشورا تا الان چهار هزار ملک فرود آمدند و مشغول عزاداری هستند. امام سجاد علیه السلام سی و پنج سال گریستند «فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ  الدُّمُوعِ  دَما» همه مؤمنین و موحدین را غصه دار کرده و البته همین حزن بستر عبور از ظلمات شیاطین است و ما را به وادی نور و حیات طیبه و طهارت نفس می رساند.

عالم پر از ذکر صلات سیدالشهداء و نورانی به نور صلاتشان است و ایشان دست همه را گرفتند و وارد وادی نور و ذکر و صلات و عبادت خودشان کردند. ایشان عالم را نورانی کردند و همه خوب های عالم را بهشتی کردند ولی به قیمت خیلی سنگینی این کار انجام شد. السلام علیک یا اباعبدالله...