نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 20 ارديبهشت 1403 - Thu, 9 May 2024
در ادامه روایت این تعبیر آمده است عامل بقاء و فناء را هم انبیاء بیان می کنند. یعنی این انبیاء و حجج الهی، دلالت بر اموری می کنند که بقاء ما در گرو آنهاست و در ترک آنها فناء ما خواهد بود. این عبارت، عطف تفسیری از مصالح و مفاسد نیست بلکه خود بقاء و فناء در ماموریت انبیاء موضوعیت دارد که باید قدری توض ...
نکته چهارم هم بحث مصلحت و مفسده در ارتباط با موازین الهی بود. بندگی خداوند متعال در عالم تبدیل به موازینی خواهد شد که اگر این موازین بهم خورد و انسان خودش موازین وضع کند، این فساد ایجاد می کند. ما در زندگی فردی و اجتماعی خود نیاز به موازین داریم که براساس آن زندگی خود را شکل دهیم؛ همه افعال انسان ذ ...
بحث در تبیین حقیقت دلالت بر مصالح و مفاسد بود که در روایت هشام بن حکم حضرت به عنوان ماموریت انبیاء بیان کردند. عرض شد که این مصالح و مفاسد نه امر عرفی است و نه امری عقلائی؛ به این معنی که خود انسان ها دور هم جمع شوند و مصالح و مفاسد خود را تنظیم کنند. بلکه این مصالح و مفاسد ولو همه مصالح دنیا و آخر ...
دو نکته را تا اینجا بحث کردیم. اولاً اینکه بنیان مصلحت و مفسده به توحید و بندگی در مقابل خدا برگشت می کند و در طرف مقابل فساد به شرک و شئون آن برگشت می کند. لذا دلالت بر مصالح و مفاسد معنایش این است که انبیاء مردم را به توحید و مناسبات آن دعوت می کنند و آنها را از شرک و فروعات آن حظر می دهند. و همی ...
در درایه الحدیث ما باید معانی نکات کلیدی روایت را بررسی کنیم و بعد وجوه مختلف و قابل جمع روایت را اشاره کنیم و بعد به یک جمع بندی در روایت برسیم. در واقع یک کار در بررسی حدیث این است که ما وجوه معانی مختلف را بررسی می کنیم و وقتی اینها با هم قابل جمع نیستند، با استظهار یا تجمیع قرائن داخلی یا خارجی ...
بعد از تبیین نسبت صلاح و فساد با حقیقت توحید، در یک نگاه دیگر مصالح و مفاسد بر محور دو دستگاه ولایت حق و باطل تفسیر می شود. این بحثی است که اشاراتی در مباحث سابق داشتیم و اینجا قدری آن را توضیح خواهیم داد. ما در عالم دو دستگاه ولایت داریم که یکی طریق بندگی و توحید است و یکی طریق استکبار در مقابل خد ...
نکته ای که بحث می کردیم این بود که اگر انبیاء الهی دلالت به مصالح و منافع انسان می کنند؛ دلالت به اموری می کنند که ضامن بقاء انسان است، این مصالح و منافع را چطور باید توضیح داد. مقصود همین مصالح عرفی است یا چیزی فراتر از آن است. در توضیح عرض شد که این مصالح و منافع در توضیح جریان حکمت خداوند در عال ...
بحث در روایت هشام بن حکم بود و عرض شد که حضرت در روایت بعد از اثبات ضرورت بعثت انبیاء بیان می کنند که یکی از شئون و ماموریت آنها، دلالت بر مصالح و منافع انسان و اموری است که بقاء انسان در آن تنظیم می شود. کانه حکمتی که آنها باید در عالم جاری کنند با همین دلالت بر مصالح و منافع بدست می آید. برای تنق ...
بحث در روایت هشام بن حکم بود که حد وسط برای بعث رسل، مسئله حکمت الهی است. نکته مهم هم این بود که برای جاری شدن حکمت الهی نیاز به احتجاج هست. در توضیح این مسئله عرض کردیم وقتی خداوند حکیم، عالم را برای حکمتی آفریده است (که این حکمت هم زاییده علم و صفات ذات الهی است) و با علم و فعل خود این خلقت را در ...
بحث در روایت هشام بن حکم بود. یکی از نکات مهم در روایت، بحث حکمت است که هم ضرورت بعثت در روایت مبتنی بر حکمت الهی بیان شده است و هم انبیاء را به عنوان حکیم و مودبین به حکمت و مبعوث به حکمت توصیف می کند. در کلمات قوم مباحث جدی ذیل بحث حکمت مطرح شده است و ذیل حکمت عملی و نظری توضیحاتی داده می شود که ...