نسخه آزمایشی
جمعه, 14 ارديبهشت 1403 - Fri, 3 May 2024

جلسه اول حرم مطهر رضوی/ هدایت با امام تا سعادت و تنظیم وظائف نسبت به امام تا رسیدن به مقام محبت

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 25 خردادماه سال 97 است، که به مناسبت ماه مبارک رمضان در حرم مطهر امام رضا علیه السلام ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال نعمت با عظمت امام را به ما عطا کرد تا با نور امام بتوانیم هدایت شویم و به سعادت برسیم. امام با خداوند قرار و عهدی دارند که از ما دستگیری کنند و ما را به قرب خدای متعال برسانند و ما هم در مقابل امام وظایفی داریم اعم از اینکه با ایشان همراه شویم و ایشان را دوست بداریم و مطیع باشیم. اگر انسان با امام همراه نبود دچار کوری و عمایه می شود و در ضلالت و تاریکی فرو می رود و در قیامت هم نابینا محشور خواهد شد. 

نعمت بزرگ امام برای انسان

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . روز عید روز تجمع گرد امام علیه السلام و تجدید عهد و قرارهای ما با ایشان است. زیارت هم معنایش همین است؛ حقیقت زیارت این است که انسان محضر امام شرفیاب می شود و عهدها و قرارهایی را که با امام داشته را نو می کند. چون ما گاهی اوقات قرارهایمان در طول زندگی به خاطر اشتغالات زندگی کمرنگ می شود یا خدایی نکرده فراموش می شود. یک هدف زیارت این است که ما اینجا بیاییم و آن عهدها و تکالیفی که نسبت به امام داریم را نو کنیم و بیعتمان را با امام تجدید کنیم و ان شاء الله برگردیم. عید هم برای همین است و یکی از اهداف مهم عید این است که انسان به امام توجه پیدا کند و قرارها و عهدهای خودش را با امام علیه السلام تجدید کند.

در قرآن از امام علیه السلام با عناوینی یاد شده که یکی از این ها عنوان نعیم است. نعیم یعنی نعمت های اساسی و بزرگ الهی و گاهی به عنوان آلاء یاد شده که در سوره مبارکه الرحمن مکرر گفته می شود «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبان »(الرحمن/۱۳) و خطاب به جن و انس است. خدای متعال نعمت ها و آیاتش را می شمارد و بعد می گوید شما کدام آیه الهی و آلاء و نعمت های الهی را تکذیب می کنید؟ در کافی شریف از امام صادق ارواحنا فداه نقل شده که آلاء یعنی نعمت های بزرگ خدا «أَعْظَمُ نِعَمِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هِيَ  وَلَايَتُنا»(1). امام رضا علیه السلام در یک حدیث نورانی فرمودند که اصلا در عالم دنیا، نعمت حقیقی و نعیم حقیقی جز ولایت ما نیست و شیطان هم با تمام توان تلاشش این است که ما را از این نعمت باز بدارد.

در سوره مبارکه اعراف خدای متعال می فرماید وقتی به شیطان دستور سجده بر حضرت آدم داده شد و شیطان سجده نکرد، به خدای متعال عرض کرد که من را از بهشت بیرون کردی و رجیم شدم، «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيم »(اعراف/۱۶) من هم بر سر راه فرزندان این آدم می نشینم و صراط مستقیم را به روی آنها می بندم «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ»(اعراف/۱۷) و از چهار جانب به آن ها حمله می کنم و آنها را محاصره می کنم و نمی گذارم وارد صراط مستقیم بشوند «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرين » خواهی دید که اکثر مردم شاکر این نعمت و این صراط مستقیم و راه بندگی نخواهند بود. در روایات هم فرمودند که صراط مستقیم یعنی امام علیه السلام.

پس تلاش شیطان در دنیا این است که ما از امام جدا بشویم و اگر ما را از امام جدا کرد «ضَلَ  مَنْ  فَارَقَكُمْ » انسانی که از امام جدا می شود گم می شود و همه عمرش را هم که به عبادت بگذراند فایده ای ندارد. تنها راه این است که انسان با امام در دنیا راه برود. خدای متعال امام را در دنیا قرار داده و از ما خواسته است که نسبت به امام علیه السلام تکالیفی را انجام بدهیم. اگر ما آن وظایف و عهدهایی را که با امام داریم انجام بدهیم، امام علیه السلام قطعا به عهدش با ما عمل می کند؛ چون این عهد دو طرفه است و یک قراری است که ما با امام داریم و یک قراری است که امام با ما دارند. قرار ما با امام آن وظایفی است که ما نسبت به امام داریم و امام علیه السلام هم با خدا قراری بستند که از ما شفاعت و دستگیری کنند و ما را به مقصد برسانند به شرط این که ما به وظایف خودمان عمل کنیم.

امام علیه السلام به آن وظیفه عمل می کند و ما را به مقصد می رساند و اگر امام علیه السلام هم نبود اصلا راه توحید و معرفت خدا و محبت خدا و وادی بهشت رفتنی نبود. لذا نعیم حقیقی فقط امام علیه السلام است. امام رضا علیه السلام فرمود ما نعیم هستیم چون «بَصَّرَهُمْ بِنَا مِنَ الْعَمَى »(2) اگر ما نبودیم شما دائما در کوری بودید.

توکل به خدای متعال

ما به طور طبیعی ذرات عالم را می بینیم مثلا از ذرات کوچک یک مورچه را می بینیم و یا آثار ماه و زمین و خورشید و آب را بر خودمان می بینیم و می گوییم آب رفع تشنگی می کند و خورشید حرارت می دهد و انسان را گرم می کند و نور می دهد ولی فعل خدا را در عالم نمی بینیم. این به خاطر کوچکی ماست و به خاطر این است که انسان در تاریکی است. اگر انسان به امام رسید و چراغ روشن شد می بینید که همه آثار عالم به خدای متعال برمی گردد و فقط فعل خدا را در این عالم می بیند و فعل دیگران گم می شود «لا حَوْلَ وَلا قُوَةَ إِلا بِاللهِ الْعَلیِ العَظیمْ» آن وقت انسان فقط به خدا تکیه می کند. اگر انسان این را دید که هیچ مخلوقی نفع و ضرری الا باذن الله برای ما ندارد فقط به خدا تکیه می کند و این با امام حاصل می شود؛ اگر انسان به امام رسید و چراغ روشن شد و ظلمات و تاریکی کنار رفت، انسان فعل او را می بیند. اولین قدم همین است که انسان با افعال حق روبرو شود و ببیند که هر اثری در عالم است از اوست.

یک حدیثی در بحارالأنوار آمده که وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از جبرئیل سوال کردند که توکل یعنی چه؟ البته معنای این سوال این نیست که امام یا معصوم نمی داند و در این یک رمزی وجود دارد. جبرئیل عرض کرد «الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَع »(3)  توکل یعنی علم به این داشته باشد که مخلوقات نه می توانند به او ضرر برسانند و نه می توانند نفعی برسانند و نه چیزی می توانند به انسان بدهند و اگر خدای متعال چیزی را به انسان عطا کرد اگر همه مخلوقات دست به دست هم بدهند نمی توانند آن چیز را از انسان بگیرند.

مخلوقات نمی توانند نفع و ضرری به انسان برسانند الا این که خدای متعال بخواهد به ما نفعی برسانند یا اجازه بدهد آن ها به ما ضرر برسانند «وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض »(فتح/۷) همه عالم لشکر خدا و تحت فرمان خدا هستند. یک تعبیر عجیبی در قرآن دارد که می فرماید در روز قیامت زبان و دستشان بسته می شود و اندامشان علیه انسان شهادت می دهند. انسان سؤال می کند و می گوید تو هم علیه من شهادت می دهی؟! تو دیگر چرا؟ تو که دست من هستی؟ جواب می دهد «أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذي أَنْطَقَ كُلَّ شَيْ ءٍ»(فصلت/۲۱) تو خیال می کنی در دنیا ما در اختیار تو بودیم؟ اینطور نیست، ما تحت فرمان خدا بودیم و خدای متعال به ما گفته بود که از تو تبعیت کنیم و در اختیار تو بودیم. الان هم همان خدا به ما فرموده که علیه تو شهادت بدهیم و واقعیت را می گوییم. ما عبد تو نیستیم، ما عبد خدا هستیم. پس عالم لشکر خداست.

جبرئیل به حضرت عرض کرد «وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْق » اگر بنده ای فهمید که مخلوقات سود و ضرری به او نمی رسانند و به تدریج دامن خودش را جمع کرد و از مخلوقات مأیوس شد، این دیگر از غیر خدا نمی ترسد و به غیر خدا دل نمی بندد و برای غیر خدا هم کار نمی کند. فرمود وقتی انسان اینطوری شد و برای غیر خدا کار نکرد و از غیر خدا نترسید و به غیر خدا امیدوار نبود این توکل می شود.

پس انسان وقتی به توکل غیر خدا می رسد که بفهمد مخلوقات ضرر و نفعی برای ما ندارند. ما می بینیم که این آب گرم است و می سوزاند یا آتش می سوزاند و یا خورشید نور می دهد و زمین ما را روی خودش نگه می دارد و گهواره ماست، پس فعل خدای متعال کجاست؟ خدا کجاست؟ این فعل خداست. انسان اگر کمی جلوتر بیاید و نگاه کند می بیند که من و زمین و آسمان و همه هستند. گاهی اوقات آدم وقتی یک سوزن گم می کند می گردد و روی زمین پیدا می کند. پس خدا کجاست؟! خدایی که «هُوَ الْأَوَّلُ  وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ »(حدید/۳) خدایی که «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ»(حدید/۴) هر کجا باشید با شماست و از شما به خودتان نزدیکتر است. این خدا کجاست و چرا آدم حضور حضرت حق را احساس نمی کند؟ چون در تاریکی است و تا وقتی به امام نرسد همینطوری است. وقتی به امام رسیدی عالم روشن می شود و می بینی که همه آثار از اوست و مخلوقات نه چیزی به ما می دهند و نه چیزی را از ما می گیرند و انسان دیگر از آن ها نمی ترسد و به آن ها دیگر امیدوار نیست.

چراغ هدایت امام

حضرت فرمود که امام نعیم است و شما بدون امام در تاریکی و در کوری هستید. شما با امام بینا می شوید و بصیرت پیدا می کنید. پس امام همان نعیم حقیقی است که خدا او را در عالم قرار داده است «أَنْقَذَ اللَّهُ النَّاسَ بِنَا مِنَ الضَّلَالَة» شما بدون ما در فضای جهالت هستید. وقتی انسان به امام می رسد از جهالت و تاریکی جدا می شود. کار شیطان و دشمنان اهل بیت این است که ما را در فضای جهالت و تاریکی می برد.

حضرت وقتی دوران خلفای سه گانه را در خطبه شقشقیه تعریف می کنند، می فرمایند که دوران اولی دوران تاریکی و کوری است «طَخْيَةٍ عَمْيَاء»(4) هم چشم آدم ها را می گیرند و هم فضا را تاریک می کنند. بعد می فرمایند دوران دومی دوران خشونت است و دوران سومی دوران شهوت «بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِه » است. حضرت فرمودند دوران سومی بین آشپزخانه و توالت حرکت می کرد. پس دستگاه باط‍ل تاریکی ایجاد می کند و به عکس وقتی به امام می رسی می بینی که دستگاه امام دستگاه نور است و چراغ روشن می شود و آدم حقایق عالم را می بیند. کسی که به امام رسید می فهمد عالم روشن می شود و می فهمد که همه آثار به او برمیگردد و همه هستی زمامش در دست اوست. «همه هرچه هستند از آن کمتر هستند/ که با هستی اش نام هستی برند».

خدای متعال امام را فرستاده و این چراغ را روشن کرده است. به تعبیر امام رضا علیه السلام «الْإِمَامُ  كَالشَّمْسِ  الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِيَ فِي الْأُفُقِ بِحَيْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَيْدِي وَ الْأَبْصَار»(5) امام مثل خورشیدی است که همه عالم را روشن کرده است. اگر چه دست و چشم شما به خود خورشید نمی رسد و نمی توانید آن را شکار کنید ولی نور خورشید به شما می رسد. اگر انسان به امام رو آورد و تکالیفش را نسبت به امام انجام داد، امام به عهد خودش عمل می کند و دنیا و قلب ما را روشن میکند. حضرت در حدیثی به ابوخالد کابلی فرمودند «وَ هُمْ وَ اللَّهِ يُنَوِّرُونَ  قُلُوبَ الْمُؤْمِنِين »(6) ائمه قلب مؤمن را روشن می کنند. حضرت توضیح دادند و فرمودند اگر قلبی به نور امام روشن شد «لَنُورُ الْإِمَامِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِيئَةِ بِالنَّهَار» نور امام در قلب مؤمن از خورشید وسط روز روشن تر است.

امام صادق علیه السلام کنار مسجد الحرام ایستاده بودند و به ابابصیر فرمودند از این اشخاصی که می آیند تا داخل مسجد بشوند بپرس و بگو امام صادق را ندیدید؟ ابابصیر شروع به سوال کردن کرد که فلانی امام صادق را ندیدی؟ گفت نه. از هرکسی که می پرسید می گفت نه تا این که نفر دهم ابوهارون مکفوف -مکفوف یعنی نابینا- که می آمد. حضرت فرمودند ابا بصیر حالا برو و از ابوهارون سوال کن. ابابصیر رفت و گفت ابوهارون امام صادق را ندیدی؟ گفت مگر نمی بینی که حضرت کنارت ایستاده اند؟ اگر کسی به امام رسید اینطور می شود. امام راه ما و قلب ما را روشن می کند.

یک مطلبی را یکی از شاگردان علامه طباطبایی نقل کردند که ایشان در حدود پنجاه سال قبل یک درس خصوصی داشتند و در شب و در کوچه های تاریک شهر قم منزل یکی از شاگردانشان می رفتند. یکی از شاگردان عرض کرده بود آقا شب ها این کوچه ها تاریک است و ممکن است شما آسیبی ببینید، ما به منزل شما می آییم. ایشان فرموده بودند مگر ما در روز با نور خورشید راه می رویم؟ ما در روز هم با یک نور دیگری راه می رویم. لذا در قرآن دارد وقتی امام ظهور می کنند «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»(زمر/۶۹) این آیه به عصر ظهور تأویل شده که زمین با نور پروردگارش روشن می شود. در یک روایتی آمد که وقتی امام ظهور می کنند عالم به نور امام روشن می شود «إِذاً يَسْتَغْنِي  النَّاسُ  عَنْ  ضَوْءِ الشَّمْسِ  وَ نُورِ الْقَمَر»(7) و مردم از ماه و خورشید بی نیاز می شوند. دیگر مثل بهشت می شود. در بهشت خورشید نیست ولی همه جا روشن است «لا يَرَوْنَ فيها شَمْساً وَ لا زَمْهَريرا»(انسان/۱۳).

اگر ما به عهد که با امام داریم عمل کنیم، امام کار خودش را انجام می دهد. امام شمس حقیقی است و امام چراغ راه ماست. در قرآن از امام به خورشید و نجم و قمر تعبیر می شود «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها * وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها»(شمس/۱-2) فرمود شمس وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هستند و قمر هم یعنی امیرالمؤمنین. ما اگر وظیفه خودمان را نسبت به امام انجام دادیم، امام قلب ما و راه ما را روشن می کند و از حیرت بیرون می آییم و آنچه باید ببینیم را می بینیم.

معنا ندارد بنده در عالم خدایی را عبادت کند که غایب است. مگر می شود خدای غایب را عبادت کرد؟ حضرت فرمود «اعْبُدِ اللَّهَ  كَأَنَّكَ  تَرَاهُ »(8) یک جوری خدا را عبادت کن که گویا خدا را می بینی. شخصی از امیرالمؤمنین ارواحنا فداه سوال کرد که آقا شما پروردگار خودتان را دیدید؟ حضرت فرمود «مَا كُنْتُ أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ  أَرَه »(9) من پروردگاری را که نبینم عبادت نمی کنم. غایب را که نمی شود عبادت کنی، من او را می بینم و عظمتش را عبادت می کنم. بعد حضرت توضیح دادند و فرمودند اشتباه نشود «لَمْ تَرَهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْأَبْصَار» هیچ چشمی نمی تواند با نور طبیعی خدا را ببیند و خدای متعال جسم نیست. اگر کسی این را گفت که در دنیا و یا در آخرت خدا را با چشم سر مثل این جمادات و موجودات می شود ببینی، این در واقع عدم معرفت نسبت به خداست و این تشبیه خدا به مخلوقات است. خدای متعال مثل مخلوقات نیست.

ولی حضرت فرمود «وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْقُلُوبُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَان » خدای متعال یک قلبی به شما داده که می توانید به رؤیت خدای متعال برسید. اگر حقیقت ایمان به قلب شما عطا شد شما می توانید به نور ایمان و به حقیقت حضرت برسید. پس ما در این عالم باید اینطوری راه برویم و باید با نور ایمان بتوانیم پروردگار خودمان را ببینیم. حضرت فرمود خدا را بپرست و عبادت کن «اعْبُدِ اللَّهَ  كَأَنَّكَ  تَرَاه » گویا داری خدا را می بینی «فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ» اگر به این مقام نرسیدی لااقل اینطور باش که «فَإِنَّهُ يَرَاك » بدان که او تو را می بیند. می فرماید خود را در محضر او ببین و اگر تو او را نمی بینی خود را در محضر او بدان و احاطه حضرت حق به خودت را درک کن.

انسان چطور می تواند حضور حضرت حق را بفهمد؟ ما باید قیامت خودمان را ببینیم. امیرالمؤمنین فرمود متقین و شیعیان من گویا الان دارند بهشت و جهنم را می بینند. بهشت نسیه را که نباید طلب کرد و از جهنم نسیه که نباید ترسید. چطور می شود انسان این بهشت و جهنم را ببیند؟ راهش همین است که انسان به امام برسد. امام همان شمسی است که عالم انسان را روشن می کند تا انسان خودش را در محضر خدای متعال ببیند و حضور حضرت حق را در عالم احساس کند و قیامت خودش را ببیند و باطن خودش و عالم ملکوت خودش را ببیند. ما باید اینها را ببینیم و اینها فقط با امام ممکن می شود.

حضرت فرمود اگر ما نعیم هستیم برای این است که خدای متعال با ما شما را از کوری نجات می دهد. تا امام نباشد عالم در تاریکی است و ما نه چشم داریم و نه خورشیدی درکار است. انسان اگر می بیند با امام می بیند. قرآن می فرماید «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكا»(طه/۱۲۴) آنهایی که از ذکر من رویگردان می شوند عیششان در دنیا تلخ و تنگ است «وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى » و روز قیامت هم وقتی می آید، کور محشور می شود. حضرت فرمود هم دیده دلش و هم دیده سرش از او گرفته می شود. بعد آن فرد به خدای متعال عرضه می دارد «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَني  أَعْمى  وَ قَدْ كُنْتُ بَصيرا»(طه/۱۲۵) چرا من نابینا محشور شدم؟ من که چشم داشتم، چشم دلم در دنیا کار نمی کرد ولی چشم سر که داشتم. خدای متعال می فرماید «قالَ كَذلِكَ أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسيتَها»(طه/۱۲۶) چون آیات ما به سوی تو رو آورد و تو غفلت کردی و آن ها را فراموش کردی. آیات هم یعنی امام. در روایات تفسیر شده که می گویند امیرالمؤمنین آمد و به تو رو آورد ولی تو رویت را از حضرت برگرداندی «وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى » امروز هم به تو توجه نمی شود.

پس اگر امام به انسان توجه نکند نه تنها چشم دلش کور می شود بلکه چشم سرش هم از او گرفته می شود. این که حضرت فرمود «بَصَّرَهُمْ بِنَا مِنَ الْعَمَى» شما اگر نابینا نیستید می بینید، چه چشم سرتان ببیند و چه چشم دلتان ببیند. همه اینها با امام است و اگر نور امام نباشد نه چشم سر انسان می بیند و نه چشم دل انسان می بیند. در دنیا به غیر مؤمن هم کمک می شود ولی در روز قیامت اگر کسی با امام همراه نشد چشم سرش هم از او گرفته می شود و نابینا در محشر می آید. حضرت فرمود «بَصَّرَهُمْ بِنَا مِنَ الْعَمَى» خدای متعال با ما شما را از نابینایی و کوری نجات داده است.

وظیفه ما نسبت به امام

پس امام علیه السلام در قبال ما با خدا قرار بسته که من راه اینها را روشن می کنم و دستشان را می گیرم و قدم به قدم آن ها را می برم و دامنشان را پاک می کنم و آتش دامنشان را خاموش می کنم و شستشویشان می دهم و تطهیرشان می کنم؛ این قرار امام با خداست. ما هم یک تکالیف و قراری با امام داریم؛ یکی از تکالیف ما در مقابل امام این است که از ما نسبت به امام محبت خواستند و گفتند باید امام خودتان را دوست بدارید. این یکی از تکالیف بسیار مهم است که امام را دوست بداریم. الحمدلله همه دوستان حضرت و شیعیانی که محضر حضرت می آیند حضرت را دوست می دارند. اما یک جاهایی خدای متعال تکلیف را سخت کرده و محبت صرفا کافی نیست بلکه یک شکل خاصی از محبت را از ما خواستند. خدای متعال در سوره برائت دستور به اعلام برائت و بیزاری رسمی از جبهه مشرکین را می دهد و آن وقت صف بندی حضرت در عالم علنی می شود و صف مشرکین و منافقین و صف مؤمنین از هم تفکیک می شود.

در این سوره، منافقین و خصوصیاتشان و مشرکین و خصوصیاتشان هم گفته شده و بعد نقطه ضعف هایی که در مؤمنین است که می تواند اینها را از همراهی با نبی اکرم جدا کند و در این درگیری صفشان جدا بشود و کنار منافقین یا مشرکین بروند را ذکر می کند. هم چنین نقطه قوت هایی را هم که باید به دست بیاورند تا بتوانند در این فضای درگیری کنار حضرت بایستند را هم بیان می کند.

یکی از دستوراتی که خدای متعال در این سوره می دهد این است «قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها»(توبه/۲۴) پیامبر ما به آن ها بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و اقوام و اموالی که به زحمت جمع کردید و تجارتی که از کساد شدنش می ترسید را «أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في  سَبيلِه » بیشتر از خدا و رسول خدا و جهاد در راه خدا دوست می دارید «فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ» منتظر بمانید تا خدای متعال فرمانش را در باب شما صادر کند. خداوند در ابهام گذاشته و نفرموده آنهایی که این متعلقاتشان را از پیامبر خدا بیشتر دوست دارند خدا با آنها چه می کند، بلکه تهدیدشان کرده و فرموده اگر اینها را بیشتر دوست می دارید منتظر باشید تا فرمان خدا در باب شما صادر بشود.

مرحوم فیض که از مفسرین بزرگ شیعه هستند ذیل این آیه می فرمایند «وَ قَلَّ مَن يَتَخَلَّصُ  عَنهُ » کم کسی است که از این تکلیفی که خدا اینجا بیان کرده خلاص بشود. پس از ما صرف یک محبت هم نمی خواهند و می گویند باید متعلقات خودتان را بیشتر از پیامبر ما دوست نداشته باشید. در جای دیگری می فرماید «وَ الَّذينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» مؤمنین بیش از همه باید خدا و اولیائش را دوست بدارند. انسان باید به مرحله ای برسد که فقط خدا و ائمه را دوست بدارد «وَ مَنْ  أَحَبَّكُمْ  فَقَدْ أَحَبَ  اللَّهَ» همه محبت ها در محبت امام خلاصه می شود. البته اگر کسی به حب الله و حب الامام رسید همه عالم را هم دوست می دارد. منتها این محبت دیگر محبت الهی است و محبت نفسانی نیست.

بنابراین یکی از تکالیفی که از ما خواستند و تکلیف مهمی هم است این است که ما باید خدا و رسول و امام را از همه تعلقات خودمان بیشتر دوست بداریم. یک حدیث نورانی است و در مجمع البیان آمده که یک جوانی از اصحاب وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود که به حضرت خیلی علاقه داشت. یک روز حضرت دیدند که او مریض و لاغر و نحیف شده. فرمودند چه شده؟ جوان گفت یا رسول الله می دانید من خیلی شما را دوست می دارم. من در دنیا برای دیدار شما دلم تنگ می شود و سر راه شما و یا مسجد می آیم و شما را می بینم. با خودم فکر می کردم که ما اگر از دنیا برویم و وارد عالم برزخ و قیامت بشویم، من یا بهشتی هستم یا نیستم، اگر بهشتی نباشم که دستم به حضرت نمی رسد و اگر بهشتی هم باشم جای من با حضرت یک جا نیست و فاصله زمین تا آسمان است و من در بهشت از زیارت شما محروم هستم و این من را نگران کرده است که اگر من به بهشت هم بروم شما را نمی بینم. سبب این بیماری و لاغر شدن من و زرد شدن چهره ام همین موضوع است.

همان موقع این آیه نازل شد «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُول»(نساء/۶۹) پیامبر ما بهشان بگو اگر مطیع خدا و رسول خدا باشید، که اطاعت یعنی فرمان برداری و عمل به دستور از سر محبت و خشوع و اگر کسی از سرمحبت خدا و رسول و با خشوع و تواضع به دستورشان عمل کرد مطیع می شود، اگر کسی مقام طوع و بندگی داشت نسبت به خدای متعال و رسولش و مطیع شد «فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» این دسته با کسانی هستند که خدای متعال نعمت ویژه ای به آن ها داده که این نعمت هم همان نعمت محبت امام و ولایت است؛ اینها چه کسانی هستند؟ «مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ» فرمود اگر مطیع باشید با اینها خواهید بود و اگر مقام طوع داشته باشید در بهشت هم با ما خواهید بود و به زیارت ما نائل می شوید.

یکی از بزرگترین نعمت های بهشت زیارت و لقاء امام است. این حدیث از امام رضا ارواحنا فداه است که اباصلت به امام رضا گفت آقا یک حدیثی از شما نقل شده که شما فرمودید ثواب لا اله الا الله نظر به وجه خداست، آیا این درست است؟ حضرت اول یک هشدار دادند و فرمودند اگر خیال کنید خدای متعال یک صورتی مثل مخلوقات دارد و این صورت را پوشانده و برای بندگان خدا پرده کنار می رود و صورت خدا را می بینند مشرک می شوید، خدای متعال چنین وجهی ندارد ولی این حدیث درست است و ثواب توحید و ثواب لا اله الا الله نظر به وجه خداست و موحدین نظر به وجه الله می کنند. بعد فرمودند وجه الله حجج الهی و انبیاء هستند.

بعد فرمودند بزرگترین ثواب در قیامت این است که پرده ها کنار می رود و محبین به وجه نبی اکرم و اهل بیت نظر می کنند و باطن اهل بیت آشکار می شود و مقامات اهل بیت آشکار می شود. نظر به وجه نبی اکرم و اهل بیت از بالاترین لذات بهشتی است. پس اینکه ثواب لا اله الا الله نظر به وجه الله است یعنی همین. بعد حضرت فرمودند شاهدش این است که وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم قریب به این معنا فرمودند که اگر کسی با اهل بیت من دشمنی کند در قیامت مرا نخواهد دید و یکی از مجازات ها این است. پس یکی از بزرگترین ثواب ها این است که انسان بتواند به امام نظر کند و معرفت الامام برایش حاصل بشود. فرمود اگر شما مطیع باشید مزدتان این است که با پیامبر خدا خواهید بود و می توانید به حضرت نظر بکنید و از زیارت محروم نمی شوید.

وجود حضرت در بهشت نعمت بزرگی است. در زیارات حضرت و در دعاها مکرر از خدا می خواهیم که خدایا من در دنیا ندیدم ولی در قیامت هم یک جوری نشود که پیامبر خدا را نبینم. این جزو بزرگترین لذات بهشت است. در روایت دارد بهشتی ها گاهی زیارت امام حسین و تجلی امام حسین برایشان حاصل می شود، بعضی هایشان هر هفتصد سال یک بار این امکان بهشان داده می شود و تمام این هفتصد سال طعم زیارت امام حسین در ذائقه شان انقدر شیرین است که همه چیز را فراموش می کنند و دوباره منتظر زیارت امام حسین هستند.

حضرت فرمودند «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِه » احدی مؤمن نمی شود تا این که من را بیشتر از خودش دوست بدارد «أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ مِنْ وُلْدِهِ وَ مَالِهِ وَ أَهْلِه » تا این که در نزد او من دوست داشتنی تر و محبوب تر باشم از خودش و پدر و مادرش و اهل بیتش و فرزندانش و همه مردم. اگر من را از همه این تعلقاتش بیشتر دوست ندارد مؤمن نیست. پس یکی از تکالیفی که از ما در قبال اهل بیت خواستند این است که باید محبت آنها در دل ما بیاید و محبت آنها بر همه محبت ها غالب بشود.

اگر این محبت ها آمد خاصیتش چیست و چطور این محبت را می شود به دست آورد؟ محبت صنع خداست، ما چطور می توانیم محبت امام را کسب کنیم؟ ما کیف و کفشمان را می توانیم دوست بداریم و ما تا وقتی کیف را نخریدیم و در مغازه است دوستش نداریم ولی همین که برای ما شد به آن وابسته می شویم و اگر بندش پاره شود دل ما هم پاره می شود. ما کیف و خانه و فرش وسایلمان را دوست داریم. امام را چطور می شود دوست بداریم؟ امام موجود بسیار با عظمتی است.

یکی از راه هایش زیاد بر سیدالشهداء گریه کردن است. اگر کسی اهل بکاء بر سیدالشهداء شد، اهل محبت می شود. امام رضا ارواحنا فداه به ریان بن شبیب فرمود «إِنْ بَكَيْتَ عَلَى الْحُسَيْنِ حَتَّى تَصِيرَ دُمُوعُكَ  عَلَى خَدَّيْكَ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ كُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ»(10) اگر بر امام حسین علیه السلام گریه کنی اشکت روی صورتت جاری بشود و خدای متعال تو را پاک می کند و تطهیر می شوی. اشک امام حسین مطهر است و همه گناهان انسان را پاک می کند «صَغِيراً كَانَ أَوْ كَبِيراً قَلِيلًا كَانَ أَوْ كَثِيرا» چه کم باشد و چه زیاد و بزرگ باشد. لذا در روایت دارد اشک امام حسین وقتی بر گونه انسان جاری می شود خدای متعال گناه انسان را می آمرزد. وقتی اشک روی زمین افتاد شعله آتش جهنم را خاموش می کند و انسان را بهشتی می کند. اشک سیدالشهداء آدم را اهل محبت می کند و حیات طیبه را در انسان می دمد. حضرت فرمود آن روزی که دل ها می میرند دل کسی که بر امام حسین و بر مصیبت سیدالشهداء می گرید زنده است.

پی نوشت ها:

(۱) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 217

(2) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 817

(3) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 66، ص: 373

(4) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 48

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 200

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 194

(7) تفسير القمي، ج 2، ص: 253

(8) الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 526

(9) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 98

(10) الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 130