نسخه آزمایشی
جمعه, 28 ارديبهشت 1403 - Fri, 17 May 2024

جلسه 179 خارج فقه کتاب الخمس/ بررسی شمول بحث مئونه بر مئونه عیال و قرائن برای اطلاق گیری یا تعین معنا

متن زیر تقریر جلسه 179 درس خارج فقه خمس آیه الله میرباقری است که به تاریخ 6 آبان ماه سال 99 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بحث مئونه در روایت اشعری به قرائنی که بر یکی از معانی مئونه تحصیل یا مئونه عیال دلالت می کند اشاره کرده و نتیجه بحث مئونه را بیان می کنند...

ادامه بررسی روایت اول

همانطور که بیان شد سوالات سه گانه ای در این مکاتبه پرسیده شده است و حضرت هم پاسخ همه را بیان فرموده اند. پاسخ دو سوال را به تقریر بیان کرده اند و پاسخ سوال سوم را نیز بیان کرده اند.

نکته دیگری که در ادامه باید بررسی شود این است که مراد از مؤونه در این روایت شریفه، مؤونه عیال است یا مؤونه تحصیل است یا هردو؛ و نکته دومی هم که باید بررسی شود این است که مراد از بعدیّت در این روایت شریفه تأخر زمانی است یا تأخر رتبی است. یعنی آیا زمان تعلق خمس پایان سال است یا از همان ابتدا خمس تعلق گرفته است و لکن ترخیص در مصرف در مؤونه داده شده است.

بررسی دو احتمال در «مؤونه»/ مئونه تحصیل

هانطور که گفته شد اقوال مختلفی در مؤونه وجود دارد که در ادامه ادله هریک از اقوال بررسی خواهد شد.

یکی از قرائنی که اقامه شده است بر اینکه مراد مؤونه تحصیل است این است که حضرت در پاسخ به خمس در مایستفید الرجل فرموده اند خمس بعد المؤونه است یعنی کأن حضرت فرموده اند الخمس فی جمیع ما یستفید بعد المؤونه که ظهور مؤونه در این کلام در مؤونه تحصیل است.

در بررسی این استدلال باید گفت که اگر سوال و جواب به این صورت بود و ضمیری هم بود که به مایستفید مراجعه کند این قرینه ممکن بود قابل قبول باشد اما صرف اینکه پاسخ حضرت بعد از سوال از جمیع مایستفید دلالت ندارد که ال در المؤونه دال بر مؤونه تحصیل و استفاده است نه مؤونه عیال. ضمن اینکه در سؤال صناع هم آمده است که نشان از این دارد که سوال فقط از مایستفید نیست فلذا پاسخ حضرت را هم نباید فقط معطوف به مایستفید معنی کرد.

قرینه دومی که اقامه شده است این است که مؤونه اگر همراه ضمیر بیاید ظهور در مؤونه عیال دارد ولی اگر بدون مضاف الیه و به صورت مطلق بیاید به معنی مؤونه تحصیل است که این قرینه نیز قابل دفاع نیست چراکه مؤونه تحصیل هم نیازمند قرینه است نه اینکه فقط مؤونه عیال نیازمند قرینه باشد. اما اگر کسی بگوید منصرف به مؤونه تحصیل است نیز پشتوانه و دلیلی ندارد و صرفا یک ادعای بلادلیل است.

2- بررسی قرائن دال بر مؤونه عیال

در مقابل مرحوم شیخ برای اثبات ظهور «مؤونه» در این روایت شریفه در مؤونه عیال استدلالی کرده اند که تقریب های مختلفی در استدلال وجود دارد یکی اینکه در اکثر درآمد هایی که از طریق تجارت و صناعت (مخصوصا صنعت بسیط در آن روزگار) بدست میآید نیازی به هزینه خاصی ندارد که حضرت بفرمایند بعد از هزینه های تحصیل خمس واجب میشود.

این استدلال به این تقریب ناتمام است چراکه اگر قضیه به نحو قضیه خارجیه بیان میشد که در این درآمد ها خمس بعد از مؤونه است این استدلال صحیح بود اما در قضیه حقیقیه اشکالی ندارد که حضرت در مواردی که در بعض مصادیقش مؤونه تحصیل وجود دارد، استثناء مؤونه تحصیل را به این طریقی که در روایت آمده است بیان کنند.

تقریب دوم در استدلال مرحوم شیخ این است که در اکثر درآمد ها مؤونه عیال وجود دارد ولی مؤونه تحصیل در بعض درآمدهاست لذا صحیح نیست که بگوییم که حضرت موردی که کمتر مبتلابه است را پاسخ داده اند اما موردی که بیشتر مبتلابه است را پاسخ نداده اند.

در این استدلال کأن مسلم دانسته شده است که مؤونه عیال استثناء شده است که در این صورت ممکن است این قرینه تمام باشد اما اگر استثناء مؤونه عیال مسلم نباشد دیگر این استدلال صحیح نیست چراکه ممکن است اصلا استثناء حداکثری وجود نداشته باشد که حضرت بخواهند بیان بفرمایند.

بلکه در صورتی که استثناء مؤونه مسلم باشد هم اگر استدلال به ارتکاز باشد به این بیان که استثناء مؤونه سنه، مسلم و مرتکز در ذهن مخاطب بوده است لذا حضرت وقتی مؤونه را بیان کرده اند مخاطب مؤونه سنه را میفهمد ناتمام است چراکه این امر که استثناء مؤونه عیال در ذهن مخاطبی که زمان صدور روایت این روایت را شنیده است مرتکز و مسلم باشد بسیار بعید است و اما اگر استدلال به قرینه خارجیه باشد به این بیان که در روایات دیگر استثناء مؤونه تحصیل مسلم است فلذا حضرت در اینجا استثناء حداکثری را واننهاده اند، صورت بهتری دارد و لکن دیگر طبق این استدلال ظهوری در این روایت وجود ندارد که مراد مؤونه عیال باشد.

نکته ای که در اینجا اهمیت دارد این است که اگر استدلال مرحوم شیخ را بپذیریم، باید قائل شویم همه متعلقات خمس مقید به استثناء مؤونه عیال هستند چراکه موضوع روایت اعم از خمس ارباح مکاسب است و شامل خمس معدن و کنز و بقیه متعلقات خمس نیز میشود و لکن این بیان هم با این مشکل مواجه است که اگر به قرینه داخلیه تمسک کنید که دلیلی بر ظهور مؤونه در مؤونه عیال نداریم و اگر به قرائن خارجیه تمسک کنیم که یکی از قرائن خارجیه همین است که مشهور قائل اند که استثناء مؤونه عیال فقط مربوط به ارباح مکاسب است نه بقیه متعلقات خمس لذا قرینه خارجیه در هردو طرف وجود دارد و نمیتوان گفت لازمه استدلال مرحوم شیخ این است که استثناء مؤونه در همه ابواب خمس وجود داشته باشد.

طریق سومی که در استدلال برای اثبات ظهور مؤونه در مؤونه تحصیل بیان شده است این است که بعضی کلمه «بعد» را قرینه بر مؤونه عیال دانسته اند به این بیان که «بعد» ظهور در بعدیت زمانی دارد فلذا مراد مؤونه عیال است چراکه این مؤونه بعد از استفاده است و مؤونه تحصیل قبل از استفاده است لذا بعدیت زمانی در او بی معناست؛ لکن دست و پا کردن این نحوه از قرائن ظهوری در روایت شریفه ایجاد نمیکند چراکه درمقابل میتوان گفت که مراد تأخر زمانی نیست بلکه تأخر رتبی است.

3- بررسی قرائن دال بر شمول «مؤونه» نسبت به مؤونه عیال و مؤونه سنة

بعضی نیز درصدد بوده اند که از این روایت شریفه اعم از مؤونه تحصیل و مؤونه سنه را استظهار کنند که یکی از طرقی که برای این ادعا پیموده شده است تمسک به اطلاق است لکن این اطلاق در صورتی تمام است که اثبات شود که معنای شاملی بین مؤونه عیال و تحصیل وجود دارد که در این صورت است که میتوان گفت لفظ «مؤونه» در روایت شریفه دال بر آن معناست. اما اگر دو معنی متباین باشند نمیتوان به اطلاق تمسک کرد لذا این استدلال نیز قابل دفاع نیست

بعضی نیز فرموده اند چون معمولا در قوانین عرفی به این صورت است که مالیات بعد از کسر هزینه های زندگی و هزینه های تحصیل است لذا یک ارتکاز عقلائی وجود داشته که مالیات بعد از هزینه هاست و همین ارتکاز باعث میشود که «مؤونه» در این روایت شریفه اعم از مؤونه تحصیل و عیال باشد.

این استدلال نیز قابل قبول نیست چراکه در زمان ما هم مالیات هایی که بر درآمدها قرار میدهند بعد کسر هزینه های تحصیل است نه بعد از کسر هزینه های زندگی فلذا مبنای استدلال از بین میرود.

در نتیجه هیچ یک از سه احتمال استدلال قابل قبولی ندارد و «مؤونه» در این روایت شریفه اجمال دارد که این اجمال توضیحی دارد که در جلسه آینده مطرح خواهد شد. والحمدلله...