نسخه آزمایشی
شنبه, 15 ارديبهشت 1403 - Sat, 4 May 2024

جلسه 223 خارج فقه کتاب الخمس/ بررسی صحیحه حارث بن مغیره و فضیل بن یسار

متن زیر تقریر جلسه 223 درس خارج فقه خمس آیه الله میرباقری است که به تاریخ 6 بهمن ماه سال 99 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بررسی روایات تحلیل خمس به تعدادی از روایات مثل صحیحه حارث بن مغیره و فضیل بن یسار و معاذ بن کثیر اشاره کرده اند...

ادامه بررسی صحیحه حکیم موذن

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يُوسُفَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ الصَّمَدِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ حُكَيْمٍ مُؤَذِّنِ بَنِي عِيسیٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ قَالَ هِيَ وَ اللَّهِ الْإِفَادَةُ يَوْماً بِيَوْمٍ إِلَّا أَنَّ أَبِي جَعَلَ شِيعَتَنَا مِنْ ذَلِكَ فِي حِلٍّ لِيَزْكُوا. وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّد بْنِ سِنَانٍ نَحْوَهُ.

همانطور که گفته شد اگر از این روایت اینطور استظهار شود که حضرت درصدد بیان و تفسیر غنیمت در آیه هستند و فرموده اند غنیمت در این آیه شامل همه فوائد میشود، تحلیل در این روایت شریفه هم تحلیل عامی خواهد بود که شامل همه فوائد میشود و ناظر به خمسی است که متعلق اموال خود انسان است.

البته همانطور که در مباحث گذشته بیان شد غنیمت در این آیه شریفه به معنی خصوص غنیمت جنگی نیست -چنانچه در صحیحه علی بن مهزیار هم آمده است- و لکن همانطور که بعض فقها نیز فرموده اند، این روایت شریفه اصلا درصدد بیان معنی غنیمت نیست بلکه در این مجلس سخن از مظالمی است که به ائمه علیهم السلام داشته اند؛ یعنی حضرت میفرمایند غنائم (ولو به معنی غنیمت جنگی باشد) دائما برای مسلمین حاصل میشود زیرا دائما فتوحاتی برای مسلمین ایجاد میشود و حکام ظلمه این فوائدی که دائما درحال پیدایش است را غصب میکنند که در این صورت تحلیل در این روایت شریفه به معنی تحلیل حقوقی است که قبل از اینکه اموال به تملک شیعیان دربیاید در اموال وجود داشته است.

بنابراین ظاهر روایت شریفه این نیست که غنیمت در آیه شریفه اعم است بلکه مراد این است که همین غنیمت ولو به معنی غنیمت جنگی باشد دائما در حال ایجاد و افزایش است و حق ائمه علیهم السلام نسبت به این حقوق دائما در حال غصب شدن است که در این صورت تحلیل معنای دیگری پیدا میکند و معنایش تحلیل خمس متعلق به اموال شیعیان نیست بلکه تحلیل حقی است که قبل از اینکه مال وارد ملک شیعه شود، وجود داشته است.

بررسی روایت حارث بن مغیره

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ أَبِي عُمَارَةَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّ لَنَا أَمْوَالًا مِنْ غَلَّاتٍ وَ تِجَارَاتٍ وَ نَحْوِ ذَلِكَ وَ قَدْ عَلِمْتُ أَنَّ لَكَ فِيهَا حَقّاً قَالَ فَلِمَ أَحْلَلْنَا إِذاً لِشِيعَتِنَا إِلَّا لِتَطِيبَ وِلَادَتُهُمْ وَ كُلُّ مَنْ وَالَى آبَائِي فَهُوَ فِي حِلٍّ مِمَّا فِي أَيْدِيهِمْ مِنْ حَقِّنَا فَلْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ.

راوی در این روایت شریفه از حضرت سوال میکند که اموالی از طریق کشاورزی و تجارت و امثال آن به دست ما میرسد که میدانیم حق شما در این اموال وجود دارد؛ حضرت میفرمایند دلیل اینکه ما حلال کرده ایم این است که میلاد شیعیان پاک باشد؛ سپس حضرت میفرمایند این امر اختصاص به دوران خاصی ندارد و همه شیعیان همینطور هستند و شاهدین به اطلاع غائبین برسانند.

سند این روایت خوب است و همه روات آن از اجلاء هستند مگر ابی عماره که ترجمه ای ندارد ولی به این دلیل که از مشایخ ابن ابی نصر است بعضی خواسته اند ایشان را توثیق کنند.

بررسی دلالت روایت شریفه

در این روایت شریفه تحلیل مستتر است و علت آن بیان شده است که تطهیر میلاد است؛ این روایت شریفه از ناحیه مالی که به دست می آید عمومیت دارد و همه اموال از هر طریقی که بدست بیاید را شامل میشود، خواه از طریق تجارت باشد یا زراعت و امثال آن و لکن از دو جهت در این روایت شریفه مناقشه شده است.

جهت اول این است که «لتطیب ولادتهم» در این روایت شریفه دلالت بر این دارد که خصوص مناکح مراد است و لکن ممکن است بگوییم که مراد خصوص مناکح نیست چراکه طیب مولد فقط به امر مناکح بازگشت ندارد بلکه اکل حقوق ائمه علیهم السلام این اثر وضعی را دارد همانطور که در بعض روایات آمده است که ربا باعث گسترش فحشا میشود؛ ضمن اینکه با سوال سائل هم سازگار نیست چراکه در صدر روایت عمومیتی وجود دارد که شامل زراعات و تجارات و غیر آن میشود و اینکه حضرت خصوص مناکح را بیان کنند با آن سوال سازگار نیست.

جهت دوم این است که این روایت شریفه مربوط به خمس شخص ثالث است نه خمسی که به اموال شیعیان تعلق گرفته است و لکن پذیرفتن این جهت هم خلاف ظاهر است چراکه در سوال سائل زراعات آمده است درحالی که زراعتی که شیعیان انجام میدهند که خمس شخص ثالث نیست مگر اینکه گفته شود که اراضیه خراجیه مراد است آن هم به صورتی که خراج در عین محصول زمین هم وجود داشته باشد، لذا بعید نیست بگوییم که اختصاص آن به خمس شخص ثالث دشوار است.

صحیحه فضیل بن یسار

وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَشَّاءِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَيْدٍ عَنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ وَجَدَ بَرْدَ حُبِّنَا فِي كَبِدِهِ فَلْيَحْمَدِ اللَّهَ عَلَى أَوَّلِ النِّعَمِ قَالَ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا أَوَّلُ النِّعَمِ قَالَ طِيبُ الْوِلَادَةِ ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع- قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع لِفَاطِمَةَ ع- أَحِلِّي نَصِيبَكِ مِنَ الْفَيْ‏ءِ لآِبَاءِ شِيعَتِنَا لِيَطِيبُوا ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّا أَحْلَلْنَا أُمَّهَاتِ شِيعَتِنَا لآِبَائِهِمْ لِيَطِيبُوا.

در این روایت حضرت میفرمایند کسی که خنکای محبت ما را در قلب خود دید بر طیب ولادت که اولین نعمت است خدا را شکر کند. سپس حضرت فرمودند که حضرت امیر صلوات الله علیه از حضرت زهرا سلام الله علیها خواستند که سهم خود را از فیء نسبت به شیعیان تحلیل کنند. سپس حضرت امام صادق علیه السلام در ادامه میفرمایند که ما مادرشیعیان خود را برای پدران حلال کرده ایم که طیب مولد داشته باشند.

سند این روایت هم قابل تصحیح است و اشکالی در آن نیست. اما از جهت دلالت صدر این روایت دلالت بر تحلیل ندارد ولی ذیل روایت شریفه این است که حضرت زهرا سلام الله علیها سهم خود را از فیء تحلیل کرده اند و این فیء شامل خمس هم میشود.

ظاهر این روایت شریفه مخصوصا به قرینه ذیل روایت شریفه این است که تحلیل مختص به مناکح است و نکته دیگر این است که این روایت ناظر به اموالی است که قبل از اینکه به شیعیان برسد متعلق خمس بوده است لذا اگر کسی بخواهد از این روایت برای تحلیل خمس متعلق به شیعیان استفاده کند با دو اشکال مواجه است.

صحیحه معاذ بن کثیر

وَ عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ حَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ وَ مُحَسِّنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ يُوسُفَ جَمِيعاً عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ طَلْحَةَ صَاحِبِ السَّابِرِيِّ عَنْ مُعَاذِ بْنِ كَثِيرٍ بَيَّاعِ الْأَكْسِيَةِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مُوَسَّعٌ عَلَى شِيعَتِنَا أَنْ يُنْفِقُوا مِمَّا فِي أَيْدِيهِمْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا قَامَ قَائِمُنَا حَرَّمَ عَلَى كُلِّ ذِي كَنْزٍ كَنْزَهُ حَتَّى يَأْتُوهُ بِهِ يَسْتَعِين‏ بِهِ. وَ رَوَاهُ الْكُلَيْنِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُعَاذِ بْنِ كَثِيرٍ نَحْوَهُ.

حضرت در این روایت شریفه میفرمایند شیعیان ما در خرج کردن و انفاق بالمعروف آزاد هستند  ولی وقتی دوره ظهور فرابرسد دیگر حق ندارند هرطور میخواهند هزینه کنند بلکه باید خدمت حضرت بیاورند تا ایشان را استعانت کنند که در نقل مرحوم کلینی دارد که استعانت علی العدو کنند.

صفار از چهار نفر نقل کرده اند که از بین اینها حسن بن حسن توثیق دارد و محسن بن حسن مجهول است و در پاورقی تهذیب آمده است که حسن بن علی است که ایشان نیز توثیق دارد. محمد بن سنان هم که قابل تصحیح است ولی حماد بن طلحه ترجمه ای ندارد مگر اینکه حماد بن ابی طلحه باشد که توثیق دارد و بعید هم نیست که ایشان مراد باشد. معاذ بن کثیر هم که ثقه است.

نکته اول در این روایت شریفه این است که مراد از کنز در این روایت شریفه خصوص گنج نیست بلکه اموالی است که شخصی پس انداز کرده است. و نکته دوم که مربوط به مانحن فیه است این است که این روایت نحوه هزینه کردن دارائی ها در زمان غیبت و زمان ظهور است و ارتباطی به بحث تحلیل ندارد.

شاید مرحوم شیخ حر از اینکه موسع علی شیعینا استظهار کرده اند که در پرداخت حقوق اهل بیت علیهم السلام هم در سعه هستند و لکن روایت شریفه ناظر به این مطلب نیست بلکه همانطور که گفته شد ناظر به هزینه کردن اموال شیعیان در دوران غیبت و ظهور است.