نسخه آزمایشی
جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri, 26 Apr 2024

جلسه 111 / تصویرگری (3)

متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه 111 درس خارج فقه مبحث مکاسب محرمه؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ دوشنبه 26 آبان 93برگزار شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است

گفتیم که برای حکم به حرمت مطلق تصویر و مجسمه ذی الروح و غیره دلیلی نداریم زیرا روایاتی که اطلاقی اینچنین دارند اولا سندا تمام نیستند، ثانیا ارتکازات ذهنی و اجتماعی وجود دارد که مانع انعقاد اطلاق میشود و ثالثا مخصصات لفظی دارند.

بررسی حکم به حرمت تصویر مطلق ذی الروح (اعم از تصویر و مجسمه)

ظاهر برخی روایات، حرمت مطلق تصویر است اگر از ذی الروح باشد. مثل:

6624- 17-  وَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ‏

مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ تَمَاثِيلِ الشَّجَرِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ فَقَالَ لَا بَأْسَ مَا لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مِنَ الْحَيَوَانِ.

که دلالت دارد بر حرمت در مطلق ذی الروح، الا اینکه ادعا شده است که «تماثیل» اختصاص به مجسمه (3بعدی) دارد. اما پاسخ داده شده است که اولا -که پاسخ اصلی است- از لحاظ لغوی، «تمثال» به تصویر دو بعدی هم اطلاق میشود (کما ادعی فی «کشف اللثام») و ثانیا مرحوم شیخ ادعا کرده اند که قرینه ای داخلی دال بر شمول بر تصویر دو بعدی در روایت وجود دارد و آن اینکه فرد غالب مورد ابتلاء در تصویر شمس و قمر، تصویرگری دو بعدی آن بوده است نه سه بعدی و حمل کردن سئوال بر فرد غیر غالب یا نادر مقبول نیست.

البته اگر تصاویر و تماثیل با هم ذکر شوند، ممکن است که از تمثال فقط سه بعدی اراده شده باشد.

اشکال دیگری که در این روایت مطرح شده است این است که: ممکن است که مورد سئوال و پاسخ حضرت راجع به اقتناء باشد، در این صورت روایت در مورد صنع اجمال دارد. به این اشکال هم پاسخ داده اند که اولا خلاف اطلاق روایت است و ثانیا ذهن اگر از سئوال به صنعت تمثال منصرف نشود حداقل این است که شامل صنعت هم میشود. لذا روایت اطلاق دارد و شامل صنع و اقتناء و شاید لعب و ... هم میشود. حال اگر قرینه ای اقتناء ذی الروح را هم جائز کرد، موجب تخصیص روایت است، اما دلالت این روایت بر مطلق ذی الروح تمام است ولو دو بعدی

روایت بعدی در مقام، روایات با این مضمون است:

22574- 6- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ شُعَيْبِ بْنِ وَاقِدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ ع فِي حَدِيثِ الْمَنَاهِي قَالَ: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنِ التَّصَاوِيرِ وَ قَالَ مَنْ صَوَّرَ صُورَةً كَلَّفَهُ اللَّهُ تَعَالَى يَوْمَ الْقِيَامَةِ- أَنْ يَنْفُخَ فِيهَا وَ لَيْسَ بِنَافِخ‏

البته استدلال به این روایت بعد از پاسخ به اشکال عقلی عدم امکان نفخ در تصویر و وارد ندانستن اشکال سندی به دلیل کثرت این دسته روایات تمام است. لذا «من صور صورة»، ابتدائا حتی صورت دو بعدی را هم حرام کرده است، اما از غیر ذی الروح منصرف است چون نفخ در آن معنی ندارد. مرحوم شیخ برای این انصراف به دلیل حکمت نهی هم تمسک کرده اند به این بیان که حکمت در اینجا، نهی از تشبه به خدای متعال است ولی این نهی در غیر ذی الروح معنی ندارد چون در هر صنعی حدی از تشبه به مخلوقات خدای متعال وجود دارد، مثل اینکه کسی میزی بسازد و در آن تشبه به مخلوقات موجود است. البته این استدلال از مرحوم شیخ مقبول نیست، چون معلوم نیست که حکمت فقط همین باشد و ممکن است که به حکمت محو آثار بت پرستی یا چیزی دیگر باشد.

پس دلالت این روایت در نهی از تصویر دو بعدی و سه بعدی ذوی الارواح تمام است الا اینکه ادعا شود ظهور عرفی (تبادر) از این روایات سه بعدی بودن و مجسمه بودن صورت است، زیرا عادتا چیزی که درآن دمیده میشود باید سه بعدی باشد. که استفاده این ظهور هم مشکل است.

روایت بعدی، روایت ابوبصیر رحمه الله است.

6608- 1-مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَتَانِي جَبْرَئِيلُ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ- إِنَّ رَبَّكَ يُقْرِئُكَ السَّلَامَ وَ يَنْهَى عَنْ تَزْوِيقِ الْبُيُوتِ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ فَقُلْتُ وَ مَا تَزْوِيقُ الْبُيُوتِ فَقَالَ تَصَاوِيرُ التَّمَاثِيلِ.

مرحوم تبریزی میفرماید که تماثیل در این روایت معنای اسم مصدری دارد لذا سئوال از مجسمه و اقتناء آن است و در مورد صنع آنها اجمال دارد، الا اینکه ادعای فحوا در مورد صنعش مطرح شود. در مورد فحوا هم گفته شده است که اگر روایت را به معنی اقتناء گرفتیم و به خاطر حکم اقتناء این روایت را حمل به کراهت کردیم، حتی با استدلال به فحوای این روایت نمیتوان حکم صنع مجسمه را از این روایت استفاده کرد. پس استفاده حرمت صنع از این روایت فقط وقتی ممکن است که روایت را به صنع حمل کرد نه اقتناء.

اما اگر مراد از تزویق معنای مصدری باشد، مراد از تصاویر هم مصدری میشود، به معنی «کشیدن تماثیل». همچنین ممکن است با تقدیر گرفتن فعل «صنع» این معنا بدست بیاید. در این صورت اشکال حمل «تزویق» به معنای اسم مصدری مطرح نیست و حرمت صنع مطلق ذی الروح استفاده میشود اما فقط در «بیوت». اما تقیید به اقتناء نمیشود.