نسخه آزمایشی
شنبه, 08 ارديبهشت 1403 - Sat, 27 Apr 2024

جلسه هشتم حرم مطهر/ ساحت بشری و قدسی امام/معنای موذن در سوره اعراف/ جایگاه صلوات و لعن

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 2 خرداد ماه 99 است که در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ وجود مقدس اهل بیت دارای دو جنبه بشری و قدسی هستند که وجود هر دو بعد برای آن ها ضرورت دارد و اگر هرکدام را نداشته باشند نمی توانند ما را در سیر به سمت حق تعالی راهنمایی و یاری کنند و لازم است بدانیم که پیشروی در این مسیر نیازمند امتحان و آزمایش است و به سادگی بدست نمی آید. یکی از مقامامات ائمه که در قرآن هم به آن اشاره شده اینست که از آن ها به اعراف یاد شده است. در قیامت و بر صراطی که همه باید از آن عبور کنند خداوند اهلبیت را معرفی می کند و کسی از آن رد شده و وارد بهشت می شود که آنها را بشناسد و آنها هم او را بشناسیم. البته معرفت ما نسبت به امام از دنیا شروع می شود و در آخرت به اوج خواهد رسید و اینکه هرکس چه مقام و جایگاهی در بهشت خواهد داشت، بستگی به میزان توحید او دارد و درجات بهشت تابع درجات معرفت به خداست. خدای متعال دوست داشته که از طریق ائمه شناخته بشود و آن ها را واسطه معرفت نسبت به خودش قرار داده و معرفت الله تابع معرفت نسبت به امام است و آن ها را باب الله و وجه الله در دنیا و آخرت قرار داده است.

ابعاد وجودی ائمه

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین و اللعنۀ علی اعدائهم اجمعین. عرض ما در باب مقامات نبی اکرم و ائمه در قرآن مجید و البته در مدار معارف و روایات اهل بیت بود. در جلسات گذشته گفتیم که اهل بیت یک جنبه بشری دارند که در قالب بشر نازل شدند و نسبت این جنبه بشری شان با آن بُعد دوم که به تعبیر بعضی روایات جنبه لاهوتی و قدسی شان هست، نسبت ظاهر و باطن یا به عبارت دیگر نسبت نازله و حقیقت شیء هست و ما باید هر دو جنبه را باهم بشناسیم و به طور مفصل هم تقدیم کردیم که چرا به این شکل واقع شده و در همان سیمای ملکوتی و قدسی خودشان در عالم جلوه نکردند. گفتیم که آن ها حتما باید در قالب بشر بیایند که آمده اند، ولی ما باید هر دو جنبه شان را بشناسیم، هم جنبه بشری و به ویژه آن جنبه قدسی که خودش یک بحث پردامنه ای است.

مسیر معرفت هم همانطور که عرض کردیم مسیر ابتلاء و امتحان است و با خواندن و نوشتن و امثال این ها بدست نمی آید. البته که مرتب باید قرآن و معارف را خواند اما فهم قرآن و فهم معارف براساس امتحان و ابتلاء حاصل می شود. انسان به اندازه ای که امتحان پس بدهد، معارف هم بهش عطا می شود، البته همه اینها تفضل الهی هم هست و الا اگر تفضل نباشد، احدی به هیچ معرفتی از معارف دست پیدا نمی کند. جنبه بشری ائمه به صورت مفصل باید براساس آیات قرآن و روایات مورد تحلیل قرار بگیرد و آیات و روایات ناظر به همین جنبه بشری، فوق العاده است اما آن جنبه قدسی شان هم در معارف قرآن بسیار لطیف بیان شده و خدای متعال باید اسماء حسنای خودش را توصیف کند.

وادی اعراف و معرفت انسان ها و امام نسبت به هم

یکی از جهاتی که عرض کردیم در قرآن آمده و ائمه به آن معرفی شدند، اینست که آن ها به اعراف معرفی شدند و این یکی از مقامات ایشان است که در قیامت ظاهر می شود، البته در دنیا هم یک نازله ای دارد. این حدیث را پیش از این محضرتان تقدیم کردم که ابن کواء از امیرالمومنین سوال کرد: این آیه یعنی چه؟ «وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ»(اعراف/۴۶) در سوره مبارکه اعراف از آیه 46 به بعد این طور شروع می شود که بر اعراف یک شخصیت ها و رجالی ایستادند و هرکسی را در چهره و سیمایش می شناسند. حضرت فرمودند: «نَحْنُ عَلَى الْأَعْرَافِ» ما هستیم که بر اعراف ایستادیم. بعد فرمودند: کسانی که ما را نصرت کردند و شیعیان خودمان را با سیمایشان می شناسیم. سپس فرمودند: «نَحْنُ الْأَعْرَافُ» ما خود اعرافیم، هم شخصیت هایی که مسلط بر اعراف اند ما هستیم و هم خود وادی اعراف که یک وادی است که مقامات اعراف و آن قله هایی که در آن بشر ظاهر می شود و فاصله بین بهشتی ها و جهنمی هاست، وادی ولایت ماست.

بعد فرمودند: «نَحْنُ الْأَعْرَافُ يُعَرِّفُنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی الصّراط» خدای متعال در قیامت ما را معرفی می کند. در قیامت خدای متعال بر صراطی که همه باید از آن عبور کنند و بر روی جهنم واقع شده تا افراد از آن جا وارد بهشت بشوند، ما را معرفی می کند، آن وقت در آن مقام «فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّهً إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ» کسی وارد بهشت نمی شود مگر اینکه ما را بشناسد و ما او را بشناسیم که این هم یک معرفت دو طرفه است. البته معرفت ما به امام از جنس تولی به امام هست و معرفت امام بر ما از جنس ولایت و سرپرستی است.

امام آن کسانی که تحت سرپرستی شان هستند را به عنوان مومن و شیعیان خودشان می شناسند و ما هم امام مان را به عنوان ولی خودمان می شناسیم که ولایتش همان ولایت خداست و در حقیقت واسطه ولایت الله است. «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه و َالَّذِينَ آمَنُوا»(مائده/۵۵) این دوتا معرفت متفاوت است ولی دو طرفه است یعنی هم امام ما را جزء مومنین و متولیان به خودشان می شناسند و هم ما باید امام را به عنوان ولی خودمان بشناسیم.

حالا یک معرفتی در دنیا حاصل شده و این معرفت در آخرت به قله خودش می رسد. کسانی که در دنیا به معرفت رسیدند، سیرشان در وادی بهشت و جنت است ولی وقتی می خواهند از عرصات قیامت عبور کنند و وارد بهشت بشوند که یک مرحله دیگری است، معرفت جدیدی باید حاصل بشود. از این روایت نورانی امیرالمومنین استفاده می شود که آنجا خدای متعال معرفی می کند: «نَحْنُ الْأَعْرَافُ يُعَرِّفُنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی الصّراط» خدای متعال یک مقام دیگر از مقامات آنها را آشکار می کند. کسانی که با امام راه رفتند آن مقام را هم قبول می کنند و ذیل آن مقام قرار می گیرند و وقتی ذیل آن معرفت قرار داشته باشند، وارد بهشت می شوند یعنی کانه معرفت هایی که در دنیا کسب شده و مقاماتی که انسان از امیرالمومنین در دنیا کسب کرده، برای سیر با حضرت در دنیا کافی است.

معرفت الله، شرط عبور از صراط

اما اگر بخواهی با حضرت سیر کنی و در قیامت از عرصات و وادی جهنم عبور کنی و به بهشت برسی باید به یک معرفت دیگری برسی که خدای متعال «يُعَرِّفُنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی الصّراط» مقامات آنها را معرفی می کند و این غیر از معرفت دنیاست. لذا حضرت بعد از آن می فرمایند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ»(1) خداوند اگر می خواست خودش را مستقیم معرفی کند، می توانست ولی این کار را نکرده چون هم در دنیا هم و هم در آخرت، درجات معرفت الله، درجات بهشت است. اینکه هرکسی چه درجه ای در بهشت دارد به اندازه توحید است، در واقع کسی که در این دنیا در وادی توحید است، در بهشت قرار دارد «اِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ»(انفطار/13) اما کسی که در دنیا در وادی شرک و کفر است «وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيم»(انفطار/۱۴) الان وسط جهنم است.

پس سیر در دنیا و در وادی بهشت، با مقامات توحید و با معرفت الله است و سیر در آخرت در مقامات معرفت ادامه دارد و معرفت هایی که در دنیا کسب کردیم، برای سیر در درجات قیامت کافی نیست. آنجا هم معرفت ها اضافه می شود منتها کسانی که در دنیا و در وادی معرفت بودند، در آخرت هم می توانند آن معارف بالاتر را به دست بیاورند اما کسانی که در دنیا خارج از وادی معرفت بودند، در آخرت هم نمی توانند وارد این وادی بشوند.

حضرت فرمودند: پس معرفت الله اصل است. درجات بهشت تابع درجات معرفت خداست و این معرفت هم چیزی نیست که فقط با خواندن و نوشتن حاصل بشود. این همانی است که بندگی می خواهد «لَيْسَ اَلْعِلْمُ بِكَثْرَةِ اَلتَّعَلُّمِ إِنَّمَا هُوَ نُورٌ يَقَعُ فِي قَلْبِ مَنْ يُرِيدُ اَللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ»(2) معرفت نوری است که خدای متعال در قلوب کسانی قرار می دهد که می خواهد آنها را هدایت کند و شرط اولش هم بندگی است. حضرت فرمودند: اگر معارف می خواهی برو بنده بشو و نزد ما بیا، به عبارت دیگر طالب بندگی باش، اگر طالب دنیا باشی که معرفت بهت نمی دهند. پس معرفت الله مدار بهشت است و مدار جهنم ولی این معرفت اللهی که مدار بهشت و جهنم است و از دنیا شروع می شود و در آخرت هم به کمال خودش می رسد، این معرفتی که در دنیا کسب کردیم برای ورود به جنت کافی نیست و باید کامل بشود، طریقش هم امام است.

فرمود: ما اعراف هستیم و معرفت ما طریق ورود به بهشت است. خدای متعال نمی توانست معرفت خودش را بدون واسطه معصوم عطا کند؟ حضرت می فرمایند: اگر می خواست این کار را می کرد ولی حکمت الهی اقتضاء کرده که از طریق ما که اعرافیم خودش را حتی در قیامت معرفی کند. در قیامت هم معرفه الله شرط ورود به بهشت و عبور از صراط است. حضرت فرمود: صراط مستقیم طریق معرفه الله است ولی این وادی معرفت همان وادی ولایت امام است. چرا خدای متعال به این شکل قرار داده است؟

شناخت امام لازمه شناخت حق تعالی

در جلسات گذشته روایتی را از مفضل خواندم که امام فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِنَّمَا أَحَبَ أَنْ يُعْرَفَ بِالرِّجَالِ وَ أَنْ يُطَاعَ بِطَاعَتِهِمْ»(3) خدای متعال اینطوری دوست داشته که از طریق معرفت این شخصیت ها یعنی همین «عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ» شناخته بشود بنابراین آنها را اعراف قرار داده است. قله های معرفت در قیامت با معرفت آنها حاصل می شود، وادی معرفت در قیامت با معرفت آنها بدست می آید و حتی خود خدای متعال بر صراط مستقیم آنها را معرفی می کند. کما این که یک بابی از معرفت امیرالمومنین در غدیر گشوده شده است، اگر وجود مقدس نبی اکرم به امر الهی در غدیر پرده از ولایت امیرالمومنین برنمی داشتند، خیلی از مقامات حضرت در دنیا در حجاب می ماند، بنابراین با آن پرده برداری باب معرفت باز شده و در قیامت هم خدای متعال پرده بر می دارد «يُعَرِّفُنَا اللَّهُ»، مقاماتی از معرفت امام در قیامت اینطوری حاصل می شود و وقتی امام را در این مقام شناختی، خدا را شناختی و حالا می توانی وارد بهشت بشوی.

لذا حضرت فرمودند: البته که خدای متعال می توانست خودش را معرفی کند ولی ما را اعراف قرار داده و معرفت الله در قیامت حاصل می شود. سپس فرمودند: نه فقط ما را اعراف قرار داده «وَ لَكِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ‏ وَ سَبِيلَهُ وَ اَلْوَجْهَ اَلَّذِي يُؤْتَى مِنْهُ‏» ما در همه عوالم از جمله در دنیا باب الله هستیم. کما این که در قیامت ما در مقام اعراف ظهور پیدا می کنیم، در دنیا هم خدای متعال ما را باب الله و صراط الله و سبیل الله و وجه الله قرار داده و اگر کسی بخواهد در دنیا و در وادی معرفت سیر کند، باید از این باب متواضعانه وارد بشود، این صراط را که امام هست، صراط مستقیم هست، صراط معرفت و بندگی است، طی کند و اگر وارد وادی صراط شد، یک سبیلی پیدا می کند.

هر مومنی آن سبیل را طی کرد، به مقام وجه اللهی می رسد و اگر امام را شناخت به هر طرف نگاه می کند آیات خدا را می بیند و خدا را در اسم اعظم خودش که امام هست، مشاهده می کند و این سیر دنیایی در قیامت به اعراف می رسد، آن وقت خدای متعال «يُعَرِّفُنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی الصّراط». آن مقام معرفت در دنیا، مقدمه شناخت مقام اعراف است. وقتی آن مقام را شناختیم، از صراط وارد بهشت می شویم. این یکی از مقاماتی است که برای وجود مقدس امیرالمومنین ذکر شده است.

ندای موذن میان اصحاب جنت و نار

یکی دیگر از مقاماتی که اتفاقا در همین آیات اعراف است و خدای متعال امیرالمومنین را به آن عنوان معرفی کرده، این است که امیرالمومنین در همین روایات به عنوان موذن معرفی شدند. ابتدا آیه را میخوانم بعد روایت ذیلش را هم تقدیم کنم. در آیه ۴۴ سوره مبارکه اعراف که همین آیات مربوط به اعراف است، به دقت ملاحظه بفرمایید چون این معارف وابسته به همدیگر است.

می فرماید: «وَ نَادَى أَصْحَابُ النَّارِ أَصْحَابَ الْجَنَّةِ»(اعراف/۵۰) اصحاب بهشت، اصحاب جهنم و آتش را صدا می زنند. قبلا عرض کردیم که ما یک اصحاب النار داریم و یک اصحاب الجنه. «لا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ»(حشر/٢۰) در اینجا پیداست که هنوز میان این ها ارتباط قطع نشده و صدایشان می زنند «وَ نَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّار» جنت وادی توحید است و نار وادی شرک و کفر است. جنت وادی ولایت امام و نار وادی ولایت اولیاء طاغوت و دشمنان امیرالمومنین است.

در حقیقت یک عده ای اصحاب امیرالمومنین اند و عده ای هم اصحاب النارند که اصحاب امیرالمومنین، اصحاب الجنه هستند. اصحاب امیرالمومنین اهل الله و اهل توحیدند اما اصحاب دشمنان امیرالمومنین، اهل کفرند. یکی از صحنه های قیامت این است که اصحاب الجنه، اصحاب النار را صدا می زنند. «أَنْ قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا» آنی که خدای متعال به ما وعده کرده بود را حق یافتیم. به ما یک وعده های داده بود، به اصحاب امیرالمومنین و اصحاب نبی اکرم و آن ها که واقعا اصحاب اند، یک وعده هایی داده شده است «فَهَلْ وَجَدْتُمْ مَا وَعَدَ رَبُّكُمْ حَقًّا» آن وعده ها و تهدیدهای خدا برای شما هم محقق شد؟

آن ها هم در جواب می گویند: «نَعَمْ» همینطور است. الان آن چه ما انکار می کردیم واقع شد و داریم تهدیدها را می بینیم. بعد از اینکه این گفتگو بین بهشتی و جهنمی ها واقع می شود و حالا این ارتباط گیری هم جای بحث است «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ» یک موذنی بین بهشتی ها و جهنمی ها، بین اصحاب النار و اصحاب الجنه، اهل توحید و اهل کفر و شرک، اصحاب امیرالمومنین و اصحاب دشمنان امیرالمومنین و هر چیز دیگری که می خواهید تعبیر کنید، ندا می دهد و اعلام می کند که «أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ»(اعراف/44).

ظالمین چه کسانی اند؟ «الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ»(اعراف/۴۵) آنهایی که راه خدا را در دنیا بسته اند و می خواهند این راه منحرف باشد تا مردم در راه خدا نروند. مدام چیزی را جعل و اضافه و کم می کنند و تحریف و انکار می کنند. دستگاه شیاطین در طول تاریخ این کار را می کردند، نمی خواهند راه مستقیم بندگی خدا باز باشد «وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ» به آخرت کافرند. معنی ظاهریش که روشن است اما معنی باطنیش این است «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ» سبیل الله یعنی امام، یعنی سد از امام می کنند و نمی گذارند مردم با ایشان به سمت خدا حرکت کنند.

امام سبیل الله است و همانگونه که در حدیث خواندم، می خواهند مسیر ولایت را به یک سمت دیگر منحرف کنند. مردم به دنبال ولی هستند، کفار هم به دنبال ولی خودشان هستند. «وَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»(بقره/٢۵٧) این توهم است که کسی خیال کند در این عالم آدمی به صورت مستقل راه می رود، هرکسی تحت ولایت الله و یا ولایت شیطان و اولیاء طاغوت است.

می خواهند این مسیر ولایت الله را به یک سمت دیگری منحرف کنند و دیگران را جای امیرالمومنین بنشانند و خودشان ولایت مردم را به عهده بگیرند و به عبارت دیگر این  وادی را منحرف کنند. «وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ كافِرُونَ» معنی ظاهری آخرت که روشن است یعنی قیامت و عوالم بعد ولی در روایت می گوید ما دو تا وادی داریم: وادی دار دنیا و حیات دنیا و حیات آخرت، آخرت وادی ولایت امیرالمومنین است. آنهایی که آن وادی را دیده اند و منکر آن وادی هم هستند، می خواهند نگذارند مردم در آن وادی سیر کنند و همیشه در دار دنیا بمانند. «وَ ما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ» تمام حیات دنیا لهو و لعب است «وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوانُ»(عنکبوت/۶۴) دار حَیَوان، دار آخرت است. اگر کسی در دار دنیا ماند هرچند که پیرمرد و پیرزن هم بشود، گیسوان و محاسنش هم سفید بشود، بازهم مشغول لهو و لعب است. چاره کار اینست که فقط به دارالاخره برسیم وگرنه این افراد منکر دارالاخره هستند و نمی گذارند مردم مسیر درست را بروند.

این ها کسانی هستند که یک موذنی ندا می دهد: «أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ» اولا این اعلام و این حرف خیلی عجیب است. وقتی موذن الهی ندا می دهد، یک اتفاقاتی می افتد و صرف حرف نیست و یک مرحله جدیدی از قیامت شروع می شود که مرحله لعنت خدا بر این ظالمین است. برای آنهایی که راه امیرالمومنین را در عالم بستند، راه نبی اکرم را بستند، راه دیگر انبیاء را بستند.

تأثیر صلوات و لعن

این لعنت هم صرفا یک لفظ نیست. همینطوری که صلوات بر نبی اکرم یک وادی گسترده ای است، یک صلواتی از امام حسن عسگری در باب چهارده معصوم نقل شده که صلوات بر حجج طاهره است. در آنجا صلوات بر نبی اکرم اینطور گفته شده: «الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» «کَمَا صَدَّقَ بِوَعْدِکَ وَ أَشْفَقَ مِنْ وَ عِیدِکَ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ کَمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَ سَتَرْتَ بِهِ الْعُیُوبَ وَ فَرَّجْتَ بِهِ الْکُرُوبَ» خدایا بر پیامبرت صلوات بفرست کما این که گناهان را با او پاک کرده ای، عیب ها را با او پوشانده ای غصه ها را با او برداشته ای، اینها همه صلوات خدا بر نبی اکرم است.

هر عیب پوشی که در عالم است، اگر گناهان ما مستور است و برادر و رفیقمان اطلاع ندارد، این مسئله جز در قیامت آشکار نمی شود و پرده ها کنار نمی رود. اگر در دنیا پرده بر روی ما هست، این خاصیت صلوات خدا بر نبی اکرم است و اگر خطاهایمان پاک می شود، صلوات خداست. اگر غصه ها رفع می شود، صلوات خداست «وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ کَمَا دَفَعْتَ بِهِ الشَّقَاءَ» شقاوت ها با این صلوات ها دفع می شود «وَ کَشَفْتَ بِهِ الْغَمَّاءَ» غصه ها با او کشف می شود بنابراین صلوات بر نبی اکرم موجب این همه برکات است.

تمام رحمتی که بر جبهه مومنین نازل می شود، ناشی از صلوات خدا بر نبی اکرم است. حتی اگر غصه ای یک جایی در دنیا از دل یک کافری هم برداشته می شود، شاید به خاطر همین و به برکت همین صلوات است. لعن هم همینطوری است، لعنی که خدای متعال بر دشمنان نبی اکرم می فرستد و تمام انواع عذابی که بر خودشان و بر پیروانشان جاری می شود نتیجه همین لعن است.

این اذان هم اعلام یک مرحله جدید از قیامت است. گویا بهشتی ها، جهنمی ها را می بینند و باهم مذاکراتی دارند. هنوز مرحله نهایی واقع نشده، در روایت دارد این موذن الهی یک جوری اعلام می کند که همه می شنوند. «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ» این آغاز یک مرحله جدید از قیامت است. تمام عذاب ها برای کفار از این جا شکل می گیرد. حالا این موذن کیست؟

موذن الهی که حق دارد اعلام کند و مرحله جدیدی از قیامت با اعلام او واقع می شود. آنجا همه صداها با اذن خداست «لا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ»(نباء/٣٨) کسی اجازه حرف زدن ندارد «لَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا»(طه/١۰٨) جز همهمه چیزی نمی شنوی و همه صداها خاموش است. یک موذنی از سوی خدای متعال اجازه دارد یک مرحله جدیدی از قیامت را اعلام کند و مرحله جدید واقع می شود.

امیرالمومنین در آن روایتی که مرحوم صدوق در معانی الاخبار که از فاخرترین کتاب های ایشان و از بهترین کتب حدیثی ماست، این طور نقل می کنند که اسامی من در قرآن این هاست، ده تا را آنجا ذکر کردند. «أنَا المُؤذّن فِي الدُّنيا وَ الاخِرَة» موذن الهی در دنیا و آخرت که کلام خدا را اعلام می کند، من هستم. بعد همین آیه را خواندند: «فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَيْنَهُمْ أَنْ لَعْنَةُ اَللّهِ عَلَى اَلظّالِمِينَ» فرمودند: من آن موذن هستم. حالا این مقام باید توضیح داده بشود والا خیلی روشن نمی شود که در آن صحنه موذن چه کاره است.

بعد فرمودند: «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَأَنَا ذَلِكَ الْأَذَان‏» این آیه شریفه از سوره مبارکه توبه را خواندند که خدای متعال می فرماید: «أَنَا الْمُؤَذِّنُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة»(4) بعد این آیه سوره مبارکه اعراف و آیه سوره مبارکه توبه را حضرت تلاوت فرمودند که در سوره توبه خدای متعال می فرماید: «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ» در روز حج اکبر که یک سال خاصی است، یک اذانی از طرف خدای متعال است «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ» که «أَنَّ اللَّهَ بَرِي‌ءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَ رَسُولُهُ» یک اعلام است، یعنی خدا و رسولش از مشرکین و رسولش بری هستند.

این فاصله گذاری و برائت، این صف بندی که فریقین نقل می کنند و خدای متعال اعلام می کند که در روز حج اکبر هم امیرالمومنین این برائت را خواندند. اول حضرت به دیگری دادند اما در وسط راه او را برگرداندند و پیام را برای امیرالمومنین بردند. «وَ أَذانٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»(توبه/٣) فرمود: آن اذان الهی که اعلام برائت است و با آن اعلام  صف بندی ها در عالم شکل می گیرد یعنی واقعا صف مومنین و مشرکین و منافقین از هم جدا می شود، آن کسی که این کار را می کند، امیرالمومنین است. در این خصوص بعضی گفته اند اذان یعنی موذن، ایشان خود اذان الهی است، کما این که امیرالمومنین نباء الهی هم است، نه صاحب نباء در حقیقت هم صاحب نباء است و هم خودشان نباء هستند و می دانیم که از نباء عظیم هم تفسیر به حضرت شده است. «مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آيَةٌ هِيَ أَكْبَرُ مِنِّي وَ لَا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّي»(5) کما اینکه خود نباء الهی امیرالمومنین اند، خود اعلام الهی هم این وجود مقدس است که این مثل اعلام ما نیست و یک اعلام الهی است.

لذا در بعضی روایات این اذان در حج اکبر به امام زمان تعبیر شده که دعوت را در ظهورشان اعلام می کنند. امیرالمومنین فرمود: «انا الاذان» من اذان هستم. پس یکی از صفاتی که حضرت دارند این است که حضرت هم موذن در قیامت اند و موذن الهی که این کاری می کند و هم موذن به اذان در دنیا هستند که آن اذان و اعلام الهی و صف بندی های دنیا را تا قیامت شکل می دهد. لذا «قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّار» یکی از شئون حضرت است که هم در دنیا و هم در آخرت حقیقتا سفره بهشت و جهنم را از هم جدا می کند، شجره زقوم و طوبی را از هم جدا می کند، وجود مقدس امیرالمومنین اند پس هم در دنیا اذان اند و هم در آخرت موذن اند. این از شئون همان قاسم الجنه و النار بودن است.

واقعا تقسیم رزق بهشتی ها و جهنمی ها الان هم دست حضرت است. یک زمانی عرض کردم که در شب قدر امام زمان رزق بهشتی ها و جهنمی ها را تقدیر می کنند، یکی را از وادی بهشت و یکی را از وادی جهنم، یکی از شجره طوبی و یکی از شجره زقوم. امیرالمومنین آن موذنی اند که با آن اذان ایشان لعن الهی جاری می شود، با اذان ایشان بین مومنین و کفار صف بندی می شود. لعنت بر آنها که سد عن سبیل الله کردند و وادی معرفت را و توحید را بستند و مردم را به شرک و غفلت و نفاق انداختند و این با امیرالمومنین در هر دو عالم شکل می گیرد. این مسئله ان شاء الله احتیاج به گفتگو دارد که آغاز یک گفتگو راجع به این آیات است. از اینکه وقت مخاطبین عزیز را گرفتم عذرخواهی می کنم.

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 184

(2) منية المريد، ص: 149

(3) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص: 531

(4) معاني الأخبار، النص، ص: 59

(5) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏1، ص: 207